با دوستان فاطمه ، لطف عمیم داشت
با آنکه نام و شهرت « عبدالعظیم » داشت
هر کس که پاس بندگی آن حریم داشت
با مهر و عشق و عاطفه عهدی قدیم داشت
عطر بهار وحی و صفای نسیم داشت
یعنی که ره به چشمه فوز عظیم داشت
روحی درآستان ولایت مقیم داشت
دستی پر از کرامت و طبعی کریم داشت
راهی به آستان خدای رحیم داشت
با آنکه جان روشن و قلب سلیم داشت
با اهل بیت رابطه ای مستقیم داشت
چون درک کرده بود ، مقام کلیم داشت
از بوستان فاطمه ، عطر و شمیم داشت
خواندند اهل معرفت او را « نگین ری »
از شهر بند رنج و غم ، آزاد می شود
این یاس گلشن “حسن” ،این عاشق” حسین”
گلواژه حدیث از آن لعل جان فزا
از محضر سه حجّت معصوم فیض برد
مثل کبوتران حرمخانه « رضــا »
شاگرد پاکباخته مکتب « جــواد »
از پرتو هدایت « هــادی » اهل بیت
ایمان خویش را به امامش ارایه کرد
با خاندان وحی پُل ارتباط بود
طور تجلّی سه امام هُمام را
شب تا به صبح شعر « شفق » را مرور کرد
مرغ سحر که زمزمه « یا کریم » داشت
هیات رزمندگان اسلام
شاعر: محمدجواد غفورزاده(شفق)
بازدیدها: 2