شیطان و درخواستی که از خدا داشت | قسمت اول
سؤالی که شاید شما هم داشته باشید این است: چرا با آن که ابلیس صریحا اعلام کرد که قصد فریب فرزندان آدم را دارد و خداوند می دانست که چنین می کند به او مهلت داد و او را در همان آغاز نافرمانی به هلاکت نرسانید؟
این پرسش، پرسشی بنیادین است که برای هر اندیشمند مسلمانی، به گونه ای مطرح است و پاسخ به آن، در گرو کاویدن جنبه های مختلف آن می باشد.
در این پرسش سه موضوع مطرح است؛ خداوند، انسان و شیطان. اگرچه بعضی از مباحث آنها با هم تداخل دارد، امّا در این جا جداگانه به بررسی آنها می پردازیم.
الف) خداوند
۱- هدف خداوند از خلقت انسان، به کمال رساندن اوست. یعنی هدف به فعل خداوند مربوط می شود و نه به فاعل. زیرا خداوند خود کامل علی الاطلاق است و نمی توان غایت و هدفی برای ذات او تصوّر کرد.
۲- تبلور کمال انسان، معرفت خداوند است و معرفت، در گرو عبادت اوست و از این روست که خداوند فرمود: «وَ مَاخَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» جنّ و انس را تنها برای عبادت خود آفریدم.
با عبادت و معرفت آن کامل علی الاطلاق (خداوند) است که کمال انسان تحقّق می یابد.
۳- انسانِ عبادت گر را تنها در صورتی می توان متحرّک به سوی کمال به حساب آورد که خود آگاهانه و با اختیار، این مسیر را انتخاب نموده باشد نه آن که همانند فرشتگان به صورت تکوینی به عبادت بپردازد و قدرت بر عصیان و نافرمانی خداوند نداشته باشد. «بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ ، لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ»
خواجه شیراز در این باره چه زیبا سروده است:
جلوه ای کرد رخش، دید ملک عشق نداشت
غرق در غیرت شد و آتش به سراپرده آدم زد
۴- و از این رو خداوند، انسان را موجودی مختار آفرید و انتخاب راه سعادت و شقاوت را در اختیار خودش قرار داد. چنان که می فرماید: «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَ إِمَّا کَفُورًا» ما راه را به انسان نشان دادیم; خواه شاکر باشد یا ناسپاس.
۵- و از این جاست که مسألۀ امتحان به عنوان یکی از اهداف واسطه ای خلقت انسان مطرح می شود. زیرا امتحان، تبلور اختیار انسان است و جای تعجّب ندارد که در آیات فراوانی از قرآن کریم، مطرح شدن این مسأله را به گونه های مختلف مشاهده کنیم. «إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَهٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِیهِ» ما انسان را از نطفه ای اخلاط آفریدیم تا او را بیازماییم.(۱)
۶- برقراری یک امتحان عادلانه، تنها در صورت قدرت بر انتخاب هر یک از دو طرف – خیر و شرّ – توسّط انسان میسّر می باشد.
خداوند انسان را گل سر سبد مخلوقات خود می داند و تنها برای خلقت اوست که به خود تبریک گفته است. «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الخَْالِقِین»
از این رو در جهت انتخاب مسیر کمال و خیر، امکانات فراوانی را در اختیار او گذاشته است که از آن جمله می توان به این موارد اشاره کرد:
الف) آفرینش او بر اساس فطرت و گرایش ذاتی به خداوند می باشد. «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَهَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا»
ب) ورود خداوند به صحنه، برای کمک به هدایت انسان می باشد. «قُلِ اللّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ»
ج) الهام خوبی ها و بدی ها به انسان، به منظور گزینش آگاهانۀ او. «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا»
د) محبوب قرار دادن ایمان به خداوند در نهاد انسان ها. «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ»
ه) یاری رساندن ویژه به مؤمنان در مسیر زندگانی. «إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا»(۲)
و) گشودن راه های هدایت به تناسب تلاش انسان. «وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»
۷- حال با وجود این همه امکانات در جانب خیر، نیاز به وجود نیرویی در جانب شر بود تا مسأله محقّق شود. نیروهایی وسوسه گر که در مقابل الهامات خداوندی، انسان را به سوی شرّ وسوسه کنند تا انسان در میان دو راهی، خود مسیری را انتخاب نماید.
از این رو آفرینش چنین نیروهایی در کل نظام هستی به منظور تحقق هدف خداوند از خلقت انسان، ضروری می نمود تا امکان تشخیص خیر از شرّ، زیبا از زشت و خوب از بد وجود داشته باشد .
به ویژه با توجه به آن که خداوند از همان آغاز آفرینش، قصد داشت انسان را به زمین بفرستد; چنان که خود قبل از آفرینش انسان، با ملائکه از قرار دادن جانشینی برای خود در زمین، سخن به میان می آورد «وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَهً»
و از این جا معلوم می شود که سکونت در بهشت، از همان آغاز در نظر خداوند، امری مقطعی و موقّت بوده است .
۸- با نافرمانی ابلیس و رانده شدن او از درگاه خداوند و سپس تقاضایش برای مهلت داشتن، به منظور اغوای نوع انسانی و نیز با توجه به امکانات فراوانش در به گمراهی کشاندن انسان، خداوند او را بهترین گزینه برای انجام هدف خود دانست و با تقاضایش مبنی بر درخواست مهلت، به صورت اجمالی موافقت کرد تا در مقابل نیروهای هدایتی الهی، شیطان وسوسه گر انسان به سمت شر باشد و او را قادر بر فریب انسان کرد تا در راستای هدف خود، مبنی بر امتحان انسان و شناخت مؤمنان از غیرمؤمنان عمل کند . «وَ مَا کَانَ لَهُ عَلَیْهِم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن یُؤْمِنُ بِالْآخِرَهِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِی شَکٍّ» (سبأ-۲۱)
ب) انسان
۱- انسان موجودی دو بعدی و ترکیبی از جان و تن است که به مقتضای جان خود که نفخه ای از روح الهی است «فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی»، میل به سوی کمال و حرکت به سوی هدف آفرینش خود دارد که قرآن را با آیه ی «یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ» ای انسان تو کوشنده به سوی پروردگارت هستی که او را ملاقات خواهی کرد، بیان کرده است و به مقتضای تن خود که از خاک و گل آفریده شده است، میل به عالم پایین و طبیعت مادی دارد. مولای رومی گفته است:
میل جان اندر ترقی و شرف
میل تن، در کسب اسباب و علل
۲- از آن چه گذشت، معلوم می شود که در نهاد انسان، دو نیرو وجود دارد؛ نیرویی که او را به سمت بالا می کشاند و نیرویی که او را به ورطه ی سقوط سوق می دهد که گاهی از آن با تعبیر نفس امّاره (نفس امر کننده به بدی) یاد می شود. قرآن می فرماید: «وَ مَا أُبَرِّىءُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ».
۳- و این دو نیرو، ذات انسانی را ذاتی مختار قرار می دهد تا در بین دو گزینه ی خیر و شرّ، یکی را انتخاب کند و از این جاست که می توان مسأله ی امتحان را با تحلیل ذات انسانی به خوبی درک کرد.
۴- نیروی درونی رهنمون به سوی خیر، از سوی نیروهای بیرونی با امکانات فراوان حمایت می شود که در بخش قبلی به حمایت های ویژه ی خداوندی اشاره کردیم و در این جا به ذکر نمونه ای دیگر از این حمایت ها که همانا حمایت و کمک ویژه ی فرشتگان الهی است، اشاره می کنیم. این نیروها را خداوند به یاری استقامت گران در مسیر الهی می فرستد. همان گونه که می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ».
۵- در مقابل می بایست نیروی درونی متمایل به شرّ، از سوی نیروی بیرونی حمایت می شد که همان طور گفته شد، شیطان بهترین گزینه برای این ماموریت تشخیص داده شد.
۶- از آن چه گذشت روشن می شود که گرچه شیطان خود موجودی شر است، اما وجود آن در کل نظام هستی، امری خیر محسوب می شود; زیرا اوست که باعث رسیدن انسان به کمال، در کشاکش جدال درونی او میان حق و باطل می شود.
…ادامه دارد.
پی نوشت:
۱- مراجعه شود به محمّد (۴۷): ۳۱، انبیاء (۲۱): ۳۵، بقره (۲): ۱۵۵، کهف (۱۸): ۷، انعام (۶): ۱۶۵، هود (۱۱): ۷، ملک (۶۷): ۲، فجر (۸۹): ۱۵ و … .
۲- با استفاده از المیزان، ج ۱۲، ص ۱۵۹ .
برگرفته از پایگاه حوزه- مجلّه ی پرسمان-۱۵
پایگاه اطّلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 325