شیطان و درخواستی که از خدا داشت | قسمت دوم

خانه / قرآن و عترت / قرآن / مطالب قرآنی / شیطان و درخواستی که از خدا داشت | قسمت دوم

شیطان و درخواستی که از خدا داشت/بخش دوم

در بخش نخست آوردیم که که یکی از پرسش های بنیادین، سؤال از علّت مهلت دادن پروردگار عالم به شیطان است. این بحث شامل سه بخش شد؛خداوند،انسان و شیطان. از خداوند و انسان مطالبی آوردیم و در اینجا صحبت از شیطان است.

ج) شیطان

     1- شیطان که توصیف گر هر موجود متمرّدی است، تبلور اوّلیه اش در ابلیس بود که به تصریح خداوند، از جنّیان به شمار می رفت . «وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ»

     2- جن همانند انسان، موجودی مختار است که هدف از آفرینش او، چون انسان، رسیدن به کمال از راه معرفت و عبادت می باشد. «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»

     3- ابلیس با اختیار خود مدّت طولانی به عبادت خداوند پرداخت تا جایی که خداوند او را در میان فرشتگان خود قرار داد.

حضرت علی علیه السّلام، این مدّت را شش هزار سال می داند که معلوم نیست آیا از سال های دنیوی است یا اخروی.(1)

که هر روز آن، برابر با هزار سال دنیوی است «فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ».(2)

     4- شیطان با اختیار خود و به دنبال قیاسی باطل که خداوند او را از آتش آفریده و انسان را از گِل و آتش برتر از گِل است و من برتر از اویم «قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طِينٍ». تکبّر ورزید و از فرمان خدا برای سجده بر آدم، سرپیچی کرد که این فرمان، خود نوعی امتحان برای این موجود مختار بود و با اختیار مسیر شرّ، این موجود به ظاهر آسمانی، به ورطه ی سقوط کشانیده شد و از درگاه قدس الهی و همراهی با فرشتگان به پایین رانده شد تا به همگان نشان داده شود که لازمه اختیار آن است که مختار همیشه در حالت بیم و امید به سر برد و هیچ گاه از خود مطمئن نباشد و همیشه از ذات الهی استمداد کند .

     5- خداوند عادل است و ذرّه ای ظلم روا نمی دارد و اجر عمل هر کس را حتّی زیادتر از آن چه که استحقاقش را دارد، می دهد . ابلیس نافرمانی کرد و از در مقابله با خداوند در آمد و واضح است که چنین موجودی نمی تواند در بهشت جای گیرد. امّا از سوی دیگر او مقدار زیادی عبادت کرد و خداوند به مقتضای عدلش، باید پاداشی برای آن در نظر گیرد . و این پاداش طبیعتا پاداشی دنیوی است و چه عادلانه است که این پاداش، خواسته ی خود شیطان باشد که در راستای بهره گیری او در رسیدن به هدفش – که همانا اغوا و فریب نوع آدم است – مورد نیاز او می باشد . درخواست باقی ماندن و طلب امکاناتی برای به گمراهی کشاندن انسان ها نیز از خواسته های او بود که در روایات به آن اشاره شده است.(3)

     6- با اجابت خواسته های شیطان از سوی خداوند بود که او تهدیدهای خود را بیان کرد و سخن از فریب نوع آدم و نشستن بر سر راه مستقیم خداوندی و کشاندن انسان ها به بیراهه از راه وعده و فریب و آرزوهای طولانی و … را داد (4) و خداوند در مقابل تهدید کرد که جهنّم را از پیروان او پر خواهد کرد . «لَمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ لأَمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمْ أَجْمَعِينَ» و از شیطان خواست تاهر چه در توان دارد، به کار گیرد تا بندگان خالص خداوند از ناخالصان شناخته شوند «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ وَ شَارِكْهُمْ فِي الأَمْوَالِ وَ الأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ مَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا». و لغزش ده هر کس را که توانی با آوازت و فریاد زدن برایشان با سواران و پیادگانت و در مال ها و فرزندان آنها شریک شو و به آنها وعده بده.

     7- در پایان توجّه به دو نکته لازم است.

     نکته ی اوّل آن که شیطان تنها قدرت فریب کسانی را دارد که خود با اختیار، ولایت او را بپذیرند و در تحت سرپرستی او درآیند. «كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَ يَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ» و «إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ» و به گفته ی خود، بر بندگان مخلص خداوند، هیچ تسلّطی ندارد «إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ».

     خداوند نیز در آیات متعدّد این سخن را تأیید کرد و بندگان خاص خود را از شمول وسوسه های شیطانی به دور دانسته است «إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ» زیرا این بندگان با اختیار خود، مسیر الهی را انتخاب نمودند و با اتّکاء به وعده های الهی، خود را از وساوس و فریب ها و وعده های شیطانی به دور نگه داشته اند .

     نکته دوم؛ شیطان هیچ گونه تسلّط تکوینی بر انسان ندارد. زیرا موجودی هم عرض انسان است و خداوند نیز به او قدرت تسلّط تکوینی نداده است و طبق آیات قرآنی، قدرت او تنها در محدوده ی وسوسه است که آن را از راه هایی همچون وعده های دروغین و وسوسه برای کشاندن انسان به فحشا «الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء» و زینت دادن کارهای زشت «لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَ لأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» انجام می دهد.

     جالب آن است که پس از آن که انسان با وعده های او فریب خورد، شیطان از او بیزاری جسته او را به حال خود رها می کند «كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكَ».

     مسأله ی جالب تر این که در روز قیامت که پیروان شیطان او را به سبب فریب خود مورد ملامت قرار می دهند، او به صراحت اعلام می دارد که تنها کار من وعده های خلاف واقع بود که شما آن را باور کردید و به وعده های الهی اطمینان نکردید. بنابراین شما حقّ ملامت مرا ندارید و باید خود را ملامت کنید و در اینجا نه من می توانم فریادرس شما باشم و نه شما می توانید کمکی به من کنید. «وَ قَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ مَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَ لُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَ مَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ».

     آری به همین جهت است که خداوند کید و مکر شیطان را در مقابل ریسمان های محکم الهی، ضعیف شمرده است «إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا».

     ولی انسان نیز موجودی ضعیف است . «وَخُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِيفًا» و جز با اتّکال به قدرت الهی، در انتخاب مسیر خیر و حرکت در آن، راه به جایی نمی برد.

نکته ی پایانی این که وسوسه گری شیطان پس از روی گردانی انسان از ندای فطرت و الهامات رحمانی است و چنین کسانی که با اختیار و انتخاب خود، کفر ورزیدند، قابلیت محبّت و همراهی با پاک ترین انسان های روی زمین را از دست داده اند و سزاوار آن هستند که به وسوسه های شیطانی گرفتار شوند. و این خود نوعی مجازات الهی نسبت به آنان در همین دنیا می باشد. «أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا» آیا ندانستی که ما شیطان ها را بر کافران گماشته ایم تا آنان را شدیدا تحریک کنند».

پی نوشت:

1- نهج البلاغه، خطبه 192 .

2- سجده (32): 5 .

3- المیزان، ج 8، ص 61، به نقل از تفسیر قمی از امام صادق علیه السّلام .

4- اعراف (7): 16 و 17; سوره حجر (15): 40 .

سایت حوزه-مجله پرسمان 15

پایگاه اطّلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

Views: 161

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *