سه دلیل انحصار آیه تطهیر به اهل بیت نبوت
هیات: چهاردهمین جلسه درس تفسیر قرآن آیتالله ابوالقاسم علیدوست، استاد درس خارج حوزه علمیه، صبح روز دوم بهمنماه به شکل مجازی برگزار شد.
در ادامه متن جلسه را میخوانید؛
بحثی که داشتیم راجع به چند نهاد بود؛ نهاد تطبیق، جری، تمثیل و انحصار. بعضی از این اصطلاحات اولینبار است به کار میرود، برخی هم سابقه دارد. پشت این اصطلاحات مطلب مهمی خوابیده بود که هفته گذشته به آن اشاره کردیم و آن اینکه عمومات و اطلاقاتی که در قرآن مییابیم را باید بر موارد خاص حمل کنیم یا نه، تطبیق بدهیم ولی از باب جری و تمثیل و نه انحصار. این بحث اثر معرفتی موسعی دارد چنانکه اثر فقهی زیادی دارد. این چهار اصطلاح جدید است، لازم است آنها را اینطوری توضیح دهم؛ تطبیق، مقسم است. مثلا وقتی گفته میشود: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ». ما اولوالامر را تطبیق میدهیم منتهی تطبیق میتواند به عنوان جری و تمثیل باشد، میتواند به نحو انحصار باشد. ما هر دو مورد را نسبت به قرآن داریم، گاهی تطبیقات منحصر است و برخی مواقع نه. مهم این است که ما اصل را بفهمیم که هنگام شک به آن اصل مراجعه کنیم. مثلا وقتی خدمت آیه «اوفو بالعقود» میرویم، این العقود بر ولایت امیرالمومنین علیه السلام تطبیق داده شده است یا بر برخی عقود معاملی در صدر اسلام تطبیق داده شده است. آیا میتوان آیه را نسبت به عقود جدید تسری دارد. کمتر روزی است که شکل خاصی از مبادله خلق نشود. اصل چیست؟ مهم، اصل است.
اصل بر توسعه آیات است
به نظر ما اصل بر توسعه است یا اصطلاحا اصل بر جری و تمثیل است و انحصار، دلیل میخواهد. اگر شما گفتید در آیه «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» اهل بیت افراد محدودی هستند، این ادعا دلیل میخواهد و الا اصل بر توسعه است.
به سه دلیل اصل بر توسعه است؛ یکی سیره. ما نمیتوانیم نسبت به روش علما و حتی سیره اهل بیت علیه السلام بیتوجه باشیم. دلیل دوم فلسفه قرآن است. قرآن برای چه میآید؟ آیا برای تطبیقات بر افراد خاص میآید یا نه، فلسفه نزول قرآن بر توسعه است. وقتی قرآن وصف متقین را بیان میکند و میفرماید: «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ»، انحصار غیب به مهدی(عج) دلیل میخواهد و الا قرآن میخواهد بگوید متقین حسگرای محض نیستند مثل آن عوام که گفته بود من اگر زیر چاقوی جراحی چیزی را ببینم قبول میکنم و الا قبول نمیکنم. فلسفه نزول قرآن بر این است که قرآن را موسع معنا کنیم. مضیق معنا کردن خدمت به قرآن نیست البته باید انضباط داشته باشد. دلیل سوم برخی روایات است. ما هنوز از روایاتی که میگفتند قرآن برای همه زمانها و همه افراد است فاصله نگرفتیم. از مجموع اینها استفاده میشود باید اصل را بر توسعه قرار دهیم.
آیاتی که القاکننده مفاد عقلی است، ظهور در توسعه دارد
در مرحله بعد درس، خوب است یک مقداری بحث را با مثال پخته کنیم. گفتیم اصل بر توسعه است ولی گاهی اوقات بر عدم توسعه دلیل داریم. اگر دلیل بر توسعه داریم، نوبت به اصل نمیرسد. به نظر ما آیه «اوفو بالعقود» و آیاتی که القاکننده مفاد عقلی است، ظهور در توسعه دارند. اگر در انحصار هم دلیل داشتیم باید بپذیریم. هفته گذشته درباره اولوالامر صحبت کردیم. در این آیه دو دلیل بر انحصار داریم، یکی از درون خود آیه، یکی از بیرون. الآن بحث من روی قرینهشناسی برای انحصار و عدم انحصار رفته است. نشانه عدم انحصار این است که آیه القاکننده یک اصل عقلایی باشد. پس در نشانهشناسی میگوییم یکی از راهها همین است که مطلب القا شده، یک امر عقلایی باشد. این طرف، نشانه انحصار میتواند درون خود آیه باشد، میتواند وجدان به معنای یافتن باشد، میتواند روایات باشد.
در آیه اولوالامر وقتی اطیعوا گفته میشود و به زمان خاصی مقید نمیشود، چنانکه به متعلق خاصی مقید نمیشود و به اطاعت به نحو مطلق امر میشود، اطاعت مطلق عصمت از گناه و خطا میخواهد و این امر منحصر به آن چهارده نور پاک است و نمیتوانیم به غیر این چهارده نور پاک توسعه بدهیم. لذا در طول تاریخ طولانی اسلام مفسران شیعه دقیقا این حرف را زدند. البته اگر کسی نظری داشته باشد نباید او را تخطئه کنیم و هر کس دلیل خودش را دارد. پس، از درون خود آیه میشود انحصار را درآورد. نشانه دوم وجدان است. انسان نمیتواند غیر از دوازده امام کسی را به عنوان مصداق آیه پیدا کند. نشانه سوم روایات است. ائمه علیه السلام با حصر حقیقی میفرمایند ما از اولوالامر قصد شدیم. آنقدر هم بیان، بیان حصری است که نمیشود کاری کرد.
مورد بعدی آیه «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» است. از روزی که این آیه نازل شد، روی اهل بیت بحث بوده است که آن را اهل بیت نبوت بگیریم یا اهل بیت نبی بگیریم. تلقی عموم اهل بیت نبی بوده است. البته کسی تردید نداشته که اهل بیت، فاطمه سلام الله علیها ، علی علیه السلام و حسنین علیه السلام هستند، ولی بحث سر توسعه آن بوده است. الآن سایتهای ضلال را ببینید اصرار میکنند که ثابت کنند زوجات نبی داخل در عنوان اهل بیت هستند. اندیشه شیعه این است که اگر مقصود از اهل بیت، اهل بیت نبوت باشد یا اهل بیت نبی، هر کسی را نمیگیرد.
دلالت قرآن بر انحصار آیه تطهیر به اهل بیت نبوت
از خود قرآن چه دلیلی میتوان ارائه کرد؟ آیه میفرماید: «وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا». شما میبینید که از ابتدای آیه تمام ضمائر مونث است، ولی ضمائر قسمت دوم آیه مذکر است. این متن قرآن است، متن من نیست که در آن ضمیر اشتباه نوشته شده باشد. اندیشه امامیه این است که چرا در این آیه ضمائر تفاوت کرده است. خیلی از اهل سنت این اندیشه را پذیرفتهاند. ممکن است بگویید سیاق اینجا چکار میکند؟ ما گفتیم قرآن یک ظاهری دارد ولی با یک نشانهگذاری ما را به برخی مطالب هدایت میکند. خدا با همین تغییر ضمیر به ما میگوید برو فکر کن و به هر چه رسیدی حجت داری. پس اگر کسی بگوید عنوان اهل بیت نساء نبی را نمیگیرد، حرف منطقی میزند. پس خود آیه بر این معنا دلالت میکند.
دلیل دوم وجدان است. ما نمیتوانیم آیه را هر طور معنا کنیم. آیه میفرماید: «لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ» یعنی خدا رجس را از این خانواده برده است. حتی نمیگوید شما رجس را از بین ببرید، میگوید ما از بین میبریم. آیا این آیه میتواند بر کسانی منطبق شود که آن رفتارها را با پیامبر داشتند؟ اینها را که ما نقل نکردیم، خود اهل سنت گفتند. آیا میتواند شامل کسی باشد که جنگ جمل را راه انداخت و هدایت کرد؟ کسانی که آیه ملامت در حقشان آمده است نمیتوانند جزء عنوان اهل بیت باشند. این رفتارها عصمت را از بین میبرد.
دلیل سوم تراثی است که ذیل آیه داریم. ابن کثیر دمشقی از نظر اهل سنت یک نخبه علمی است. من ندیدم بعد از پیامبر، تعابیری که برای او به کار میبرند برای دیگران به کار ببرند. ایشان دمشقی است و شاگرد ابنقیم است که بنیانگذار اندیشه وهابیت است. او وقتی به این آیه میرسد سه صفحه بلند که به چاپ امروز دوازده صفحه میشود درباره انحصار آیه به فاطمه سلام الله علیها و علی علیه السلام و حسن علیه السلام و حسین علیه السلام مینویسند. هنوز این مطلب را از کتابهایشان حذف نکردند. او نقل میکند که عایشه آمد داخل شود، امسلمه آمد داخل شود ولی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به هیچ کدام اجازه ورود تحت کسا را نداد.
منبع: وارث
بازدیدها: 0