فکر قیامت
ما باید مراقب باشیم؛ «لعلّکم تتّقون»؛ یعنی تقوا داشته باشید. مکرر عرض کردهایم که تقوا، یعنی مواظب خود بودن. تقوا یعنی مراقب خودتان باشید و با چشم باز خودتان را زیر نظر بگیرید که دست از پا خطا نکنید. خیلی اوقات هست که چشم ما به خطاهای دیگران باز است، نگاه میکنیم ببینیم کجا یک اشتباهی، خطایی یا شبه خطایی کردند -که آن را در ذهن خودمان حمل بر خطا بکنیم- اما چشممان به خطاهای خودمان بسته است؛ این بد است. ما بهعنوان شخص، بهعنوان مسؤول، بهعنوان مدیر -در هر ردهای- به اشکالات و خطاهای خودمان نگاه کنیم. البته این سخت است. برای انسان، تصدیق کردن به خطای خود، پیدا کردن خطای خود و محکوم کردن خود، کار آسانی هم نیست؛ اما این کارِ سخت را باید بکنیم. خدای متعال در معرض قیامت، در آن دادگاه سخت و دشوار، یقه ما را خواهد گرفت و از ما سؤال میکنند؛ و اگر حالا فکرش را نکنیم، آنجا در جواب درمیمانیم.
مثل بهار…
بدون کمک خدا، هیچ عزت و هیچ سعادتی نصیب هیچ فرد و ملتی نخواهد شد؛ و کمک الهی هم یک زمینهها و یک موجباتی دارد؛ کما اینکه در دعا عرض میکنیم: «أللّهم إنّی أسئلک موجبات رحمتک»… باید حرکت کنیم و این حرکت را با نیت الهی و با نیت قربت همراه کنیم و بدانیم که در آن صورت، دستگیری خدا و تفضلات الهی حتمی است. حالا ماه رمضان، فرصت مناسبی است؛ چون «لعلّکم تتّقون»؛ اصلاً خدای متعال روزه را با این هدف مقرر فرموده است؛ لااقل یکی از اهداف واجب شدن روزه در این ماه -که شاخصه مهم این ماه است- همین تحصیل تقواست. در این دعای روزانه، بعد از نمازها میخوانیم: «و هذا شهر عظّمته و کرّمته و شرّفته و فضّلته علی الشّهور»؛ خدای متعال این ماه را بر ماههای دیگر، فضیلت داده است. یکی از چیزهایی که این ماه را فضیلت داده، همین «روزه» است؛ یکی از چیزها «نزول قرآن» است؛ یکی از چیزها «شب قدر» است؛ که اینها در همین دعا به عنوان شاخصههای این ماه ذکر شده است. این ظرف مساعدی برای رشد و نموّ ماست؛ مثل بهار میماند؛ همچنانی که هر کدام از فصول سال، برای تحرکات عالم طبیعت، یک اقتضای طبیعی دارند، همینطور فصولی از سال، مقطعهایی از روزها و شبها و هفتهها و ماهها، یک اقتضائاتی برای رشد و نموّ و تحرک معنوی و باطنی انسانها و تعالی آنها دارند. شب جمعه یک خصوصیتی دارد؛ روز جمعه یک خصوصیتی دارد. از این ساعات، تعجب هم نباید کرد؛ همچنانی که در طبیعت مادی یک خصوصیتی دارند، در این طبیعت معنوی، در روح انسان، در تعالی انسان، در قبول اعمال و در تأثیر اعمال عبادی هم یک خصوصیاتی دارند؛ همانطور که عرض کردیم مثل روز جمعه، شب نیمه شعبان و اوقاتی که بهخصوص از طرف شرع مقدس معین شده است؛ «ایاماً معدودات» که درباره ماه رمضان است یا ایام ذیحجه و از این قبیل. انتخاب این روزها تصادفی نیست؛ که حالا ماه رمضان از لحاظ طبیعت و تأثیر با ماه رجب یا ماه ذیقعده یکسان باشد؛ نه، یک خصوصیتی دارد؛ مثل همان خصوصیت فصول که عرض کردیم. از این استفاده کنید.
در یک روایتی هست که نبی مکرّم اسلام صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم در آستانه ماه رمضان خطاب به مردم فرمودند: «سبحاناللَّه! ماذا تستقبلون و ماذا یستقبلکم»؛ شما به استقبال چه دارید میروید! و چه به استقبال شما دارد میآید! این همان تجلیل ماه رمضان با این زبان است. چشم حقیقتبین و باطننگر نبی مکرم برکات ماه رمضان را میبیند. روزه یک فرصت است، با همین آثار و برکاتی که درباره روزه شنیدهاید و میدانید.
روزه جسم، روزه جان
یک روایتی از امیرالمؤمنین علیهالصّلوهوالسّلام هست که روزه را به روزه جسم و روزه جان تقسیم میکند. درباره روزه جسم میفرماید: «صوم الجسد الإمساک عن الأغذیه بإراده و اختیار»؛ روزه جسم این است که انسان خوراکیها را با اراده و اختیار خود مصرف نمیکند؛ «خوفاً من العقاب و رغبه فی الثواب و الأجر»؛ با این انگیزه، انسان از غذا اجتناب میکند. این روزه جسم است. اما روزه جان: «و صوم النفس إمساک الحواس الخمس عن سائر المآثم»؛ این روزه جان است که حواس پنجگانه را از همه گناهان ممنوع کنید و امساک بدهید. «و خلوّ القلب من جمیع اسباب الشرّ»؛ دل را از اسباب و موجبات شر خالی کنید؛ این روزه جان است. حالا اسباب شر چیست؟ امساک از گناهان حواس خمس، برای کسی که اراده امساک داشته باشد، آسان است؛ اینکه دست، چشم، گوش و زبان انسان مرتکب گناه نشود؛ لیکن آن امساکِ خُلوّ قلب از اسباب الشر، خیلی سخت است؛ این سختتر است و تمرین و مجاهدت میخواهد.
و دوستان عزیز! من و شما مخاطبان این دستوریم؛ این مجاهدت، بر عهده ماست؛ واقعاً تأثیر گناهی که از ما سر میزند، با گناهی که از یک انسان معمولی -که در جامعه مسؤولیتی ندارد- سر میزند، تفاوت میکند. باید هم نسبت به گناه قلبی و هم گناههای شخصی، خیلی مراقب باشیم. گناه اسباب شرّ، «حسد»، «حرص» -حرص به دنیا، حرص به جمع مال، افزونخواهی دنیوی- «بدخواهی نسبت به دیگران» -بددلی، بدخواهی، سوءظن- «نخوت و کبر» -خودبرتربینی، دیگران را کوچک دانستن، تحقیر کردن، مردم را حقیر شمردن- است. این شُروری که در عالم بهوجود میآید، از همین چیزها بهوجود میآید. در انسانهایی، نخوت آنها، کبر آنها، حرص آنها، حسد آنها، بخل آنها و شهوتخواهیشان، آنها را به حرکاتی وادار میکند که تأثیر عمیق این حرکات در آغاز راه، خیلی به نظر نمیرسد، لیکن بهتدریج که پیش میرود، به فاجعههای انسانی و تاریخی تبدیل میشود که میماند. وقتی این فجایع بزرگ تاریخی را نگاه میکنیم و بهطرف سرچشمه این مفاسد میگردیم، میرسیم به چنین خصوصیاتی که در یک انسان و در یک شخص وجود دارد: افزونخواهی، حرص، بخل و شهوتی در یک انسان و در یک مجموعه انسانی وجود دارد؛ که منشأ همه ابعاد این فاجعه بزرگ شده است. «ریاکاری» و نقطه مقابل آن، «بیمبالاتی، پردهدری» هم از اسباب شر است. اینها چیزهایی است که انسان باید دلش را از آنها خالی کند. ماه رمضان، ماه تمرین و تربیت ما برای این چیزهاست. ما باید در این راه قدم بگذاریم و حرکت کنیم.
گناهان ویژه!
این باری که بر دوش مجموعه مسؤولان گذاشته شده است، بار سنگینی است و البته بسیار مسؤولیت پُرافتخار. نظام جمهوری اسلامی، نظامی است که میخواهد سعادت مجموعههای انسانی را با همان پیامی که پیغمبران در طول تاریخ نبوتها آوردهاند و به بشر رساندهاند، تأمین کند؛ و عملاً دارد پیام پیامبران را در مقابل پیام طواغیت عالَم تصدیق میکند. طواغیت امروز هم هستند و بر اینها گران میآید و مقابله و معارضه میکنند. راه پیروزی در این چالش و رویارویی هم جز «ایستادگىِ همراه با ایمان و باورِ به خود و باورِ به راه خود» نیست؛ باید راه را باور داشته باشیم: «آمن الرّسول بما انزل إلیه من ربّه و المؤمنون کلّ آمن باللَّه»؛ یعنی آحاد مؤمنینِ به این راه، دست به دست هم بدهند و ایستادگی کنند؛ ایستادگی نشان بدهند. این راه پیشرفت و پیروزی است. اگر این کار را بکنند، پیروزی قطعی است. ما این را در طول این سالها تجربه کردهایم. در میدانهای گوناگون، آنجایی که حرف خودمان را باور داشتهایم و پای آن حرف ایستادهایم، آنجا پیش رفتهایم. در دفاع مقدس همین پیش آمد؛ در حفظ اساس این نظام مقدس، همین پیش آمده؛ در پیشرفت روزبهروز، بلکه ساعت به ساعتِ کشور در زمینههای مختلف، همین پیش آمده است. امروز شاخصهای پیشرفت و توسعه را که ما در کشورمان نگاه کنیم و با اول انقلاب مقایسه کنیم، اصلاً قابل مقایسه نیست. آن روز حدس هم نمیشد زد که با وجود آن مشکلاتی که سر راه هست، بشود به این نقطه رسید؛ اما به توفیق الهی رسیدیم. این بر اثر ایستادگی همراه با باور بود؛ و راهش همین است. اگر مسؤولان کوتاهی کنند، این جزو گناهانی است که تأثیرش نه فقط برای اشخاص خودشان، بلکه برای ملت، تأثیر مخربی خواهد بود.
گناهان مسؤولان! علاوه بر گناهان شخصی آحاد مردم، یک سیاههای از گناهان است که مخصوص مسؤولان است و یکی از آنها همین است: «کوتاهی کردن»؛ کاری را که میتوان انجام داد و میباید انجام داد، انجام ندادن. از جمله «دستدرازی به اموال عمومی»، جزو گناهان من و شماست؛ یعنی من و شما هستیم که میتوانیم مرتکب این گناه بشویم اما آحاد مردم نمیتوانند. تأثیرش هم نسبت به سرقتی که فلان آدم معمولی ممکن است بکند، بهمراتب بیشتر و مضاعف است. «کُند کردن حرکت عمومی کشور با ایجاد یأس» یکی دیگر از گناهان ماست. مردم را مأیوس کنیم، نیروی محرکه را مأیوس کنیم و افق را در چشم آن کسانی که بایستی با شوق و امید جلو بروند، تیره و تار نشان بدهیم؛ این کُند کردن حرکت مردم است؛ این گناه بزرگی است. یکی از چیزهایی که حرکت کشور را کُند میکند، تفرقه، اختلاف و دست به گریبان شدن است؛ این ایجاد اختلاف یا دامن زدن به اختلاف، جزو گناهان مخصوص طبقه ماها مجموعه مسؤولان و سیاستمدارها است. یا فساد اقتصادی؛ چه دست داشتن در فساد اقتصادی، چه چشم بستن بر فساد اقتصادی، چیزهایی است که حرکت عمومی کشور را کُند میکند. فساد اقتصادی هم خودش یک کُندکننده است، از جهت اینکه فساد است و مسأله مالیه عمومی کشور را دچار مشکل میکند، هم انعکاسش در ذهن مردم از جهت دیگری موجب فساد است که ناامیدی ایجاد میکند؛ لذا چه شرکت داشتن در یک فساد -العیاذباللَّه و خدای نخواسته- چه دیدن و چشم بستن بر یک فساد یا کشاندن مردم به فساد؛ نوع ادبیات، نوع حرف و کاری که مردم را نسبت به مسائل مفسدانه جَری و گستاخ کند -چه فساد مالی، چه فساد امور جنسی و امثال اینها- کُند کردن حرکت کشور است و اینها گناهان ماست.
این دعاها و کلمات مأثور ائمه علیهمالسّلام در این ایام و شبها، یاد دادنِ نوعِ ارتباط ما با خداست که بتوانیم دائم روی خودمان اثر بگذاریم و خودمان را اصلاح کنیم. در دعای ابوحمزه داریم که: «أللّهم فارحمنی إذا قطعت حجّتی و کلّ عن جوابک لسانی و طاش عند سؤالک إیّای لُبّی»؛ خدایا! آن لحظهای که در پاسخ به سؤال و مؤاخذه تو دست من از استدلال خالی بماند و نتوانم استدلال بکنم -چرا این اقدام را کردی؟ چرا این اقدام را نکردی؟ حالا از ما سؤال کنند، همینطور پشت سر هم محاجه میکنیم، استدلال میکنیم؛ اما آنجا دستمان از استدلال خالی خواهد ماند؛ چون حقایق روشن است؛ آنجا دیگر جای پشتِهماندازی نیست- آنجا به من رحم کن؛ چون «و کَلّ عن جوابک لسانی»؛ زبان انسان در مقابل سؤال و مؤاخذه الهی بند میآید. «و طاش عند سؤالک ایای لبّی»؛ و ذهن انسان به هم میریزد. باید فکر آنجا را کرد. امروز من و شما در فرصت حیات و در فرصت نفس کشیدن، میتوانیم؛ و راهش هم همین مراقبت است و مراقبت هم در این ماه حاصل میشود و میتوان این مراقبت را حاصل کرد. این حرف و عرض اصلىِ ماست. البته مخاطبِ درجه یکِ این توصیهها هم خودِ این بنده هستم؛ چون از همه شماها بیشتر احتیاج دارم که این مراقبت را داشته باشم. حالا میگوییم، شاید إنشاءاللَّه خدای متعال اثری بگذارد و در این کلمات قرار بدهد؛ تا هم بر دل خود ما اثر کند هم بر دل شما.
دیدار با مسؤولان و کارگزاران نظام؛ ۱۸/۰۷/۸۵
بازدیدها: 155