سیر و سلوک معمار کبیر انقلاب از منظر امام خامنه ای
اغلب ویژگی های شخصیتی امام، تأثیرات مثبتی از نظر ایجاد و تقویت تصویر جذاب در ذهن پیروان داشته اند. برای مثال شجاعت و خطر پذیری شخصی رهبر، موجب تقویت اعتماد نسبت به او در میان پیروان می شود، چون آنها در می یابند که رهبری برای منافع شخصی خود، آنها را به قربانگاه نمی فرستد و هدف نیز آن قدر ارزشمند است و او هم خود، آن چنان به هدف وفادار است که از زندگی با منافع خود مایه می گذارد، عزت نفس و اعتماد به نفس رهبر، در پیرو، تصویر قدرتمندی از رهبر و پایداری او بر سر هدف ایجاد می کند. صداقت و اصول گرایی همراه با ساده زیستی و رعایت حقوق دیگران، پیرو را قانع می کند که رهبر فقط حرف نمی زند و خود، به شعارها و اهدافش عامل است و از آن مهم تر، این اعتقاد و عمل، تا حدی است که امکان مصالحه و معامله بر سر منافع و عقاید پیروان وجود ندارد؛ محبت ورزی، رعایت احترام و مردم داری همراه با فروتنی، محبت و گرایش پیرو را نسبت به رهبر می انگیزاند. در این نوشته سعی گردیده بخشی از دیدگاه امام خامنه ای در مورد ابعاد شخصیتی، بینش سیاسی و اجتماعی رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی (ره) بیان گردد.
امام خامنه ای در بیان مفهوم تجلیل و بزرگداشت امام خمینی فرمودند: تکریم و تحلیل از امام به معنای اصرار و پافشاری برخط و راهی است که امام بزرگوار با انقلاب و قیام خویش و با سیره. درست ها و وصیت نامه ی خود برای ملت ایران و همه ی مسلمانان جهان باقی گذاشت و اکنون فکر، راه و خط امام به عنوان درس زندگی در پیش چشم ما است و امام به عنوان یک الگو، معلم و رهبر حکیم در ذهنیت جامعه ی ما حضور دارد.
نقش امام به عنوان یک الگو، معلم و رهبری حکیم
امام ما برای حیات دوباره ی اسلام درست همان راهی را پیمود که رسول معظم صلی الله علیه و آله و سلم پیموده بود؛ یعنی راه انقلاب را. در انقلاب، اصل بر حرکت است، حرکتی هدفدار سنجیده، پیوسته، خستگی ناپذیر و سرشار از ایمان و اخلاص. در انقلاب به گفتن و نوشتن و تبیین اکتفا نمی شود، بلکه پیمودن و سنگر به سنگر پیش رفتن و خود را به هدف رساندن، اصل و محور قرار می گیرد. گفتن و نوشتن هم در خدمت همین حرکت در می آید و تا رسیدن به هدف یعنی حاکمیت بخشیدن به دین خدا و متلاشی ساختن قدرت شیطانی طاغوت ادامه می یابد. (1)
پس راه امام، راه ایمان، راه عدالت، راه پیشرفت مادی و راه عزت است . ما پیمان بسته ایم که این راه را ادامه دهیم و به توفیق الهی ادامه خواهیم داد. امام این راه را به روی ما باز کرده و این هدف ها را برای ما تعریف کرد. او با اراده ی قاطع و با دست توانای خود، به کمک این ملت اساسی ترین مرحله ی این راه طولانی را طی کرده و دنیای اسلام را متحول نمود. مردان خدا این طورند؛ علی رغم بی اعتنایی به زخارف دنیا می توانند دنیایی را متحول کنند. (2)
امام خامنه ای در بیان مفهوم تجلیل و بزرگداشت امام خمینی فرمودند: تکریم و تحلیل از امام به معنای اصرار و پافشاری برخط و راهی است که امام بزرگوار با انقلاب و قیام خویش و با سیره. درست ها و وصیت نامه ی خود برای ملت ایران و همه ی مسلمانان جهان باقی گذاشت و اکنون فکر، راه و خط امام به عنوان درس زندگی در پیش چشم ما است و امام به عنوان یک الگو، معلم و رهبر حکیم در ذهنیت جامعه ی ما حضور دارد. (3)
ایشان وجود گهربار امام خمینی و رهنمودهای آن گرامی را به مثابه خورشیدی فروزان و گرمابخش برای نظام اسلامی دانستند و فرمودند: به فضل الهی، خدای متعال نعمت خود را بر امام عزیز، منحصر به دوران حیات او نکرد و پس از ارتحال ملکوتی امام، برکات الهی جریان یافت و سرچشمه ای که با ایمان عظیم و اخلاص و توکل او به جوشش در آمده بود همچنان جاری اند. (4)
بعد از رحلت امام، ما اعلام کردیم که راه امام و خط امام را دامه می دهیم. اولا این حرکت از روی تقلید نبود؛ حرکتی بر اساس تجربه و آگاهی بود . راه امام، راه نجات این کشور، هم در آغاز انقلاب، هم در دوران حیات آن بزرگوار بود و هم امروز هست؛ اما راه امام چیست؟ مقصود ما از راه امام کدام است؟
چند مطلب از نظر امام، در درجه ی اول بود؛ اول اسلام و دین بود . امام هیچ ارزشی را بالاتر از ارزش اسلام به حساب نمی آورد. انقلاب و نهضت امام، برای حاکمیت اسلام بود . مردم هم که این نظام را قبول کردند، این انقلاب را به پا کردند و امام را پذیرفتند، برای انگیزه اسلامی بود. سر موفقیت امام این بود که صریح و بدون پرده پوشی، اسلام را روی دست گرفت و اعلام کرد من می خواهم برای اسلام کار کنم و همه چیز در سایه ی اسلام است. (5)
ابعاد شخصیتی امام خمینی
بعد از گذشت حدود یک سال و نیم از فوت مرحوم آیت الله بروجردی، نهضت اسلامی شروع شد. در نیمه ی دوم سال 1341، بعد دیگری از ابعاد این شخصیت آشکار شد. از یک طرف، آن هوشیاری و تیز فهمی و توجه به نکاتی که غالبا به آن توجه نمی کردند، و از طرف دیگر اقدامات و نکات صریح غیر دینی بود . خیلی ها شنیدند که تصویب نامه ی دولت در آن زمان قید مسلمان بودن و سوگند به قرآن برای فرد منتخب را حذف کرده است؛ اما خیلی توجه نکردند که این چقدر اهمیت دارد! در عین حال که خیلی اهمیت داشت؛ اما امام این را فهمید و ایستاد. غیرت دینی او، او را وادار کرد که این مسأله پیشقدم شود و مبارزه برای این زاویه علی الظاهر کوچک ضد اسلامی را شروع کند و این کار را هم کرد. امام بزرگوار حتی در میدان مبارزه هم نخواست جلو بیفتد. خود ایشان برای ما نقل کرد که در اول شروع نهضت در منزل مرحوم آیت الله حایری، یک نفر از مراجع معروف وقت آن زمان، و از هم دوره ای خودشان صحبت می کرد و به ایشان گفته بود شما جلو بیفتید، ما هم دنبال شما حرکت می کنیم. اما مقصودش این بود که تکلیف انجام بگیرد؛ آن فریضه ای را که بر دوش خود احساس می کرد، انجام دهد؛ جلو افتادن مطرح نبود. البته دیگران آن قدر توانایی و جرأت ورود در این میدان را نداشتند و به امام نمی رسیدند. امام به طور طبیعی رهبری و سر رشته داری این حرکت را بر عهده داشت؛ این مبارزه را شروع کرد و بر مردم تکیه نمود. تا آن روز هیچ کس از بزرگان حوزه های علمیه و مراجع حدس نمی زدند که یک حرکت دینی، آن هم در آن دوران اختناق، این گونه بتواند پشتیبانی مردم را جلب کند؛ اما امام در همان روز گفت من به پشتیبانی این مردم حرکت می کنم؛ مردم را به این بیابان قم دعوت می کنم. او می دانست که اگر مردم را دعوت کند، از همه ی ایران جمع می شوند و یک اجتماع عظیم غیر قابل علاج برای دولت آن وقت و رژیم فاسد به وجود می آورند . در این جا بعد جدیدی از شخصیت این مرد آشکار شد؛ بعد قدرت رهبری، شجاعت سیاسی، آشنایی با ریزه کاری های کارهای دشمن، هوشیاری نسبت به هدف های دشمنان؛ این بعد در عمل آشکار شد. سال 42 یعنی سال دوم مبارزه رسید که سال شدت عمل ها و فشارها و کشتارها بود . آن جا که امام مثل خورشیدی در آسمان امیدهای ملت ایران ظاهر شد. در موضع یک مرد فداکار و آتشفشان؛ کسی که همه احساسات لازم برای یک مرد جهانی، یک مرد میهنی، یک مرد اسلامی در او جمع است؛ شجاعت لازم را دارد، قدرت بسیج عظیم مردم را دارد صراحت لازم را دارد؛ چه در اول سال 42 که ماجرای حمله کماندوها به مدرسه فیضیه و حوزه قم پیش آمد و چه در پانزده خرداد سال 42 که عظمت امام در آن جا آشکار شد. ملت ایران ناگهان احساس کرد که پشت و پناهی دارد؛ قله عظیمی وجود دارد که می تواند به او چشم بدوزد و به آن توجه کند . اما در پانزده خرداد این گونه در صحنه ظاهر شد. بعد از این ماجرا زندان و تبعید و فشارهای فراوان وجود داشت و امام در آن زمان جوان نبود. برای ما که آن روز جوان بودیم، زندان رفتن و ماجرای مشکلی که پیش می آمد خیلی سخت نبود، بیشتر شبیه یک سرگرمی بود؛ اما امام در آن سال. در سال شروع مبارزه. شصت و سه ساله بود. در شصت و سه سالگی، این مرد با جوشش احساس خود می توانست احساسات یک ملت را به جوشش آورد. زندان رفتن و تبعید شدن برای کسی در آن سنین کار آسانی نبود، اما این فداکاری و از خودگذشتگی و خطر پذیری در این مرد آشکار شد. این هم بعد جدیدی بود؛ یعنی مردی که در راه آرمان های بزرگ و در راه تکلیف شرعی، هیچ مشکلی نمی توانست مانع راه او بشود. در دوران تبعید امام، ابعاد تازه ای از شخصیت این مرد کم نظیر و حقیقتا استثنایی در زمان ما بروز کرد؛ چیزهایی که انسان در زندگی شخصیت های بزرگ، بعضی از آنها را به ندرت مشاهده می کند. اولا او در موضع یک طراح فکری. و به قول معروف مذاکرات سیاسی، یک تئوریسین. قرار می گیرد که طرح یک حکومت را، طرح یک نظام را در یک بنا و دستگاه جدید را می ریزد؛ آن هم طرحی که هیچ گونه سابقه موجود و محسوسی در مقابل چشم ندارد. بنای اسلامی، با توجه به نیازهای دنیای جدید و مسایلی که در دنیا مطرح است، ترکیب این مسایل می شود طراحی یک نظام. در ماجرای درگذشت فرزندش یک بعد دیگر از ابعاد این شخصیت عظیم آشکار شد. خیلی ها بزرگند، عالمند، شجاعند، اما آن کسانی که این عظمت ها در درون عواطف و در رؤیا و اعماق دل آنها امتداد داشته باشد خیلی زیاد نیستند.
مرد مسنی در سنین نزدیک به هشتاد سال در آن زمان وقتی که فرزند فاضل و برجسته اش از دنیا رفت. که در واقع پسر او هم یک پسر برجسته و یک فاضل و یک عالم ممتاز و یک امید آینده بود. جمله ای که از او نقل شد و شنیده شد، این بود که «مرگ مصطفی از الطاف خفیه الهی است»! او این را مهربانی الهی و لطف پنهانی خدا تلقی کرد؛ این طور فهمید که خدا به او لطف کرده است؛ آن هم لطفی پنهانی! ببینید چقدر عظمت می خواهد در یک انسان! این مصیبت ها و این سختی ها و این شدت هایی که در دوران بر این مرد بزرگ وارد آمد و او مثل کوه استواری، آنها را تحمل کرد، ریشه اش در همین عظمت روحی است که در مقابل مرگ عزیزی این چنین ، چنین برخوردی پیدا می کند. (6)
مهندسی ساختار نظام اسلامی (عناصر مورد تأکید امام)
امام در ساخت و مهندسی نظام جمهوری اسلامی، همه عناصر و اجزایی را که می توانست این نظام را استوار و ماندگار کند، مورد ملاحظه قرار داد، و با مهارت تمام، این عناصر اصلی را در درون این بنای شامخ و مستحکم کار گذاشت. این عناصر اصلی عبارت است از اسلام، مردم، قانون گرایی و دشمن ستیزی، امام بزرگوار در بنای نظام شامخی که به جای رژیم پوسیده سلطنتی در ایران بر سر کار آورد، این عناصر و اجزا را با دقت تمام کار گذاشت؛ در عمل خود به آنها پایبند و متعهد ماند و در پیام و بیان تعالیم خود بر آنها پافشاری کرد. نکته اول- که اصلی ترین عنصر تشکیل دهنده نظام است – عبارت است از اسلام گرایی و تکیه بر مبانی مستحکم اسلامی و قرآنی . خیلی ها از این حقیقت بسیار مؤثر غفلت کردند؛ اما راز پیروزی انقلاب در این نکته بود؛ چون ملت ایران از اعماق قلب به اسلام معتقد و مومن و وابسته بود و هست. لذا وقتی مردم پرچم اسلام را در دست امام مشاهده کردند و باور کردند که امام برای احیای عظمت اسلامی و ایجاد نظام اسلامی وارد میدان مبارزه شده است. گرد او را گرفتند، بعد هم که انقلاب پیروز شد، با همین انگیزه از روی طوع و رغبت در میدانهای خطر حاضر شدند؛ چون ایمان آنها به اسلام عمیق بود. عنصر دوم که امام به آن حداکثر توجه را کرد «مردم» بود. وقتی امام بر روی عنصر مردم تکیه می کرد لفاظی نمی کرد؛ به معنای حقیقی کلمه، به اصالت عنصر«مردم» در نظام اسلامی معتقد بود و مردم را در چند عرصه مورد توجه دقیق و حقیقی خود قرار داد. عرصه ی اول، عرصه ی تکیه ی نظام به آرای مردم است.
تکیه ی نظام به آرای مردم، یکی از میدانهایی است که مردم در آن نقش دارند. حضور مردم و اعتقاد به آنها باید در این جا خود را نشان دهد . در قانون اساسی ما و در تعالیم و راهنمایی های امام، همیشه بر این نکته تأکید شده است که نظام بدون حمایت و رأی و خواست مردم، در حقیقت هیچ است. باید با اتکا به رأی مردم، کسی بر سر کار بیاید. باید با اتکا به اداره ی مردم، نظام حرکت کند . عرصه ی دوم عبارت است از بهره برداری از فکر و عمل مردم در راه اعتلای کشور؛ یعنی استعدادها را شکوفا کردن و معطل نگذاشتن .از اوایل انقلاب، همیشه امام خطاب به جوانان، دانشجویان، متفکران کشور و کسانی که دارای استعداد بودند، می گفت که به خودتان ایمان بیاورید؛ نیروی خودتان را باور کنید و بدانید که می توانید. این درست در مقابل تعالیمی بود که در دوران طولانی استبداد در این کشور، تلقین می شد که مردم ایران نمی توانند. ما در دوران انقلاب هم دیدیم همان کسانی که اسلام را به معنای حقیقی خود باور نداشتند به این معنا هم باور نداشتند. این فکر و این توجه را هم، امام در این نظام نهادینه کردند عرصه ی سوم عبارت است از لزوم آگاه سازی دایمی مردم. امام از هر فرصتی استفاده کرد برای این که حقایق را برای مردم بیان کند . در دستگاه های تبلیغاتی جهان، نقش تحریف و گمراه سازی، نقش فوق العاده خطرناکی است که امام به آن توجه داشت. وسایل ارتباطی فکری نامطمئن و وابسته به دشمنان کشور و ملت، امام را وادار می کرد که هم خود او به طور دایم در موضع تبیین و ارشاد و هدایت مردم قرار گیرد و هم به دیگران دایما توصیه کند که حقایق را به مردم بگویند و افکار آنها را نسبت به حقایقی که دشمن سعی می کند آنها را مکتوم نگه دارد ،آشنا کنند. عنصر سوم که برای امام اهمیت داشت نظم و قانون بود. در انقلاب اسلامی، امام اجازه نداد این طور بشود؛ حتی از قبل از پیروزی انقلاب، دولت تعیین کرد تا نظم وجود داشته باشد. با این که آن وقت شورای انقلاب هم بود، اما امام خواست با شکل قانونی و منطقی، کشور اداره شود . اصل تشخیص این که چه نظامی در کشور بر سر کار بیاید، این را امام به عهده ی رفراندم و آرای عمومی گذاشت. این هم در دنیا سابقه نداشت. در هیچ انقلابی در دنیا، ما نشنیدیم و ندیدیم که انتخاب نوع نظام را – آن هم در اوایل انقلاب – به عهده ی مردم بگذارند . هنوز از پیروزی انقلاب دو ماه نگذشته بود که امام همه پرسی درباره نظام اسلامی را اعلان کرد، که مردم به نظام جمهوری اسلامی رأی دادند .چند ماه از پیروزی انقلاب نگذشته بود که امام گفت باید قانون اساسی نوشته شود . آن کار هم نه به وسیله ی جمعی که خود امام معین کند، بلکه باز به وسیله منتخبان مردم صورت گرفت. عنصر اساسی چهارم که امام آن را در پایه های نظام جمهوری اسلامی کار گذاشت و بحمد الله مایه ی ماندگاری نظام شد. مسأله ی دشمن ستیزی و سلطه ستیزی است. امام یک لحظه نه خود از کید و مکر و حیله دشمن غفلت کرد و نه گذاشت که مسؤولان غفلت کنند، نظامی مثل نظام جمهوری اسلامی که منافع دستگاه های استکباری را در این نقطه از عالم و در بسیاری از کشورهای اسلامی تهدید کرده است، بدیهی است که مورد دشمنی است. امام می دانست که این دشمن ساکت نمی نشیند و تعرض می کند. اگر در برهه ای تعرض کرد و تو ذهنی خورد، موقتا عقب نشینی می کند تا باز تعرض کند؛ لذا باید هوشیار و بیدار بود . باید دشمن و شیوه های دشمنی او را شناخت . این، آن چیزی است که باید برای همیشه به یاد ما بماند و امام بر روی این نکته تأکید می کرد. این که می دیدید امام می فرمودند: «هرچه فریاد داردی بر سر آمریکا بکشید.» به خاطر این است . این چهار عنصر موجب پایداری نظام است. این چهار عنصر موجب آن است که هیچ وقت دشمن نتواند به این نظام ضربه بزند. هر جا ما از این چهار عنصر غفلت کردیم، ضربه خوردیم. اگر ضربه ی اقتصادی خوردیم، اگر عقب ماندگی اقتصادی پیدا کردیم، اگر در زمینه های سیاسی دچار ضعفی شدیم، بر اثر غفلت از این عناصر بوده است. آن جایی که پیشرفت کردیم، آنجایی که عزتی به دست آوردیم، آن جایی که توانستیم موانع را از سر راه برداریم، آن جایی که دشمن را ناکام کردیم، به خاطر تکیه بر این عناصر بوده است. نگذارند و نگذارید این عناصر از دست مردم برود و مورد تهاجم قرار گیرد. (7)
امام و روابط خارجی: ایشان از روابط سالم و دوستانه با و دولت ها به عنوان یکی از جهت گیری های مشی حکومتی امام یاد کردند و فرمودند اصل بر ایجاد ارتباط است و ما از امام آموخته ایم که جمهوری اسلامی ایران می تواند و باید در سطح جهان از روابط سالمی با دولت ها برخوردار باشد . ما رابطه با آمریکا را که یک دولت استکباری متجاوز و ظالم و پیوسته در حال معاوضه و مبارزه با اسلام و جمهوری اسلامی ایران است و نیز ارتباط با رژیم صهیونیستی و رژیم نژاد پرست آفریقای جنوبی را مردود می دانیم و ارتباط با دولت های دیگر، بنابر مصالح انقلاب، کشور و نظام تنظیم می شود. (8)
مکتب و بینش سیاسی امام
در مکتب امام بزرگوار، رابطه دین و دنیا است؛ یعنی همان چیزی که از آن به مسأله ی دین و سیاست و دین و زندگی هم تعبیرمی کنند . امام در بیان ارتباط دین و دنیا از نظر اسلام و سخن اسلام را به عنوان مبنا و روح و اساس کار خود قرار داده بود. لذا دین و دنیا در منطق امام بزرگوار ما مکمل و آمیخته و در هم تنیده با یکدیگر است و قابل تفکیک نیست. این درست همان نقطه ای است که از آغاز حرکت امام تا امروز، بیشترین مقاومت و خصومت و عناد را از سوی دنیا داران و مستکبران برانگیخته است؛ کسانی که زندگی و حکومت و تلاش و ثروت آنها مبتنی بر حذف دین و اخلاق و معنویت از جامعه است (9)
امام بزرگوار در طراحی این انقلاب و در تنظیم نظام سیاسی بر اساس این انقلاب یعنی تشکیل حکومت و نظام جمهوری اسلامی به فضل پروردگار و به هدایت الهی، روشی را برگزید که روشن پیامبران و بندگان متصل به منبع غیب است. این به خاطر آن است که امام، قرآن را دوست می داشت، خود شاگرد مکتب قرآن بود، با قرآن مأنوس می بود، از قرآن استفاده می کرد و قرآن برای او برنامه زندگی به حساب می آمد. این، یکی از نتایج و آثار بزرگ و شکوهمند آن حقیقت است. ملت ایران، در بینش نظام سیاسی ای که امام بزرگوار در این کشور برقرار کرد، نیازی ندارد که روش های زندگی خود را از دیگران تقلید کند و یاد بگیرد؛ زیرا داری فرهنگ غنی و عمیقی است. اسلام را دارد آموزش های قرآنی را دارد. دستورات الهی را دارد، سنت های اصیل ملی و بومی خود را دارد و می تواند یک زندگی شیرین، باشکوه مرفه و همراه با عزت را برای خود ترتیب دهد. (10)
رهبر معظم انقلاب با تشریح شاخص های مکتب سیاسی امام خمینی به عنوان عامل تسلیم ناپذیری ملت ایران تأکید کردند: با وجود همه ی تلاش های مراکز استکبار، امام و مکتب سیاسی ایشان، در میان ملت ایران، امت اسلامی و جامعه بشری زنده است و همچنان، منشأ آثار بزرگ و ماندگاری در ایران و جهان خواهد بود . معظم له با اشاره به موفقیت امام خمینی در تشکیل نظام اسلامی و عینیت بخشیدن به مکتب سیاسی خویش افزودند: مکتب امام حرف های نو و سعادت آفرینی دارد که بشریت، همیشه تشنه ی آنها است و به همین علت هیچ گاه کهنه نخواهد شد.
نگاه بین المللی و جهانی دومین شاخص مکتب سیاسی امام: امام عزت و استقلال و سرافرازی را نه فقط برای ملت ایران، بلکه برای امت اسلامی و همه بشریت می خواست . البته امام برخلاف کسانی که رسالت جهانی مورد ادعای خود را با لشکر کشی به کشورها و شکنجه و ترور و جنایت دنبال می کنند، اهداف خود را به درستی و افکار عمومی مسلمانان و جهانیان تشریح و تبیین می کرد و ملت ها را به بیداری و آگاهی فرا می خواند . پاسداری از ارزش ها سومین شاخص مکتب سیاسی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران: تبیین صحیح مسأله ی ولایت فقیه، مظهر پاسداری امام خمینی از ارزش های اسلامی محسوب می شود. دیدگاه امام درباره ی ولایت فقیه برگرفته از متن فقه اسلام شیعه است. (11)
در سال 1347، امام در نجف مرکز فقاهت فکر «ولایت فقیه» را با اتکا به پایه های محکم فقهی از آب درآورد. کاری که امام کرد این بود که توانست این فکر را با توجه به آفاق جدید عظیمی که دنیای امروز و سیاست های امروز و مکتب های امروز دارند، مدون کند و آن را ریشه دار و مستحکم و مستدل و با کیفیت سازد؛ یعنی به شکلی درآورد که برای هر انسان صاحب نظری که با مسایل سیاسی روز و مکاتب سیاسی روز هم آشنا است. قابل فهم و قابل قبول باشد. (12)
چهارمین شاخص مهم آنها را صاحب انقلاب و صاحب کشور می دانست. امام پابرهنگان را مهم ترین عنصر در پیروزی این ملت می دانست؛ همین طور هم هست و همان طور که گفتیم، امام به گفتن هم اکتفا نکرد. (13) عدالت اجتماعی باید در قوانین، اقدامات اجرایی و همه ی برنامه های حکومتی اصل قرار گیرد و پر کردن شکاف طبقاتی به عنوان مهم ترین و دشوارترین وظیفه ی مسؤولان ، در حرکت همه ی دستگاه های باید پیگیری شود. (14)
قوت و عزت بخشیدن، امام به اسلام و مسلمین
امام بزرگوار ما به اسلام و مسلمین قوت و عزت بخشید. دشمنان اسلام، اسلام را ضعیف می خواستند. آنها تلاش کرده بودند تا اسلام را از صحنه ی عمل، بلکه از ذهن ملت های مسلمان ، چه برسد به غیر آنها، خارج کنند؛ متأسفانه تا حدود زیادی هم موفق شده بودند. در این سیاست پلید، حکومت های فاسد و وابسته با استکبار و شبکه جهانی دشمنان اسلام هماهنگی کامل داشتند. امام بزرگوار با انقلاب، مسلمانان را نشاط بخشید و اسلام را زنده کرد امروز در کشورهای بسیاری، اسلام آروز و آرمان نسل های جوان و به پا خاسته و روشنفکر است. یک نمونه فلسطین عزیز است. سال ها به نام فلسطین حرف زده شد و مبارزه گردید: اما ناکام و ناموفق. امروز ملت فلسطین، به نام اسلام مبارزه و مقاومت می کند؛ لذا مبارزه از شکل سازمان ها و گروه ها و شخصیت ها و سردمدارها، به میان توده ی مردم کشیده شده است. چنین مبارزه ای، هرگز ناکام نخواهد شد.
مبارزه ی مردمی اگر باقی بماند، بی شک در نهایت به پیروزی خواهد رسید. این، به برکت اسلامی بود که امام نام آن را زنده کرد و وجدان اسلامی را در مسلمین بیدار نمود. (15)
بصیرت و صبر در مبارزه، عامل موفقیت امام امت
آن چه امام بزرگوار و ملت شجاع ما در این راه، این مبارزه ی بزرگ موفق کرد، بصیرت و صبر بود. مقاومتی همراه با بصیرت. همان طور که امیر المؤمنین (علیه الصلاه و السلام) فرمود: «و لا یحمل هذا العلم الا الاهل البصر و الصبر». علت آن هم این است که امروز مبارزه با کفر خالص و شرک خالص نیست، تا مطلب روشن، و صف بندی ها و مجزا و جدای از هم باشد؛ بلکه امروز مبارزه با نفاق و دورویی و تزویر و شعارهای توخالی و دروغزنی ها و لافزنی هایی است که بلند گوهای استکبار را در همه ی انحای عالم پر کرده است. در ایران، امام عظیم الشأن ما، به برکت بصیرت مردم که با صبر و مقاومت آنها همراه بود این راه را طی کرد و به موفقیت رسید. خود او، در ایجاد این بصیرت و صبر در مردم، بزرگ ترین مؤثر بود. (16)
خطوط اصلی بینش امام و سلوک عملی و حکومتی
مسلک و سلوک حکومتی امام امت، یعنی چیزی که تفسیر کننده ی نظام جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی می تواند با جهت گیری های مختلفی تحقق یابد. آنچه که این جهت گیری ها را به صواب نزدیک می کند و مورد قبول و اعتقاد امام (ره) علیه بوده است، اینهاست: اول، ایستادگی در برابر تحمیل و نفوذ قدرت های خارجی و نداشتن سرسازش با این قدرت ها دوم اهتمام به تعبد و عمل فردی و ایستادگی در برابر سلطه ی شیطان نفس و وسوسه های نفسانی . این دو مطلب بزرگ و این دو میدان مبارزه را امام از هم جدا نمی کردند و در صحنه ی اجتماع و سیاست، در مقابل شیطان بزرگ و شیطان های قدرت می ایستادند. امام با نفس مبارزه می کردند و اصرار بر تعبد و عمل اسلامی و فردی و شخصی داشتند. سوم، اهمیت دادن به توانایی ملت ها و «اصل» دانستن آنها بود و معتقد بودند که تحولات بزرگ عالم، اگر به دست ملت ها انجام گیرد غیر قابل شکست است و ملت ها می توانند در دنیا تحول کنند و محیط های خودشان را عوض نمایند . چهارم، اصرار بر وحدت مسلمین و مبارزه با تفرقه افکنی استکبار.
پنجم، اصرار بر شکستن حصار تحجر و التقاط در فهم و علم اسلامی و التزام به اسلام ناب. هم تحجر از دیگاه امام، در بیان و عمل مردود بود، هم التقاط. ششم، توجه ویژه به مبارزه با رژیم اشغال گر قدس و رژیم غاصب صهیونیستی بود. مبارزه با اسرائیل، جایگاه خاصی در منطق امام در راه و رسم حکومتی داشت. از اموری که در نظر امام امت به هیچ وجه برای ملت های مسلمان قابل اغماض نبود، مبارزه با صهیونیست ها بود؛ چون امام بزرگوار، نقش ویرانگر و مخرب این رژیم تحمیلی را از سال ها پیش از پیروزی انقلاب به درستی تشخیص داده بودند. هفتم، اصرار بر سازندگی کشور و تحویل یک نمونه عملی از کشور و جامعه اسلامی به جهان، که در ماه های آخر عمر با برکت امام، جایگاه مهمی داشت. بر این اصرار داشتند که کشور باید از لحاظ اقتصادی، از لحاظ کارهای زیر بنایی و از لحاظ موارد درآمد، بازسازی شود و برای مردم نمونه ی عینی و عملی از سازندگی اسلامی ارائه گردد. (17)
صفات ممتاز رهبری
اغلب آن صفاتی که در زمامداران مختلف عالم مایه امتیاز آنها می شد، تا آن جایی که من بررسی کردم و به ذهنم رسیده است ما در امام مجتمع می دیدیم. او هم عاقل بود، هم دور اندیش، هم محتاط بود، هم دشمن شناس بود، هم به دوست اعتماد می کرد و هم ضربه ای را که به دشمن وارد می کرد، قاطع وارد می کرد. همه صفات و خصوصیاتی که برای یک انسان لازم است تا بتواند در چنین جایگاه حساس و خطیری انجام وظیفه کند و خدا و وجدان خود را راضی نماید، در این مردجمع بود. (18)
پايگاه اطلاع رساني هيأت رزمندگان اسلام
بازدیدها: 88