آمریکا در این مقطع زمانی، سخت درگیر بحث و جدلهای بزرگی بر سر چگونگی مبارزه با داعش است. اما این جدلها برای تعیینتکلیف نقش آمریکا در افغانستان برای سالهای آینده صورت نگرفته است. آمریکا پس از مراسم تحلیف “اشرف غنی احمدزی” رئیسجمهور جدید افغانستان همان سخنان اطمینانبخش همیشگی را زد و از عقب افتادن امضای توافقنامه دوجانبه امنیتی گله کرد. این جنگ، یک “جنگ فراموششده” است، چراکه برنامههای اساسی و تعهدات کارساز در افغانستان پیشبینی نشده است. طالبان دارد دست بالا را میگیرد، شمار غیرنظامیان کشته و زخمیشده افزایش یافته، آمریکا برنامه روشنی ندارد و همپیمانانش نیز به همین صورت برای مسائل آینده درباره انتقال قدرت بعد از سال ۲۰۱۴ بیبرنامهاند. باید گفت که افغانستان تنها بخشی از ماجراست. وضعیت در پاکستان نیز همینگونه است و تعریف درستی از توفیق استراتژیک در مبارزه علیه تروریسم به چشم نمیخورد. پاکستان این تفاوت را دارد که در آشفتگی سیاسی هم به سر میبرد، تنش با هند بالا گرفته، فقط پیشرفتهای متزلزلی در تازهترین حملات نظامی داشته علیه تروریستها داشته و در زمینه اصلاحات اقتصادی و آموزشی که ثبات آینده در این کشور را تضمین میکند، درجا زده است. بیشتر آمریکاییها، پاکستان را بیبخارترین متحد پس از ۱۱ سپتامبر میدانند. بسیاری دیگر، سازمان اطلاعات نظامی پاکستان را دشمن میشمارند. به آسیای مرکزی میرویم یعنی جاییکه نیروهای آمریکایی عملاً آنجا را ترک گفتهاند. آمریکا برای سالهای آتی در آسیای مرکزی استراتژی خاصی را عنوان نکرده و اصلاً بحثی راجعبه چگونگی تنظیم تنشهای روزافزون در آن منطقه با روسیه مطرح نگردیده است. نتیجه نهایی این میشود که آمریکا در افغانستان، پاکستان و آسیای مرکزی بیبرنامه است. افغانستان بهسرعت دارد از حضور آمریکاییها خالی میشود و این ممکن است به تلاشها برای عبور افغانستان از مراحل انتقال قدرت ضربه بزند، آمریکا به همین ترتیب در پاکستان و آسیای مرکزی استراتژی واضحی برای روزهای پیشرو ندارد.
متعاقباً “مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل” واقع در واشینگتن مطالعهای صورت داده که طی آن آمیزهای از مشکلاتی که در استراتژی آمریکا در افغانستان، پاکستان و منطقه وجود دارد، بررسی میشود. این گزارش پیشنهاد میکند که بهترین راهکار آمریکا برای برخورد با مسائل پیچیده در آسیای مرکزی و جنوب آسیا اتفاقاً سادهترین و حداقلیترین رویکرد است. در حال حاضر هیچکدام از اولویتهای اساسی امنیت ملی آمریکا در این کشورها در خطر نیستند که مستلزم مداخله مداوم و عمده آمریکا باشد. اولویتبندی استراتژیک نشان میدهد که دیگر مناطق و مسائل اولویتهای مهمتری هستند. درعینحال، معلوم نیست آیا دولت جدید افغانستان میتواند یکصدا شده و سرعت عمل به خرج دهد تا همپیمان موثقی برای آمریکا باشد و مراحل انتقال را به سلامت پشت سر بگذارد. همچنین روشن نیست که آیا دولت اوباما راغب به فرستادن مستشاران و بستههای حمایتی مشروط است یا خیر. با همه این تفاسیر، هنوز هم راهحل عملی و مصلحتاندیشانهای میتواند در افغانستان وجود داشته باشد در عین اینکه آمریکا دستکم تا پایان سال ۲۰۱۵ حضورش را تا سطحی “غیرمؤثر” پایین نیاورد. البته این حضور باید بیشتر شامل مستشار و مشاور باشد تا نیروی نظامی.
بازدیدها: 123