شعر به مناسبت شهادت امام باقر علیه السلام؛ای پنجمین امام که معصوم هفتمی

شعر به مناسبت شهادت امام باقر علیه السلام؛ای پنجمین امام که معصوم هفتمی

خانه / ویژه نامه / ویژه نامه های اهل بیت / ويژه نامه شهادت امام باقر عليه السلام / اشعار شهادت امام باقر (ع) / شعر به مناسبت شهادت امام باقر علیه السلام؛ای پنجمین امام که معصوم هفتمی

از صبح تا غروب کشیدی ز سینه آه
اما چه خوب شد که نرفتی به قتلگاه

تو دیده‌ای چه‌ها به اسارت به عمه شد
در شهر شوم شام، جسارت به عمه شد

شعر به مناسبت شهادت امام باقر علیه السلام؛ای پنجمین امام که معصوم هفتمی

شعر به مناسبت شهادت امام باقر علیه السلام؛ای پنجمین امام که معصوم هفتمی

ای پنجمین امام که معصوم هفتمی
از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی»

بر درد جهل خلق، ز عالم طبیب‌تر
نامت غریب و قبر، ز نامت غریب‌تر

وقف علوم و دانش و دین کرده، همّ خویش
باشی کنار ابن و اب و اُمّ و عَمّ خویش

آب و گل و سجیّت تو، جز کرم نداشت
دیدم چرا مزار تو صحن و حرم نداشت

گلدسته‌ای نداشت حرم، مرقدی نبود
صحن و سرا نیافتم و گنبدی نبود

این خاک عشق باشد و بر باد کی رود؟
غم‌های عهد کودکی از یاد کی رود

آتش به خرمن جگر از آه، با تو بود
یک عمر، خاطرات تو همراه با تو بود

از صبح تا غروب کشیدی ز سینه آه
اما چه خوب شد که نرفتی به قتلگاه

تو دیده‌ای چه‌ها به اسارت به عمه شد
در شهر شوم شام، جسارت به عمه شد

تو طفل روی ناقه‌ی عریان نشسته‌ای
بر روی رحل ناقه، چو قرآن نشسته‌ای

تو طعم تازیانه و سیلی چشیده‌ای
بر روی خار، همره طفلان دویده‌ای

دیدی تو خیمه‌های به آتش کشیده را
داغ و فرار و رنگ ز چهره پریده را

حاج علی انسانی

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام