بامداد امید بود و نوید
خندهْ زن سر زد از افق، خورشید
با خط نور، در سپهر نوشت:
صبح دانش به شام جهل، دمید
شب به پایان رسید، انسانها!
صبح قرآن دمید، انسانها!
قطره ها، ذرّه ها، به لحن فصیح
ریگها، سنگها، به صوت ملیح
همه بانگ رساىشان: تکبیر
همه ذکر مدامشان: تسبیح
خیزد و از دشت و باغ و نخل و گیاه
نغمه: لا اله الّا اللّه
عید امّید و عید وجد و سرور
مردن تیرگى، ولادت نور
عید مستضعفان وادى ظلم
عید مه طلعتان زنده به گور
عید رشد جوان و عزّت پیر
عید آزادى زنان اسیر
عید میلاد سیّد عربست
شب حق، روز و روز کفر، شبست
تن حمّالهُ الحَطب، در نار
عید تبّت یدا ابى لهب است
عید وحدت، که در صف توحید
عزّت مسلمین شود تجدید
تیرگى، از درون هستى رفت
دیو کبر و غرور و مستى، رفت
دور بیداد و ظلم، پایان یافت
بت، نگون گشت و بتپرستى رفت
اصفر و احمر و سفید و سیاه
همه در سایه رسول اللّه
برقى از مکّه، نیمه شب رخشید
که فروغ یگانگى بخشید
با خط نور، نقش زد که: یکىست
ابیضو احمر و سیاه و سفید
مجد کس، در سفید نامى نیست
جز به تقوى، کسى گرامى نیست
اى کتاب خدا، کلام خوشت
اى نجات بشر، پیام خوشت
وى شعار نجات هر مظلوم
پیش ظالم، همیشه نام خوشت
برتر از اوج وَهم، سایه تو
رمز وحدت، به آیه آیه تو
منبع:گنجینه نور: مدائح و مراثى خمسه طیبه، محمد على مجاهدى( پروانه)، صص۵۹-۶۰٫
بازدیدها: 0