ضرورت آموزشهای قبل ازدواج
هیات: در بین جوانان ما نگرش های نادرست بسیار زیادی در مورد ازدواج و روابط زناشویی وجود دارد که تبعیت از این نگرش ها مشکلات بسیار زیادی بوجود آورده است. از آمار طلاق در کشورمان خبر دارید؟ از طرف دیگر آیا فکر می کنید چند درصد از زن و شوهرهای ما با عشق و علاقه کنار هم زندگی می کنند؟ اما نکته جالب تر این است که حل همه ی این مسایل بسیار ساده تر از آن است که فکر می کنیم.
پسر و دختری برای ازدواج مراجعه می کنند و اظهار میدارند یک سال است که با هم آشنا شده اند اما در مورد میزان آگاهی از ویژگیهای خانوادگی، روابط قبلی، خصوصیات شخصیتی یکدیگر سؤال می پرسیم هیچگونه آگاهی ندارند.در طول این مدت فقط به تعریف و تمجید از همدیگر پرداخته اند و به اصطلاح روابط رمانتیک داشته اند. ناگفته پیداست که این ازدواجها به کجا می انجامند و مواردی بسیار زیاد که اگر بخواهیم ذکر نمائیم صحبت به درازا خواهد کشید. واقعیت این است که جوانان ما در مورد ازدواج بسیار خوش بینانه فکر می کنند. و تصمیمات و نگرش های کاملاً غلطی نیز در این زمینه دادند. یکی از نگرش های کاملاً غلط که تقریباً هر روز با آن مواجه می شوم این است که زیبایی ظاهری را مبنای انتخاب قرار می دهند و صرفاً در جستجوی دختران زیبا هستند و از ویژگیهای شخصیتی فرد هیچ تحقیقی نمی کنند و عقیده دارند که شخصیت او را هر طور بخواهند تغییر خواهند داد. اما این نگرش کاملاً غلط است و در سرتاسر این مقاله بارها و بارها متذکر شده ام که همسرتان را با خصوصیاتی که دارد بپذیرید و امید تغییر در رفتار او را نداشته باشید.
بر خلاف نظر اکثریت کسانی که در ازدواج به زیبایی ظاهر اهمیتی نمی دهند نظر مؤلف این است که زیبایی ظاهری نیز در موفقیت امر ازدواج و رضایت زناشویی تأثیر بسیار زیادی دارد در انتخاب همسر به ظاهر دختر یا پسر مورد علاقه تان اهمیت بدهید و بدنبال همسری زیبا باشید اما زیبایی او را تنها اصل قرار ندهید بلکه باید خصوصیات دیگر را نیز در نظر بگیرید به مهربانی، صمیمیت، پاکدامنی و خوش اخلاقی و خلاصه سیرت زیبای همسرتان نیز به همین اندازه و بلکه بیشتر توجه کنید.و خلاصه اینکه نکات و پیشنهادات ارزنده ئ بسیار زیادی در طول مشاوره و مطالعه ی کتب نویسندگان معروف به دست آورده ام که همه ی این تجربیات در لابلای سطور این مقاله قرار گرفته اند. در ابتدای تألیف کتاب تصمیم داشتم که کتابی برای همه ی دوران زندگی تهیه نمایم. چه قبل از ازدواج و چه بعد از ازدواج، اما به تدریج که جلوتر رفتم متوجه شدم که هر یک از این دوران به کتاب جداگانه ای نیاز دارد. لذا موضوعات مربوط به آشنایی، انتخاب همسر، خواستگاری، عشق، نامزدی و دوران عقد را در جلد اول این کتاب قرار دادم و موضوعات مربوط به شب ازدواج، سالهای اولیه ازدواج، پیج سال اول زندگی مشترک، روشهای عشق ورزی، رابطه جنسی، جلوگیری از حاملگی و… را به جلد دوم که مهارتهای بعد از ازدواج نام دارد اختصاص دادم.
این کتاب یک کتاب اطلاعات عمومی نیست که با یکبار مطالعه آن را به کنار بگذارید بلکه یک روش آموزش عملی است. کتابی است که هر روز به برخی از مطالب آن نیاز خواهید داشت و باید هر از چند گاهی آنرا دوباره مطالعه کنید با بتوانید آنهارا در عمل خیلی خوب اجرا کنید. نکته دیگر در مورد این کتاب و یا در مورد مراکز مشاوره این است که این کتاب به هیچ وجهه به شما نمی گوید که چه تصمیمی بگیرید برای مثال به شما نمی گوید با یک فرد معتاد ازدواج کنید یا نکنید بلکه شما را راهنمایی می کند که اگر این کار را انجام دهید به چه عواقبی گرفتار خواهید شد اما در هر حال تصمیم گیرنده نهایی خود شما هستید و این کتاب فقط راهنمای شماست.تعداد زیادی از مراجعان من کسانی هستند که ویژگیها و خصوصیات خواستگار خود را ذکر می کنند و سپس از ما می خواهد جواب دهیم که آیا با این فرد ازدواج کنند یا خیر.
جواب کلی به این افراد این است که هیچ کس بهتر از خود شما نمی تواند خیر و صلاحتان را تشخیص بدهد، تصمیم نهایی را باید خود شما بگیرید وظیفه ی ما این است که شما را راهنمایی کنیم، هشدارها و خطرهایی که در روابط شما وجود دارد و شما از آن بی خبر هستید را به شما نشان بدهیم و چون از بیرون و از زاویه ی دیگری به رابطه ی شما نگاه می کنیم بهتر می توانیم روابط شما را تحلیل کنیم اما در نهایت تصمیم نهایی با خود شماست قبل از شروع مطالب چند توصیه اجمالی به شما خواهم داشت که البته در طول کتاب به طور مفصل در مورد همه آنها صحبت شده است. اول اینکه اگر در هر سن و سالی هستید به هیچ وجه در ازدواج عجله نکنید و از معیارهای اصلی خود در انتخاب همسر کوتاه نیائید. مطمئن باشید که همسری با معیارهای مطلوب خود پیدا خواهید کرد.
دوم اینکه اگر با فردی آشنا شدید قبل از شناخت کافی خیلی به هم نزدیک نشوید و از هر گونه ارتباطی که باعث تحریک شما بشود و احساسات بر عقل غلبه کند خودداری نمائید.
نکته سوم اینکه در نظر داشته باشید ازدواج تصمیمی است برای همه عمر، انتخاب همسر مانند انتخاب اتومبیل، لباس یا کفش نیست که در صورت عدم رضایت به سادگی آن را تعویض کنید.
بلکه فردی را برای زندگی در تمام عمر انتخاب می کنید. و راه هیچگونه بازگشتی ندارید پس خوب فکر کنید و عجله نکنید.
و آخرین نکته این که همسر شما نیز مانند انسان است و دارای عیب و نقص می باشد و انسان کامل و بدون عیب و نقص وجود ندارد پس به قول ابراهام لینکلن «قبل از ازدواج چشمانت را باز کن و بعد از ازدواج کمی روی هم بگذار».
ضرورت آموزش های قبل از ازدواج
شما وقت صرف کرده اید هزینه ای پرداخت کرده اید و این مقاله را خوانده اید و یا اینکه وقت خود را صرف کرده اید و در کلاس آموزشی جهت یادگیری آموزش های قبل از ازدواج شرکت کرده اید. اولین سؤالی که باید به آن پاسخ دهید این است که آیا لزومی به انجام دادن این کار وجود دارد آیا اصولاً لازم است انسان برای ازدواج کردن و انتخاب همسر آموزش ببیند. در این بخش سعی می کنم که به این سؤالات پاسخ داده تا انگیزه بیشتری برای مطالعه این مقاله داشته باشید. فرض کنید تصمیم گرفته اید یک اتومبیل بخرید آیا برای خرید اتومبیل بدون هیچگونه تحقیقی به یک نمایشگاه اتومبیل می روید و یکی از زیباترین اتومبیل ها را خریداری می کنید و یا اینکه قبل از خرید ابتدا با چند نفر مشورت می کنید و در مورد میزان مصرف، امکانات و توانائیهای اتومبیل های مختلف اطلاعات کسب می کنید و سپس یکی را انتخاب می نمائید. و از همه مهمتر اینکه به هنگام خرید نیز با یک نفر مجرب مراجعه می کنید و اتومبیل مورد نظر را قبل از خرید تست می کنید.
تصور کنید جهت منشی گری به یک شرکت خصوصی مراجعه می کنید. اولین شرطی که این شرکت از شما می خواهد این است که باید حداقل یک دوره ی آموزشی کار با کامپیوتر، و فنون منشی گری را بگذرانید و بعد از گرفتن گواهینامه معتبر شما را استخدام خواهد کرد.
خلاصه اینکه برای تمام انتخابهای بسیار جزئی و بی اهمیت، مانند خرید تلویزیون، خرید یخچال مدتی مشاوره و تحقیق می کنیم اما آیا برای بزرگترین انتخاب زندگی یعنی انتخاب همسر به آموزش نیاز نداریم؟
امروز اگر شما بخواهید با وسیله نقلیه شخصی خود رانندگی کنید حتماً باید گواهینامه معتبر داشته باشید و برای دریافت گواهینامه باید مراحل خاصی از جمله آزمایش معاینه چشم و آزمایش های تئوری و عملی را بگذرانید تا به شما گواهینامه داده شود. آیا برای ازدواج کردن نیز از فرد گواهینامه آموزش مهارتهای ازدواج خواسته می شود یا خیر؟
کدام مؤسسه و یا شرکت خصوصی و یا دولتی را سراغ دارید که برای کارمندان خود قبل از شروع به کار یک دوره آموزش را اجباری نکرده باشد و یا حداقل از آنها مدارک خاصی را طلب ننماید. حال با توجه به اینکه برای وارد شدن به یک سازمان هر چند کوچک مراحل خاصی نیاز می باشد ایا برای تشکیل خانواده به آموزش و مهارت خاصی نیاز نمی باشد؟
همه می دانیم که نهاد خانواده یکی از مهمترین نهادهای هر اجتماعی است و هیچ نهادی مهم تر از نهاد خانواده نمی باشد. اگر خانواده اصلاح شود، جامعه اصلاح خواهد شد و اگر خانواده فاسد شود جامعه فاسد خواهد شد.
در طول سالیان طولانی که به مشاوره مشغول بودم به این نکته پی بردم که ریشه ی بسیاری از آسیب های اجتماعی از خانواده نشأت می گیرد.یکی از مهمترین علل اعتیاد مردان داشتن اختلافات خانوادگی است. اگر مرد با همسر خود روابط دوستانه و صمیمی داشته باشد و به هم اظهار عشق ورزی نمایند معمولاً در خانه به آرامش واقعی می رسد و آرامش را در بیرون از خانه جستجو نمی کند اما با بروز اختلافات بین زن و شوهر و معمولاً شوهران برای رسیدن به آرامش به بیرون از خانه پناه می برند که یکی از دام هایی که برای آنها گسترانیده شده است دام اعتیاد می باشد.
ریشه ی فساد اخلاقی نیز در بسیاری از موارد از اختلافات خانوادگی نشأت می گیرد. مردی که همسر خود را دوست داشته باشد و با او رابطه صمیمانه داشته باشد می تواند تمام نیازهای خود را در حریم خانواده برآورده نماید و هرگز به نامحرم نگاه نمی کند اما با بروز اختلافات خانوادگی زوجین از یکدیگر سرد می شوند و از نظر جنسی نیز برای همدیگر جذبه ای ندارند که نهایتاً ممکن است به فساد اخلاقی روی آورند.
نکته بسیار جالب این است که انسان در هیچ یک از انتخاب هایش به اندازه انتخاب همسر در ورطه خطا و انحراف قرار نمی گیرد.انتخاب همسر یکی از مهمترین و سرنوشت سازترین انتخابهای انسان است در عین حال یکی از دشوارترین و پرخطاترین انتخابها نیز می باشد. توجه بیش از حد به زیبایی ظاهر یکی از عواملی است که فرد را به اشتباه می اندازد.نیروهای جنسی و جذبه ای که از این ناحیه جوان را تحت فشار قرار می دهد عوامل دیگری هستند که باعث اشتباه خواهند شد.حال با توجه به وجود این همه عوامل انحرافی آیا سزاوار است که یک جوان در بزرگترین تصمیم زندگی خود تنها باشد و هیچ کس به او کمکی نکند و آموزشی نبیند.
فاصله فکری و فرهنگی که بین والدین و فرزندان وجود دارد باعث شده است که فرزندان دیدگاه والدین را به طور کامل قبول نکنند و خود نیز اطلاعات چندانی ندارند که از طرف دیگر بسیاری از والدین متأسفانه به صورت آمرانه و نصیحت گونه با فرزندان خود برخورد می کنند که تجربه نشان داده است جوانان معمولاً در برابر رفتارهای آمرانه مقاومت می کنند و از آنها اطاعت نمی کنند. که این نیز عاملی است که ضرورت آموزش مهارتهای قبل از ازدواج را دوچندان می کند.
هر روز به طور متوسط با بیش از ده نفر از جوانان در شرف ازدواج مشاوره دارم و با توجه به اینکه اکثریت مراجعان من خانم ها هستند به این نکته پی می برم که در چه شرایط سختی قرار دارند.چون انسان موجودی بسیار مرموز و ناشناخته است، ممکن است مدتها با فردی آشنایی داشته باشید اما بعد ازمدتی متوجه شوید بخش بسیار بزرگی از ویژگیهای شخصیتی او را تاکنون نمی شناخته اید.حال با توجه به این پیچیدگی موجود انسان شوید. خود تصور کنید که انتخاب همسر و داشتن زندگی رضایت بخش به چه تخصص و مهارت زیادی نیاز دارد.
ممکن است کسی بگوید که مگر گذشتگان که هیچ نوع آموزشی ندیده بودند با چه مشکلی روبرو شدند که ما نیاز به آموزش داشته باشیم.جواب سؤال این است که ویژگیهای یک جوان امروزی با جوانان گذشته کاملاً متفاوت است. در گذشته نداشتن بیماری روانی را دلیل برسلامت روانی می دانستند اما امروزه بشر پی برده است که سلامت روانی چیزی بیش از نداشتن بیماری روانی است.درگذشته نداشتن اختلافات خانوادگی را زندگی سالم و رضایتبخش قلمداد می کردند اما انسان امروزی به دنبال چیزی بیش از نداشتن اختلافات خانوادگی می باشد.انسان امروزی می خواهد زندگی زناشویی سرشار از عشق، صمیمیت، آرامش و رابطه ی جنسی مطلوب و رضایتبخش داشته باشد که برای رسیدن به اینها به آموزش نیاز دارد.
آمار فزاینده طلاق و پائین آمدن میزان رضایت زناشویی خود دلایل دیگری هستند مبنی بر اینکه خانواده ها نتوانسته اند خود را با تغییرات جامعه سازگار نمایند ولذا برای حل این مشکلات باید قبل از ازدواج با آموزش های مورد نیاز زوجین را برای ایفای وظایفی که به عهده دادند یاری نمائیم.
آسیب های حاصل از طلاق و عدم رضایت زناشویی
در نه ماهه ی اول سال ۱۳۸۶ آماری بالغ بر هفتاد و پنج هزار مورد واقعه طلاق در کشور ماثبت شده است. اگر چه نسبت به بقیه کشورهای دنیا و بویژه جوامع غربی هنوز در وضعیت بهتری قرار داریم.اما با این حال این آمار، آماری نیست که به سادگی از کنار آن بگذریم چون اگر آمار سه ماهه آخر سال را نیز به آن اضافه کنیم با صدهزار طلاق موجه هستیم.افرادی که از هم جدا می شوند تا مدتها درگیر عوارض روانی مانند افسردگی و اضطراب هستند، انگیزه ای برای کارو تلاش ندارند و برای رسیدن به آرامش روانی به تفریحات ناسالم مانند اعتیاد و مشروبات الکلی نیز روی می آوردند. همچنین کودکانی که قربانی شده اند نیز با مشکلات متعددی روبرو می شوند که کمبود محبت و احساس سرخوردگی در آینده تنها بخشی از آن است. اما پدیده ی دیگری نیز که با آن روبرو هستیم عدم رضایت زناشویی در خانواده ها است.متأسفانه در مورد میزان رضایت زناشویی در سطح کل کشور آمار دقیقی نداریم.اما آنچه واقعیت دارداین است که اگر فشار اجتماع، آینده ی فرزندان و مسایلی از این قبیل وجود نداشت بسیاری از زوجین ممکن بود که از هم جدا شوند، افرادی که با همسر خود توافق نداشته باشند معمولاً در خانه احساس آرامش نمی کنند و وقتی که فرد در خانه آرامش نداشته باشد، این آرامش را در جای دیگر جستجو می کند و در جستجوی آن معمولاً در دام شیادان و تبهکاران اجتماعی گرفتار می شود. متأسفانه در کشور ما آموزش در مورد مسایل خانواده، هنوز جای خود را باز نکرده است و همه اقشار با آن کاملاً آشنا نیستند. در حالیکه باید شرکت در کلاس های آموزش خانواده جزء یکی از برنامه های زندگی افراد باشد اما در کشور ما زوجین زمانی که کار از کار گذشت و کینه ها و نفرت ها به حد اعلای خود رسیدند به فکر چاره می افتند، که در آن زمان دیگر از هیچ کس کاری ساخته نیست.
منبع: شمیم
بازدیدها: 0