شهید طلبه ای که سال ها مفقودالاثر بود
هیات: طلبه شهید، شهید عیوض(مهدی) فتح الله زاده، چهاردهم دی ماه ۱۳۴۱ روستای «سنگ» از بخش کلیبر شهرستان اهر متولد شد. دوران ابتدایی در روستا به سر شد و برای تحصیل در مقطع راهنمایی به کلیبر رفت، اما حضور او در آن جا خیلی طول نکشید و تا کلاس دوم بیشتر نماند. تبریز، انتخاب سوم این شهید عزیز بود که برای سال سوم مقطع راهنمایی برگزیده بود و بالاخره دوره متوسطه را در دبیرستان دهخدا شروع و در نهایت با موفقیت به اخذ دیپلم گردید.
دوران دبیرستان مصادف با فریادهای خشمگین ملت بر سر طاغوت بود. طاغوتی که خاک پاک این سرزمین را آلوده ساخته بود و حالا مهدی هم یکی از این فریادها شده بر سر ظلم و استکبار. ناگهان سال ۱۳۶۰ او دست به انتخابی متفاوت زد و رفتن به حوزه علمیه را برگزید. او دروس حوزه را تا پایان “دوره سطح یک” ادامه داد.
او که از طریق بسیج سپاه به جبهه اعزام شده بود، به عنوان طلبه رزمی تبلیغی، ۲۶ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر “منطقه شرق دجله” بر اثر اصابت گلوله مستقیم دشمن، مفقودالاثر شد. پیکر پاک او پس از سالها، با تلاش گروه تفحص پیدا شد و به زادگاهش منتقل و بر روی دستان مردم شهیدپرور تشییع و در گلزار شهدای کرج به خاک سپرده شد.
خاطرات :
در بیان مادر شهید: شهید مهدی بسان باران لطیف بود و بی ادعا؛ باران باران سبزی می بخشید و چون شمع نور می بخشید اما سهم خودش آب شدن بود. لبانش همدم ذکر بود و دلش پر ازعشق بود و خالی از هوا. آن قدر بی صدا و بی ریا روزه می گرفت که شرک خفی حسرت لحظه ای با او بودن را به گور برد! طهارت از سر و رویش می بارید. وضو یار غارش شده بود. آن قدر دل پر عاطفه ای داشت که حتی از گریه بر شهادتش دلواپس بود. سفارش می کرد: مادر! پس از من گریه نکنی ها! در دل آسمان عشق جای گرفته است. برای همین روز شهادتش یکّه نخوردم. کسی که نماز اول وقت اولین کارش شد و اطاعت از پیغمبر و امام، مهر پشتیانی اش شده بود، باید یک فرقی با بقیه داشته باشد. او کنار رود دجله پر کشید و رفت. و حتی نخواست که رد پایی از او بماند.
به نقل از برادر شهید: حضور شهید را هر لحظه احساس می کنم. از او درس زندگی می گرفتم. می گفت اگر قطعه قطعه شوم و هزار بار کشته شوم، بازخواهم گفت: «امامم خمینی است. در راه حسین می باشم و هیچ کس نمی تواند مانع من شود.» قبل از انقلاب فعالیت های فرهنگی می کرد.
در جلوی دانشگاه تهران با هم کتاب می فروختیم. توصیه اش این بود که در مشکلات لحظه ای خدا را نباید فراموش کرد. او در راه اسلام و دین رفت و این پشیمانی در پی ندارد. شهید خیلی با گذشت بود. کارهای هم حجره اش را به گردن می گرفت. بالاترین ایثارش هم این بود که جانش را داد. در عملیات فتح المبین فرمانده اش دستور داده بود که هیچ اسیری گرفته نشود. همه بایدکشته شوند شهید شنیده بود از آن سوعراقی ها «أنا مسلم أنا مسلم» سر داده اند. برای همین به فرمانده گفته بود: اینها می گویند ما مسلمانیم چرا باید آنها را بکشیم.
شهید نمی خواست آنها را بکشد ولی فرمانده دستور داده بود که هیچ کس حق ندارد اسیر بگیرد. هر وقت خانه می آمد، زود می رفت مسجد و پایگاه. می گفتیم بابا ما هم میخواهیم تو را ببینم می گفت: من رفتنی هستم.
نامه های روحانی شهید عیوض(مهدی) فتح الله زاده
بسمالله الرحمن الرحیم
نام:مهدی(عیوض) نامخانوادگی:فتحاللهزاده نام پدر:سیفالله
حضور مبارک برادرزاده عزیزم جناب آقای بیتالله فتحالله زاده برسد.
ضمن سلام ـ امیدوارم وجود شریف جنابعالی در زیر سایه خداوند متعال و توجهات خاص ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی صحت و سلامت بوده و هیچ ملالی در خاطر شریفتان راه نیابد ـ برادر عزیزم من امیدوارم خداوند متعال توفیق خودسازی و عمل به دستورات انسانساز اسلام را به همهمان عنایت فرماید و امیدوارم خداوند لیاقت سرباز امام زمان شدن را به همه ما عنایت فرماید ـ برادر جان من امیدوارم شما برادر عزیز به این نکته توجه فرمایید که عمر انسان بهترین سرمایه انسان است و از این عمر شریف نهایت استفاده را بنمایید.
برادر عزیزم توجه داشته باشید که انسان بیهوده آفریده نشده بلکه منظور خداوند از آفرینش انسان امتحان انسان میباشد پس خودتان برای امتحان خداوند آماده نمایید. برادر جان اگر شما بخواهید به اردوی ۱۰ روزه بروید مخارج ۱۰ روزه را تهیه میکنید و حال که میخواهید به یک مسافرت همیشگی یعنی قیامت بروید پس خودتان را برای مسافرت همیشگی آماده کنی. مادرجان حتماً سعی کنید مانده نمازهای خود را بجا آورید از عبادات خود مواظبت نمایید به خدا فکر کنید، سعی کنید از کلاسهای سیاسی ایدئولوژی استفاده کنید قرآن یاد بگیرید و مطالعه کنید.
بنده در قم میباشم اگر وقت کردید به قم سر بزنید. دو تا نامه نوشته بودم، جواب نیامده. از طرف ما نگران نباشید. ببخشید وقت ندارم.
منبع: خبرگزاری حوزه
بازدیدها: 0