سرگذشت هایی ویژه از شهدا| شهید محمود برجعلی زاده صبوری
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز می خواهیم یاد کنیم از یکی از هم جوارهای بی بی فاطمه ی معصومه سلام الله علیها. یکی از شهدای ورزشکار شهر مقدس قم. شهیدی که مرد نبرد و مبارزه بود. جوانی که شجاعت و جسارتش او را به قله های موفقیت رساند. شهید محمود برجعلی زاده صبوری. شهیدی که زیرکیش کمکش کرد که علی رغم فعالیتهای زیادش قبل از انقلاب از تظاهرات گرفته تا شعار نویسی و پخش اعلامیه، دست ساواک به او نرسد. به جز یک مرتبه که وقتی برای پخش اعلامیه به تهران رفته بود ساواک او را میگیرد و ۴۸ ساعت بازداشتش می کند ولی چون مدرکی نداشتند سریع آزادش می کنند. علاقه ی زیاد آقامحمود به مسائل مذهبی به حدی بود که مطالعه ی کتابهای مذهبی و دعاها او را سیراب نمی کرد. به خاطر همین وارد حوزه ی علمیه شد و چند سالی دروس طلبگی را خواند. آقامحمود قبل از انقلاب ورزش ژیمناستیک کار می کرد ولی علاقه اش به ورزشهای رزمی باعث شد تا برود کاراته و به صورت حرفه ای این ورزش را دنبال کند و تا کمربند مشکی پیش برود و در خیلی از مسابقات شرکت کند. شهید برجعلی زاده بعد از پیروزی انقلاب روحیه ی حق طلبی اش که برگرفته از قرآن کریم بود که خدا در قرآن می فرماید بسم الله الرحمن الرحیم الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عند الله و اولئک هم الفائزون یعنی آنهایی که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا جهاد کردند با مالشان با جانشان درجات اینها پیش خدا خیلی بالا است و اینها رستگارند. این روحیه او را به مبارزه با باطل تشویق می کرد. برای همین سعی کرد برای کمک به مردم لبنا به آنجا برود ولی به خاطر موانعی که سر راهش بود نتوانست برود ولی اراده ی آهنین آقامحمود و انگیزه ی والایش نمی گذاشت او ناامید شود به خاطر همین مهر سال ۵۸ در قالب حرکت اسلامی افغانستان برای دفاع از مردم مظلوم افغانستان به آنجا رفت. بعد از برگشت موقعی که غائله ی کردستان اتفاق افتاد سریع خودش را به کردستان رساند و مردانه مقابل ضد انقلاب ایستاد و مبارزه کرد. اسفند ۵۸ بود که وارد سپاه شدو لباس سبز سپاهی را بر تن کرد. شهید برجعلی زاده به ارزشهای انقلاب افتخار می کرد به خاطر همین هم حرمت مقدسات را خوب حفظ می کرد. مواظب بود این لباسی که بر تن کرده چون لباس خدمت به اسلام و پاسداری از انقلاب است احترامش را حفظ کند . به آن علاقه داشت سعی می کرد تا جایی که ممکن است این لباس تنش باشد. برای همین حتی شب دامادیش هم این لباس فرمش را از تن در نیاورد. بعضی ها به او خرده گرفتند که چرا لباس دامادی نپوشیدی؟ چرا این لباس را پوشیدی؟ اما شهید برجعلی زاده با اعتقاد به آنها می گفت این لباس هم لباس دامادیم هست هم ان شاء الله کفنم درجهاد فی سبیل الله. شهید برجعلی زاده خودش را مدیون انقلاب می دانست برای همین وقتی مادرخانمش وقتی بهش پول داد تا به عنوان بازار خرید دامادیش برای خودش ساعتی بخرد آن را به حساب دولت شهید رجایی واریز کرد. تا در آن اوضاع و احوال تحریم و جنگ بتواند به دولتی که دارد خالصانه با تمام وجود به مردم خدمت می کند و دنبال منافع خودشون و اطرافیانشان نیستند به اندازه ی وسعش کمکی کرده باشد. یکی ازهمرزمهای شهید از اخلاص و پشتکارش می گوید می گوید فعالیت و جنب و جوش محمود از همه ی ما بیشتر بود دیرتر از همه غذا می خورد و دیرتر از همه هم می خوابید. ایشان می گوید در مرحله ی اول عملیات فتح المبین آقا محمود فرمانده ی ما بود خودش یک تنه رفته بود و یکی از کانالهایی که بعثی ها در آن سنگر گرفته بودند را به تنهایی پاکسازی کرده بود البته خودش هم آنجا مجروح شد. وقتی رسیدیم بالاسرش شاهکارش را که دیدیم خیلی خوشحال شدیم رفتم بالای سر آقا محمود دیدم زیر لب دارد تسبیح می گوید ازش تشکر کردم. آقامحمود بهم گفت من شهید می شم شما بروید و کارتان را ادامه بدهید فقط اگر میشه من رو از این کانال بیرون ببر نمی خواهم بین این دشمنای بی دین جون بدم. بالاخره آقامحمود در راه برگشت ندای حق را لبیک گفت و مدال شهادت را از دست اربابش گرفت و توانست خودش را به قافله ی شهدا برساند. روحشان شاد و راهشان پررهرو باد
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 273