شیطان بزرگ در قرآن کریم
آمریکا با معیار قرآن « شیطان بزرگ » است.
بررسی استکبار در قرآن و تقارن آن با ویژگیهای آمریکا « شیطان بزرگ »
واژه استکبار، از ریشه «کبر» به معنای «عظمت و بزرگی اندازه» است. کبر در اصطلاح دینی به حالتی گفته میشود که شامل «اعجاب نفس و احساس خودبرتربینی» است. علّامه طباطبایی در تفسیرالمیزان، استکبار را «اصرار بر نشنیدن سخن حق و عدم پذیرش دعوت الهی» تعبیر مینماید. گرچه طبق تعاریف رایج و در جایگاههای به کار رفته این واژه در قرآن، استکبار با معنای منفی به کار رفته است؛ لکن لغتدانان دو وجه برای استکبار قائلند؛ وجه اوّل، طلب کبریایی و بزرگی در جایگاه و موقعیت مناسب به خود است که از قضا امری شایسته نیز هست. به عنوان مثال یکی از جایگاههایی که در برخی روایتها، از تکبّر ورزیدن به عنوان ویژگی مثبت یاد شده، مقابل افراد مستکبری است که دیگران را تحقیر مینمایند. حتّی امیرالمؤمنین علی علیه السّلام این تکبّر را گونهای از عبادت دانستهاند (التکبّر عند المتکبّر عباده). امّا وجه منفی استکبار ورزیدن که بیشتر در قرآن نیز با این معنی به کار رفته است، ابراز بزرگی از روی عناد و در حالی است که شایسته نیست و در واقعیت چنین کبریایی وجود ندارد که به خاطر آن رفتار مستکبرانه انجام دهد و این استکبار بوی شیطان می دهد.
انواع استکبار
با توجّه به کاربرد مشتقّات «استکبار» در قرآن کریم، میتوان انواعی را برای استکبار بیان نمود یا به عبارت دیگر، زمینههایی را که استکبارنمایی در آنها موضوعیت مییابد برشمرد.
استکبار عبادی
یکی از انواع استکبار، «استکبار عبادی» است و این همان تکبّر ورزیدن در برابر حقیقت است. مستکبران در نگاه قرآن، خود را برتر از آن میانگارند که به پرستش و خضوع و خشوع مقابل خداوند روی بیاورند و در برابر ذات حق، اظهار بندگی کنند.
خداوند این نوع استکبار را با وعده عذاب خود معرّفی مینماید: «مَنْ یسْتَنْکفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ یسْتَکبِرْ فَسَیحْشُرُهُمْ الَیهِ جَمیعاً. . . وَ امَّا الَّذینَ اسْتَنْکفُوا وَ اسْتَکبَرُوا فَیعَذِّبُهُمْ عَذاباً الِیماً وَ لا یجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دونِ اللهِ وَلِیاً وَ لا نَصیراً» هرکس امتناع کند از پرستیدن خدا و استکبار بورزد، به زودی خدا آنان را گردهم خواهد آورد… پس آنان که استنکاف کردند از عبودیت و استکبار ورزیدند، به عذابی دردناک دچار میشوند و مقابل خدا، برای خود یار و یاوری نخواهند جست (نساء/۱۷۲).
نخستین موجودی که مبتلا به استکبار در عبودیت شد، شیطان رجیم بود. اگرچه او خوب میدانست خداوند خالق همه چیز و قاهر بر همه موجودات است و هزاران سال نیز در درگاه او عبادت کرده بود، اما مقابل فرمان خدا استکبار ورزید و حاضر به سجده بر آدم نشد. داستان شیطان در قرآن و برچسب استکباری که بر پیشانی او خورد نشان میدهد، ممکن است استکبار عبادی مستقیماً از عدم عبادت نشئت نگیرد، بلکه عدم خشوع مقابل مخلوقات برتر خداوند که به ایشان ولایت اعطا شده است، گونهای از استکبار است که ممکن است حتی معترفین به ربوبیت خداوند را نیز به خود مبتلا نماید، همانطور که شیطان از عبادت ولی خدا روی زمین استنکاف ورزید و نامش به عنوان نخستین مستکبر ثبت شد و در عبارت قرآن به رغم اعتراف به عظمت و وحدانیت خدا، در زمره کافرین نوشته شد: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبی وَ اسْتَکبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ» و زمانی که به ملائکه گفتیم به آدم سجده کنند، پس سجده کردند همه جز ابلیس، که نپذیرفت و استکبار ورزید و او از کافرین بود.
استکبار سیاسی
اینگونه استکبار به گروهی اختصاص دارد که در مقام حکمرانی قرار گرفته و سایر مردم را کوچک شمرده و خود را قیّم آنان میدانند. سایرین را چون بردگان خود میانگارند و برخلاف ضوابط عقلی و شرعی به ظلم و ستم میپردازند. نمونه این نوع از استکبار، فرعون است که خداوند در قرآن به آن اشاره نموده است.
«فِرْعَونَ عَلا فِی الْارْضِ وَ جَعَلَ اهْلَها شِیعاً یسْتَضْعِفُ طائِفَۀً مِنْهُمْ» فرعون در زمین گردنکشی کرد و مردم را طبقه طبقه ساخت و طبقهای از آنان را به استضعاف گرفت (قصص/۴). همانطور که در آیه نیز اشاره شده است، نتیجه حاکمیت استکبار بر جغرافیای سیاسی یک دوره زمانی، شکلگیری جامعه دارای طبقه و گروه مستضعفان است.
ویژگیها
قَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ اسْتَکبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّک یا شُعَیبُ؛ وقتى پیامبر سخن حق مىگوید و مردم را به حق دعوت مىکند، مستکبران مىگویند: اگر زیاد حرف بزنى، تو را اخراج مىکنیم (اعراف/۸۸).
استکبار اقتصادی
یکی دیگر از وجوه بارز نگرش مستکبرانه، تفاخر و تکبّر ورزیدن به دلیل جایگاه اقتصادی و برتری از نظر موقعیت مالی است که به دلیل جایگاه اقتصادی، خود را برتر از دیگران انگاشته و حق اعمال زور و تحقیر دیگران را برای خود جایز برمیشمرد. داستان قارون در قرآن، نمونهای از استکبار اقتصادی است که بیان شده است. قرآن همسنگ با فرعون (مستکبر سیاسی) از قارون (مستکبر اقتصادی) یاد میکند: «و قارون و فرعون و هامان و لقد جاءهم موسی بالبینات فاستکبروا فی الارض و ماکانوا سابقین» و قارون و فرعون و هامان را نیز هلاک کردیم، موسی با دلایل آشکار نزدشان رفت ولی آنان استکبار ورزیدند و [اما] نتوانستند بر خدا پیشی بگیرند (عنکبوت/۳۹).
خداوند نیز همان عذابی را که بر سر فرعون مستکبر فرود میآورد، بر قارون نازل نموده و او را در میان مال و اموال خود غرق مینماید. «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْارْضَ فَما کانَ لَهُ مِنْ فِئَۀٍ ینْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللهِ وَ ما کانَ مِنَ الْمُنْتَصِرین» او و خانهاش را در زمین فرو بردیم و گروهی نداشت که او را در برابر عذاب الهی یاری کنند و خود نیز نمیتوانست خویشتن را نجات دهد (قصص/۲۸).
یکی از مهمترین ریشههای طغیان و استکبار ورزیدن انسان نیز از نظر قرآن، همین احساس غنی و بینیازی است؛ «انَّ الْانْسانَ لَیطْغی انْ رَاهُ اسْتَغْنی» همانا انسان زمانی که خود را غنی بینگارد، طغیان میکند.
استکبار علمی
تبارشناسی مستکبران در قصص قرآنی نشان میدهد علاوه بر سه استکبار گفته شده، نوع چهارمی از استکبار نیز وجود دارد که به خودبرتربینی علمی بازمیگردد، فردی که به درجهای از دانش رسیده است که خود را دارای احاطه به علوم میداند، در معرض این استکبار قرار دارد. داستان بلعم باعورا در قرآن، مصداقی است که خداوند به عنوان نمونه استکبار علمی ارائه میکند. « وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِیَ آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ فَکَانَ مِنَ الْغَاوِینَ»؛ بخوان بر آنان سرگذشت آن کس (بلعم با اعورا) را که آیات خود را به او دادیم، ولی از لباس آیات ما به در آمد و شیطان او را تعقیب کرد و از گمراهان شد (اعراف/۱۷۵).
بلعم بن باعورا فردی بود که خداوند آیات توحید را به او نمایانده بود به گونهای که حقیقت برایش آشکار و متجلّی شده و هیچ شکّ و شبههای برایش نمانده بود، ولی از روی استکبار و هواپرستی به جبهه کفر فرعون پیوست و نهایتاً در برابر موسی علیه السّلام قرار گرفت.
ولیدبن مغیره، از عالمان و بزرگان قریش نیز شخصیتی دیگر است که قرآن او را به دلیل استکبار ورزیدن به علم خود و کتمان حقیقت مورد لعنت قرار میدهد. وقتی قریشیان با دعوت پیامبر اسلام صلوات الله علیه وآله مواجه شدند، به ولید متوسل گشتند و از او مشورت خواستند. ولید، خود نیز در مسجدالحرام سخن پیامبر صلوات الله علیه وآله را شنیده و تحت تأثیر قرار گرفته بود. بزرگان قریش وقتی نزد او رفتند و نظرش را درباره قرآن جویا شدند، او پس از تفکری طولانی نتوانست دست از استکبار خود بشوید و تسلیم حق شود و نهایتاً سخن پیامبر را سحر و جادو اعلام نمود: «انَّهُ فَکرَ وَ قَدَّرَ*فَقُتِلَ کیفَ قَدَّر* ثُمَّ قُتِلَ کیفَ قَدَّرَ* ثُمَّ نَظَرَ* ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ* ثُمَّ ادْبَرَوَاسْتَکبَرَ* فَقالَ انْ هذا الَّا سِحْرٌ یؤْثَرُ* انْ هذا الَّا قَوْلُ الْبَشَرِ»؛ او اندیشه کرد و سخنان را سنجید، مرگ بر او باد! چگونه ارزیابی کرد و سنجید؟ سپس نگاهی افکند و بعد چهره در هم کشید و عجولانه دست به کار شد. آن گاه، پشت [به حق کرد و تکبّر ورزید و سرانجام گفت: قرآن جز افسون و سحری همانند سحرهای پیشینیان نیست. این، تنها سخنی از جانب یک انسان است(مدثر/۱۸ تا ۲۵).
چرا آمریکا شیطان بزرگ است؟
در ابتدای متن اشاره شد که اوّلین موجودی که خداوند صفت «استکبار» را به او نسبت میدهد شیطان است. در ادامه به انواع استکبار در ادبیات قرآن و قصص قرآنی پرداخته شد و با بررسی دفعات به کار رفته این واژه، نشان داده شد که واژه استکبار برای چهار گروه در قرآن به کار رفته است. حال آن که شیطان ، تنها به یکی از این چهار گروه تعلّق داشته و دچار «استکبار عبادی» گشت و به همین دلیل از عرش الهی اخراج و دشمن خدا و مخلوقات او تا روز قیامت شد؛ حال آن که وجهی از استکبار امروز در دنیا داعیه دار است که همه چهار وجه استکباری در ذات او نهادینه شده است و بررسی صحت وجود هر چهار نوع آن در سردمدار استکبار جهانی یعنی آمریکا نشان میدهد چرا استفاده از لفظ « شیطان بزرگ » برای آمریکا ، اغراق نیست.
نخستین وجه از رفتار استکبارجویانه یعنی وجود «استکبار عبادی» در رفتارشناسی نظام سلطه را باید در مبانی اندیشه غرب مدرن جست و جو کرد. آن جا که غرب در یک پیچ تاریخی تصمیم گرفت هویت «خداوند فعال» را از زندگی بشر حذف نموده و آن را تبدیل به «خداوند منفعل» نموده یا اساساً با تفکرات اصطلاحاً ساینتیستی و در واقع آتئیستی، خداناباوری را رواج دهد. تا اینجای کار، میتوان تعبیر به کفرِ غربِ مدرن، نمود اما وجه «استکباری» انسانِ غربی جایی خود را نشان میدهد که خودش را بر تختی مینشاند که از حضور خداوند تهی کرده است. بیشک، نقطه محوری جهانبینی غرب مدرن «اومانیسم» است. تفکّری که انسان را بر تخت پادشاهی مطلق عالم نشانده و با حذف هر اعتقادی به قدرتی ورای وجود خود، همان فریاد فرعونی «انا ربکم الاعلی» را سر میدهد. تفکّر پوسیده بطلمیوسی که از روی جهل و عدم توان درک عظمت هستی و خالق و برای توجیه علمی حرکت کائنات با علم محدود زمان خود، زمین را مرکز کل جهان میدانست، در غرب مدرن، حتّی نخنماتر شد و این بار انسان، خودش را مرکز جهان تصور کرد! انگاره «اگوسنتریسم» یا خودمرکزانگاری، به زودی به ایدئولوژی سیاسی نظامات دولتهای برآمده از جهانبینی مدرن بود. دولتهایی که بر فراز پرچمشان شعار «انا ربکم الاعلی» در اهتزاز است و آمریکای امروز دقیقاً در همین وضعیت است. کافی است به سخنان دولتمردان آمریکا نظر بیفکنیم تا روحیه خودبرتربینی و توقع تعبد «انسانِ آمریکایی» و تشبه به وی را به خوبی ملاحظه کنیم.
همچنین وجه سیاسی استکبار، پس از جنگ جهانی دوم و خصوصاً پس از جنگ سرد که جهان در وضعیت تکقطبی سیاسی قرار گرفت و آمریکا به عنوان کدخدای دهِ جهانی، شناخته شد به خوبی قابل مشاهده است. غرب خود را جهان اول معرفی نمود و به خود حق استعمار ملتها را داد و آمریکا نیز خود را به عنوان پادشاه جهان میشناسد و کاملاً به خود حق میدهد تا بنا بر منافع خود در امور همه ملتها و کشورها با هزاران فرسنگ فاصله دخالت کند و هر آن تعداد را دلش خواست بیکمترین دغدغهای به خاک و خون بکشد و مردم دیگر کشورها را انسانهای دستِ دوم تلقّی کند. این روحیه تفرعن دقیقاً نشانگر عمق بعد «استکبار سیاسی» در خصلتهای غرب و خاصه آمریکاست.
تمرکز ثروت جهان در آمریکا که پس از جنگ جهانی دوم رخ داد و حجم عمده طلای موجود در جهان به عنوان نقطه امن به این کشور منتقل شد، از آمریکا یک کشور ثروتمند ساخت که با تکیه بر اموال ملل مستضعف، صفات قارونی خود را به نمایش میگذارد. استکبار اقتصادی در آمریکا آن زمان به وجه اکمل رسید که پس از جنگ جهانی دوم، این کشور توانست در کنفرانس موسوم به برتن وودز، واحد پول خود یعنی دلار آمریکا را به عنوان واحد اصلی پول جهان برای معاملات بینالمللی به ثبت برساند و این دقیقاً به این معنی است که در هر گوشه دنیا تبادل و تجارتی صورت میگیرد، سهمی نیز برای این مستکبر اقتصادی محفوظ است.
در حال حاضر نیز بدهی بیش از ۱۶تریلیون دلاری آمریکا به دیگر کشورها، دقیقاً مؤیّد مصداقی از وجود استکبار اقتصادی این کشور است که این بدهی به تعریف ساده بدین معنی است که آمریکا با سوار شدن بر گرده ثروت سایر دولتها و ملتها، هیمنه استکباری خود را برساخته است.
همین تجمع ثروت در آمریکا البته و غفلت و جهل سایر ملتها نسبت به حفظ سرمایههای فکری و انسانی، آمریکا را به قدرت علمی تبدیل کرده است که با بهکارگیری اندیشمندان و دانشمندان سراسر جهان در راستای اهداف و منافع خود، کشورهای دیگر را از متعبدان خود قرار دهد.
از قضا دقیقاً این توان علمی، دارای صفات استکباری بوده و از جمله این صفات، بخلورزی در انتقال علم به سایر کشورهاست. آمریکا در حالی در سالهای اخیر بسیاری از مراکز تولیدی صنعتی خود را به کشورهای دیگر (جهت تعدیل و کاهش هزینهها) انتقال داده است که مغز متفکر همه این صنایع و توان دانشی آن، همچنان در این کشور محفوظ و در خدمت نظام سرمایهداری است و نیز دارای محرمانگی بسیار بالا در مرزهای دانش است.
فرجام سخن
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در به کارگیری الفاظ و واژگان تأمّل و دقّت فراوان داشتند و حتّی در نسبتهایی که به دشمنان مسیر انقلاب نیز داده شده است، نمیتوان ردّی از احساسی بودن یا عدم پشتوانه فقهی و روایی مشاهده کرد. نمونه ظرافت و دقّت ایشان در استفاده از لفظ « شیطان بزرگ » برای آمریکا ست. این عبارت کاملاً پخته و دارای مغز و مفهوم بوده و دقیقاً مبتنی بر معارف شیعی است. گرچه برخی آن را یک شعار سیاسی یا واکنش طبیعی یک سیاستمدار به جنایات آمریکا در حقّ مردم ایران برآورد میکنند، امّا به نظر میرسد بحث فراتر از اینها و ریشه در تقابل تاریخی و قرآنی حقّ و باطل یا «مستکبر- مستضعف» دارد. در ابتدای متن طبق روایتی از امیرالمؤمنین علیه السّلام، استکبارورزی در مقابل مستکبر جایز برشمرده شده است و به نظر میرسد همین وجوه اعتقادی- سیاسی- اقتصادی- علمی از رفتار مستکبر، دقیقاً برای مقابله با آن نیز باید به کارگیری شود. به عبارتی پیروان مکتب قرآنی ضمن نهی وجوه استکباری غرب و آمریکا، باید از طرفی اعتقادات مکتبی خود را به جهان عرضه نموده و مستدلّاً «اومانیسم» را به چالش بکشانند، کما اینکه این تفکّر خود نیز هم اکنون در ورطه بحران است. از سوی دیگر با رسیدن به قدرت اقتصادی و توسعه توان سیاسی، توان مقابله با استکبارورزی آمریکا در وجوه سیاسی و اقتصادی را ایجاد نمایند و دست آخر با تقویت توان علمی به مصداق روایت «العلم سلطان»، توان و قدرت رویارویی با استکبار را در خود شکل دهند.
برگرفته از روزنامه جوان – شنبه ۲۰ آبان ماه ۱۳۹۶
پایگاه اطّلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 272