باز طرح ديگرى گردونه گردان نهاد
از بدايع جلوه هاى تازه اى كيهان نهاد
ريخت طرحى نو جهان با مقدم باد صبا
دشت و بستان هر طرف بينى گلى الوان نهاد
ابر رحمت باز گوهرريز و گوهرپاش شد
بر گل سورى ز شبنم لؤلؤ و مرجان نهاد
باد عنبرساى گرديد و نسيم عنبرفروش
طبله را عطّار بست و قفل بر دكان نهاد
بلبل هجران كشيده در فضاى گلستان
سرخوش از ديدار گل شد، پرده الحان نهاد
بوستان و كوه و صحرا رونقى ديگر گرفت
تاجى از بيجاده بر سر، لاله نعمان نهاد
اين همه آثار هست از يمن شاه دين، امام
جعفر صادق كه ز احسان، قادر منّان نهاد
هفده ماه ربيع الاول، اندر جمعه، بود
كاو قدوم اقدسش در عالم امكان نهاد
با طلوع آفتاب آسمان معرفت
حقتعالى بر خلايق منّت و احسان نهاد
كرد بر كون و مكان خورشيد حق تابندگى
زين تلألؤ بر جهان انوارى از يزدان نهاد
بهره ور از مكتب علم و صفاى جدّ و باب
گشت و تاج فخر را بر تارك اديان نهاد
از مقام شامخ علمى او شد مستفيض
آن كه اندر محضرش سر بر خط فرمان نهاد
اعلم و اتقى و افضل عاملى صدّيق بود
افقه و اعرف كه ركن و پايه ايمان نهاد
مستجابالدعوه و برهان حق و مقتدا
بود و آيين را بنا بر حجّت و برهان نهاد
يافته دين محمّد صلى الله عليه و آله از وجودش اعتبار
شيعه را مذهب به رسم جعفرى بنيان نهاد
مفتخر دانشوران بودند از شاگردى اش
بهر ترويج شريعت پاى در ميدان نهاد
تربيت فرمود شاگردان عالم بىشمار
پايه هاى علم شيمى جابر حيّان نهاد
مام گيتى مثل او هرگز نزايد در قرون
برترى او را خدا بر همسر و اقران نهاد
گر زبان خامه عاجز آمد از توصيف او
قدر والايش عنان فكر، سرگردان نهاد
نااميد از آستان خويش «فرزين» رامساز
لطف تو شاها به دل مرهم پى درمان نهاد
شاعر:عبدالحسين فرزينمنبع: چلچراغ اشک، رحیم کارگر، صص298-300.
بازدیدها: 102