سردار شهید”ارسلان حبیبی آلیکوهی”،سرداری است که در زمان طاغوت با نصب بلندگو و پخش تکبیر و سرودهای انقلابی، دشمن را سردرگم می کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی هیأت رزمندگان اسلام استان چهارمحال وبختیاری؛ سردار شهید”ارسلان حبیبی”در ششم فرودین ماه سال ۱۳۳۵در روستای “آلیکوه”از توابع شهرستان اردل به دنیا آمد.
پدرش، شمسعلی و مادرش شُهری خانم نام داشت و تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش آلیکوه به پایان رساند و تا پایان دوره متوسطه در رشته علوم انسانی درس خواند و دیپلم گرفت.
سردار شهید در دوران تحصیلش همواره کار و کوشش می کرد تا بتواند کمک خرجی برای خانواده اش باشد.
این شهید بزرگوار در تاریخ ۱۱آذر سال در سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد و صاحب یک فرزند دختر شد.
او که یکی از قهرمانان و مدال آوران ورزش کاراته بود، در ۱۴دی سال ۱۳۶۰با سمت معاون اطلاعات و عملیات تیپ ۱۷علی ابن ابیطالب علیه السلام در محور دزفول- شوش بر اثر اصابت ترکش به سر و پا شهید شد.
مزار این شهید بزرگوار در گلزار شهدای زادگاهش روستای آلیکوه قرار دارد.
برادر سردار شهید ارسلان حبیبی گفت: در اوایل انقلاب که در روستایمان بحث اعتقادی و ایدئولوژی پیش می آمد، وی با چند نفر که در آن زمان وابستگی شدیدی به گروه مجاهدان خلق داشتند، با سرسختی و در عین حال با دلیل و منطق برخورد می کرد.
“فرشید حبیبی” افزود: این شهید بزرگوار در زمان خفقان و ظلم طاغوت دیپلم گرفت و همیشه به همنوعان خود و آنهایی که دختر دم بخت داشتند، کمک مالی و معنوی می کرد.
وی گفت: این شهید بزرگوار پس از پیروزی انقلاب به استخدام سپاه درآمد و در تیپ علی ابن ابیطالب علیه السلام همراه با شهید ترکی در قسمت عملیات و اطلاعات تیپ انجام وظیفه می کرد.
برادر شهید حبیبی آلیکوهی افزود: این شهید بزرگوار به زبانهای عربی، انگلیسی و فرانسه آشنایی کامل و به زبانهای آلمانی و روسی نیز تا حدودی آشنایی داشت.
وی گفت: این شهید بزرگوار همیشه به ما توصیه می کرد فردی معتقد باشیم و درس خود را بخوانیم و واجبات را رعایت کنیم و مستحبات را انجام دهیم.
فرازی از وصیت نامه سردار شهید “ارسلان حبیبی”
خدایا چگونه به مرگ بیندیشم در صورتی که توشه راه قیامتم فنا و از دست رفته است.خدایا اگر مرگ به من اجازه ندهد چه مسوولیتی را برای تو ادا کرده ام.
خدایا، یارب، ای کسی که تمام خوبی ها موجب رضای توست و سرکشی ها و عصیان موجب خشم توست، به درگاه تو پناه آورده و طلب مغفرت می کنم.
ببخش مرا و در زمره نیکانت قرارم ده، گرچه لیاقت آن را ندارم. خدایا، ای پروردگار که اگر کرامت و عنایت تو نبود این بنده رنجور و خسته ات به چه کسی پناه می برد.دریاب مرا به حق صالحان درگاهت.عنایتی کن تا بتوانم مسوولیت عظیمی که قبول نموده و بر دوشم سنگینی می کند، ایفا کنم و آنچه رضای درگاه توست انجام دهم.
خودبینی، خودپسندی، کبر، غرور، خودخواهی و کلیه رذایل انسانی را از من دور بدار و مرا مصلح ، مومن و مسئول بگردان.
انتهای خبر /
بازدیدها: 49