شعر نیایش عارفانه؛به مناسبت روز عرفه
در دعای عرفه ، معرفت آموز ، که هست
بنده را حلقه ی این بندگی و عشق به دست
می برد لذت بخشش ز خداوند غفور
هر که در جمع گنهکارِ دل آزرده نشست
جز به درگاه خداوند مبر هیچ پناه
کو بود رازق ات از روز ازل تا به الست
وقتی از معرفهُ اللّٰه سخن شد ، باید
رشته ی مهر خود از غیر خداوند گسست
سمت و سوی حرم یار به پرواز آید
هر که از دام هویٰ و هوس نَفْس بِرَست
جایگاهی به دَهندَش که مَلک غبطه خورد
هر که از جام دعای عرفه شد سرمست
بگذارید بکوشد ، که به جولانگه عشق
ره به جایی نبرَد هیچ زمان دشمنِ پست
تا که از تشنگی روز قیامت گفتم
دل من سوخت و بر داغ شهیدان پیوست
کربلا می رود از مکّه حسین بن علی
می برد همره خود کودک و زن ، هرچه که هست
می شود باعث پیوستگی عشق و جنون
دل هر عاشقِ دل خسته کزین داغ شکست
همچو اسپند که از شعله ی آتش خیزد
دلِ “یاسر” شده آئینه و از سینه بِجَست
شاعر:حاج محمود تاری
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 146