آن که در هر نفسى معجز عیسى مى کرد
مرده را با دم جانبخش خود احیا مى کرد
صادق آل محمد که به دانشگه او
صد فلاطون زمان، درس خود انشا مى کرد
اى بسا عالمِ عامل، به مدینه شب و روز
درک فیض از دو لبِ حجّت یکتا مى کرد
مرکز دایره و دانش و تقوى مى شد
هر که شاگردى آن حجت والا مى کرد
شیعه مخلص او، همچو خلیلِ رحمان
در دلِ آتشِ افروخته مأوا مى کرد
نارِ افروخته را مهر امام صادق
بر مُحبش ز کرم لاله حمرا مى کرد
جذبه حسن ازل داشت که دیدارش را
از خداوند، طلب حضرت موسى مى کرد
خضر از خاک درش آب بقا مى طلبید
عیسى از او لب جانبخش تمنا مى کرد
کاش آن کعبه مقصود در عالم، اى دل
ز کرم گوشه چشمى به تو و ما مى کرد
کاش آن جان جهان با قلم احسانش
سند نوکرى ما و تو امضا مى کرد
کاش در ماتم جانسوز امام صادق
چشمه چشم مرا، اشک، چو دریا مى کرد
اى ترابى به مدینه، به سر تربت او
ناله بر غربت او، لاله صحرا مى کرد
شاعر: حسین ترابی
منبع: شبنم احساس، محمد شجاعی، صص۴۲۷،۴۲۸٫
بازدیدها: 1971