شهید سید مسعود رشیدی بچه لاتی که از همه مدعیان شهادت جلو زد
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام، ماجراي شهادت سيد مسعود رشيدي نوجوان 18ساله اصفهاني را شايد خيليها از زبان راوي مناطق عملياتي جنوب حاج محمد احمديان که روزي فرمانده اين شهيد بوده شنيده باشند. او هميشه اين روايت دلنشين را اينگونه تعريف ميکند:
ميخواهم با سند و مدرک خاطرهاي از يک شهيد را برايتان بگويم؛ حتماً برسر مزار اين شهيد برويد، خيلي حال وهوايتان عوض ميشود. اواخرجنگ، درمنطقه فاو، پدافند داشتيم. آخرهاي جنگ به آن صورت نيرو به جبهه نميآمد! اغلب سنگرهاي نگهباني را تک نفره گذاشته بوديم اما حساسترين نقطه يک جا داشتيم توي دل خورعبدالله. . . يک جاده ميرفت توي آب، و اين سنگر کمين بود؛ اينجا را هم تک نفره گذاشته بوديم چون خيلي خطرناک بود، مدام اصرار داشتيم حداقل يک نيرو براي ما بفرستند. تا اينکه خبر دادند خوشحال باشيد برايتان نيرو فرستاديم. نزديکي ظهر بود. داشتم توي خط سرکشي ميکردم. ديدم يک نفر دارد ميآيد. اما دکمههاي لباسش را نبسته، بندهاي پوتينش هم باز است، گِت نکرده، اورکتش را هم انداخته روي شانههاش و اسلحه کلاشش را هم مثل يک بيل کشاورزي گذاشته روي کولش.
تا به من رسيد گفت: آمُ الي کم. حقيقتش جا خوردم. گفتم خدايا، بچههاي ما همه اهل نماز شب، دعاي عهد، زيارت عاشورا و. . . اين اصلاً سلام کردن هم بلد نيست. گفتم: سلام عليکم اخوي.
ماجرای کامل شهادت این شهید بزرگوار را در کلیپ زیر مشاهده و دریافت نمائید:
بازدیدها: 8513
مامدعیان صف اول بودیم/ازآخرمجلس شهداراچیدند