سی روز، سی گفتار | فرصت قدر

خانه / مطالب و رویدادها / سی روز، سی گفتار | فرصت قدر

بنده وقتی اعمالی را که در ماه رمضان از سوی شارع مقدّس مورد اهتمام است، ملاحظه میکنم -یعنی روزه ماه رمضان، تلاوت قرآن مجید، خواندن دعاهای مأثور و توسّلاتی که به ذیل عنایات حضرت باریتعالی وجود دارد- میبینم در میان این چهار عنصر بسیار مهم که روزه ماه رمضان، واجب هم هست، آنچه برای ما خیلی اهمیت دارد

بنده وقتی اعمالی را که در ماه رمضان از سوی شارع مقدّس مورد اهتمام است، ملاحظه میکنم -یعنی روزه ماه رمضان، تلاوت قرآن مجید، خواندن دعاهای مأثور و توسّلاتی که به ذیل عنایات حضرت باریتعالی وجود دارد- میبینم در میان این چهار عنصر بسیار مهم که روزه ماه رمضان، واجب هم هست، آنچه برای ما خیلی اهمیت دارد، استغفار است؛ طلب مغفرت، طلب گذشت از سوی پروردگار عالم نسبت به آنچه از روی قصور، از روی جهالت و خدای نکرده از روی تقصیر، از ما سر زده است…

قصد ندارم که مجّدداً درباره استغفار، به عنوان یک بحث فکری یا یک بحث قرآنی و حدیثی صحبت کنم؛ بلکه میخواهم به مناسبت نزدیکی لیالی مبارکه قدر -این شب‌های عزیز و بسیار مهم- مسأله استغفار را یادآوری کنم.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif  احتیاج به استغفار
عزیزان من؛ برادران و خواهران! قدم اوّل، طلب مغفرت کردن از خدای متعال و به خدا بازگشتن است. توبه یعنی به سوی خدا برگردیم. هرجا که شما باشید، در هر حدّی از کمال که باشید -حتّی در حد امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاه و السّلام- باز به استغفار احتیاج دارید! خدای متعال به پیغمبرش میفرماید: «و استغفر لذنبک»، «فسبّح بحمد ربّک و استغفره». بارها در قرآن، خدای متعال به پیغمبر میفرماید «استغفار کن». با این‌که پیغمبر معصوم است، گناه از او سر نمیزند و از دستور الهی تخلّف نمیکند اما به او هم میفرماید «استغفار کن!»

البته این‌که استغفارِ اولیا و بزرگان از چیست، خود مقوله قابل بحثی است. استغفار آن‌ها از گناهانی چون گناهان امثال ما نیست؛ آن گناهان از آن‌ها سر نمیزند. مقام آن‌ها بالاست. قرب به حضرت ربوبی و مقام ربوبّیت در حدّ اعلاست. در آن مقام قرب، گاهی چیزهایی که برای ما مباح است -شاید حتّی چیزهایی که برای ما مستحب است- برای آن بزرگواران مانع و رادع است. آن‌ها مناسب با شأن آن قرب است که استغفار میکنند؛ آن‌هم استغفار جدّی، نه استغفار صوری.

دعای کمیل را ببینید! امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاه و السّلام در دعای کمیل -که طبق روایات، این دعا از آن بزرگوار صادر شده است- انشائاً و در اوّل‌بار، با شروع دعا به استغفار میپردازد. اوّل خدا را به اسمش، به قدرتش، به عظمتش، به صفات جلال و جمالش سوگند میدهد و بعد از آن‌همه قسم دادن، شروع میکند به استغفار کردن: «اللّهم اغفرلی الذّنوب التی تهتک العصم» تا آخر. دعای ابیحمزه ثمالی و دعاهای گوناگون دیگر از این انسان‌های بزرگ، همین‌طور است. من و شما به استغفار احتیاج داریم.

ای مؤمنین؛ عزیزان؛ ای دل‌های پاک و صاف! مبادا مغرور شوید و بگویید ما که گناهی نکرده‌ایم! چرا؛ غرق قصوریم، غرق تقصیریم! «و ما قدر أعمالنا فی جنب نعمک». آنچه کار خوب که ما به خیال خودمان انجام میدهیم، در مقابل نعم پروردگار و در مقابل حقّ شکر الهی، چه ربطی و چه نسبتی دارد؟! چقدر قابل ذکر است؟! ما نمیتوانیم آن حقّ شکر را ادا کنیم؛ نمیتوانیم! «لاالذی أحسن استغنی عن عونک»؛ مگر میشود انسان از تفضل و لطف الهی در آنی از آنات، مستغنی باشد؟! همیشه محتاجیم؛ همیشه هم لطف پروردگار میرسد: «خیرک إلینا نازل». ما هم از ادای شکر عاجزیم و این قصور یا تقصیر است و به‌هرحال طلب مغفرت میخواهد.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif  روزی خواهد رسید که…
شب قدر، فرصتی برای مغفرت و عذرخواهی است. از خدای متعال عذرخواهی کنید. حال که خدای متعال به من و شما میدان داده است که به سوی او برگردیم، طلب مغفرت کنیم و از او معذرت بخواهیم؛ این کار را بکنیم، والّا روزی خواهد آمد که خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون». خدای نکرده در قیامت به ما اجازه عذرخواهی نخواهند داد. به مجرمین اجازه نمیدهند که زبان به عذرخواهی باز کنند؛ آن‌جا جای عذرخواهی نیست. این‌جا که میدان هست، این‌جا که اجازه هست، این‌جا که عذرخواهی برای شما درجه میآفریند، گناهان را میشوید و شما را پاک و نورانی میکند، از خدای متعال عذرخواهی کنید. این‌جا که فرصت هست، خدا را متوجّه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبّت الهی را متوجّه و شامل حال خودتان کنید. «فاذکرونی اذکرکم»؛ مرا به یاد آورید، تا من شما را به یاد آورم.

در همان لحظه‌ای که شما دلتان را متوجّه خدای متعال و خدا را در دل خودتان حاضر میکنید و به یاد خدا میافتید، خدای متعال در همان لحظه، چشم لطف و مهر و عطوفتش متوجّه شماست؛ دست لطف و بذل و بخشش او به سوی شما دراز است. خدا را به یاد خودتان بیندازید، والّا روزی خواهد رسید که خطاب الهی به سمت گناهکاران میآید که «إنّا نسیناکم»؛ ما شما را فراموش کردیم، ما شما را به دست فراموشی سپرده‌ایم، بروید! عرصه قیامت این‌گونه است.

امروز که خدای متعال اجازه داده است که شما به زاری، تضّرع و گریه بپردازید، دست ارادت به سوی او دراز کنید، اظهار محبّت نمایید و اشک صفا و محبّت را از دل گرم خودتان به چشم‌هایتان جاری سازید. این فرصت را مغتنم بشمارید والّا روزی هست که خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لاتجأروا الیوم»؛ بروید، زاری و تضّرع نکنید، فایده‌ای ندارد: «إنّکم منّا لاتنصرون». این فرصت، فرصت زندگی و حیات است که برای بازگشت به خدا در اختیار من و شماست و بهترین فرصت‌ها ایامی از سال است که از جمله آن‌ها ماه مبارک رمضان است و در میان ماه مبارک رمضان، شب قدر!

شب قدر هم در میان این سه شب است. طبق روایتی که مرحوم «محدّث قمی» نقل میکند، سؤال کردند که کدام یک از این سه شب -یا دو شب بیست‌ویکم و بیست‌وسوم- شب قدر است؟ در جواب فرمودند: چقدر آسان است که انسان، دو شب -یا سه شب- را ملاحظه شب قدر کند. چه اهمیت دارد بین سه شب مردّد باشد. مگر سه شب چقدر است؟ کسانی بوده‌اند که همه ماه رمضان را از اول تا آخر، شب قدر به‌حساب میآوردند و اعمال شب قدر را انجام میدادند! قدر بدانید.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif  فرصتی برای ملت
ملتی که دل خود را با خدای خود این‌گونه صاف کند که درِ خانه خدا برود، از خدا صادقانه بخواهد و به خدا صادقانه پناه ببرد، هرگز بدبخت و روسیاه نخواهد شد؛ دچار فساد، دچار ذلّت، اسیر دشمن و دچار اختلاف داخلی نخواهد شد. آنچه از این بدبختی‌ها بر سر ملت‌ها میآید، «فبما کسبت أیدیکم»؛ بر اثر کوتاهی‌ها، غفلت‌ها، گناهان و فسادهایی است که خودمان برای خودمان درست میکنیم! کسی که درِ خانه خدا میرود، خود را یک قدم به عصمت و به حفظ و نگهداری از گناه نزدیک میکند.

به خدا پناه ببریم، از خدا بخواهیم، برای خدا کار کنیم و قدم برداریم و دل‌ها را به خدا بسپریم. صفای دل‌هایمان را با یاد خداروزافزون کنیم. وقتی دل‌ها با صفا شد؛ وقتی دل‌ها چنگ در دنیا نزد و اسیر دنیا و مادّیات نشد، آن‌وقت جامعه، جامعه‌ای میشود با مردمی حقیقتاً نورانی و باصفا و پاک. چنین مردمی، خوب تلاش میکنند، خوب کار میکنند، دنیای خودشان را هم خوب میسازند. دلبسته نبودن به دنیای شخصی، معنایش نساختن دنیا نیست؛ آبادی دنیا، کاری برای خدا و جزو کارهای اُخروی است. آنچه که به آبادی زندگی مادّی میانجامد، چیزی است که خدا از ما خواسته است و این هم یک عمل اُخروی است. همین هم وقتی با یاد خدا همراه باشد، بهتر، روان‌تر، شیرین‌تر و کامل‌تر انجام میگیرد.

این روزها را قدر بدانید. شب‌های قدر را حقیقتاً قدر بدانید. قرآن صریحاً میفرماید: «خیر من ألف شهر»؛ یک شب بهتر از هزار ماه است! این خیلی ارزش دارد. شبی است که ملائکه نازل میشوند. شبی است که روح نازل میشود. شبی است که خدای متعال آن را به عنوان «سلام» دانسته است. سلام، هم به معنی درود و تحیت الهی بر انسان‌هاست، هم به معنای سلامتی، صلح و آرامش، صفا میان مردم، برای دل‌ها و جان‌ها و جسم‌ها و اجتماعات است. از لحاظ معنوی، چنین شبی است! شب‌های قدر را قدر بدانید و برای مسائل کشور، مسائل خودتان، مسائل مسلمین و مسائل کشورهای اسلامی دعا کنید.

کشورهای اسلامی چقدر مشکلات دارند! حلّ آن مشکلات را از خدا بخواهید. برای همه انسان‌ها دعا کنید. برای هدایت انسان‌ها، برای خودتان، برای زندگی‌تان، برای مسؤولین‌تان، برای کشورتان، برای گذشتگان‌تان و برای آن چیزی که میخواهید خدای متعال به شما بدهد، دعا کنید. این ساعات و دقایق را قدر بدانید. بنده هم از همه شما برادران و خواهران عزیز، در شب‌های مبارک قدر، ملتمس دعا هستم.
خطبه‌های نماز جمعه تهران؛ ۲۶/۱۰/۷۶

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *