رفتار دو گانه غرب در مواجهه با «بیداری اسلامی»
بیداری اسلامی را نیز عدهای موج چهارم دموکراسی نامیدند، به این امید که تعلق ماهوی به غرب را برایش برسازند! غرب در این مسیر مثلاً دموکراسیخواهی تا توانست همراه نشد، بعد تا توانست سوار شد. این خاصیت تاریخیشان است. در فرانسهی قبل از انقلاب تا توانستند از مطلقهخواهان ملیگرا برای سرکوب حاکمیت کلیسا و اشرافیت قدیم حمایت کردند، اینجا نیز از مزدوران مستبد تا جایی که توانستند برای سرکوب اسلامگرایان بهره جستند. (البته این به معنای مشابهت این دو دسته از افراد نیست و متهتکان کلیسای آن زمان با اسلامگرایان جهان امروز قابل مقایسه نیستند.) و آنجا که کارآمدی این مستبدینِ متحد خود را کم یافتند، دم از ارزشهای انسانی زدند و خود را پیشتاز انقلاب «آزادی، برابری، خردمندی» که سه ضلع مهم ارزشی این انقلابها بود برشمردند و مدل سیاسی منشعب را نیز در دموکراسی و مایتعلق جستند. ملأ غرب، انقلابها را تلاشهایی برای رسیدن به دموکراسی نامیدند! و این همان مسیر تکرارپذیر غربیهاست.غربیها تا جایی که بتوانند به وضوح در مقابل استقلالخواهان و آزادیجویان به ظلم و جور میایستند و آنجا که کم میآورند سعی در تغییر موضع و اقتدا به آفتابپرستها دارند. اینان اصلاً به روی خود نیاوردند که مردم انقلابهای منطقه، ارزشهای انسانی میخواستند و نه مدلهای تحمیلی و پوچی چون دموکراسی لیبرال که محمل نویی برای استثمارشان باشد.به عبارت دیگر در انقلابهایی که علیه استکبار بوده است، همواره تلاش مستکبرین بر این بوده که نقطهی اشتراک آزادیخواهان و استقلالطلبان را همان نقطهی افتراقشان قرار دهند! یعنی در انقلاب فرانسه این مصادیق آزادی بودند که در مقابل یکدیگر ایستادند و در بیداری اسلامی این مصادیق اسلام هستند که در مقابل یکدیگر ایستادهاند.خطر پیش رو اما آن هنگام جدی میشود که اگر تلاش خبرگان و نخبگان از هر انقلاب برای تبیین و تعیین و تجهیز معنای واحد از مفقود مطلوب صورت نگیرد، این معنای تحمیلی ملأ استکبار خواهد بود که جاری و حاکم خواهد شد. چنانچه امروز در غرب خبری از منشور حقوق انقلاب ۱۶۸۸ انگلستان، اعلامیهی استقلال ۱۷۷۶ آمریکا و اعلامیهی حقوق انسان و شهروند مجلس انقلابی فرانسه در ۱۷۸۹ نیست؛ هرچند همچنان ادعای پوچ تمکین نسبت به آن ارزشها خود دلیل تعدی مستکبرین غربی شده است.
تقلیل «بیداری اسلامی» به «بهار عربی» توسط غرب
«بهار» دستاویز ملأ غرب بوده است که از زمهریر کید و جفایشان برای غالب کردن ارزشهایشان استفاده کنند؛ هرچند که خودشان به آن ارزشها نیز وفادار نبودهاند. جالب است که انقلابهای ۱۸۴۸ را هم بهار نامیدند، اما آن روز، به قول خودشان رهایی پراگ از چنگال کمونیستها را نیز بهار پراگ نامیدند که الان محل مقایسهی ما با بهار عربی است؛ منظور ژانویه تا اوت ۱۹۶۸ است. بیشک سیاهی دوران کمونیستها بر کسی پوشیده نیست، ولی هرگونه تحرک لیبرالی را بهار نامیدن، همواره زجرآور و چالشبرانگیز بوده است. روایت این بهار را مرور کنیم تا به بهارسازی عربی غربیها برسیم. چند ماه اصلاحاتی که در زمان دوبچک اتفاق افتاد به مذاق شوروی خوش نیامد و اهالی پیمان ورشو را مجبور کرد که به چکسلواکی حمله کنند. تحولات چکسلواکی از نظر برژنف، دبیر اولی حزب کمونیست و نخست وزیر اتحاد شوروی غیرقابل پذیرش بود، زیرا این خطر وجود داشت که سایر کشورهای پشت پردهی آهنین به چکسلواکی تأسی کرده و خود را از تسلط شوروی نجات دهند. مهاجمان از پنج کشور شوروی، لهستان، بلغارستان، آلمان شرقی و مجارستان از زمین و هوا به چکسلواکی یورش برده و در کمتر از ۲۴ ساعت خاک این کشور و پراگ پایتخت را اشغال کردند.غرب بار دیگر فریاد مسلمانان علیه حکومتهای وابسته به غرب را بهار! گذاشت و آن را به لیبرال دموکراسیخواهی تقلیل داد. گویا غربیها نمیخواهند باور کنند که نظریهی پایان تاریخ و لیبرال دموکراسیخواهی جز توهم چیز دیگری نبود. اگر روزی غربیها از مخالفت شوروی با خواست دموکراتیک مردم پراگ برای برخی اصلاحات برآشفتند، خودشان امروز علیه خواست دموکراتیک مردم منطقه ایستادند.
داستان بالا روایت آشنای امروز ماست. فقط جای شرق و غرب عوض شده است. روح امام راحلمان متعالی که نخواستند و نگذاشتند که انقلاب ما شرقی یا غربی باشد. خب حالا بیایید تطبیق دهیم: اولاً غرب بار دیگر نام فریاد مسلمانان علیه حکومتهای وابسته به غرب را بهار! گذاشت و آن را به لیبرال دموکراسیخواهی تقلیل داد. گویا غربیها نمیخواهند باور کنند که نظریهی پایان تاریخ و لیبرال دموکراسیخواهی جز توهم چیز دیگری نبود. اگر روزی غربیها از مخالفت شوروی با خواست دموکراتیک مردم پراگ برای برخی اصلاحات برآشفتند، خودشان امروز علیه خواست دموکراتیک مردم منطقه ایستادند. اگر روزی از اشغال چکسلواکی توسط کشورهای عضو پیمان ورشو برآشفتند، اما در مقابل اشغال بحرین توسط کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس سکوت کردند و حتی از آل خلیفه حمایت کردند، از طرف دیگر نیز در مقابل کودتای مصر سکوت کردند. اگر برژنف از جریان یافتن سوسیالیسم با چهرهی بشردوستانه هراس داشت، ملأ غرب هم از خط دموکراسی ضدآمریکایی و استقلالخواهانه به خود میلرزد و به همین خاطر در مقابل انتخابات مردم سوریه و عراق و افغانستان ایستاده و حداقلهای دموکراسی را زیر پایش له کرده است و انگار نه انگار.
امید غرب به پرچم سیاه افراط
امروز آنانی بر طبل پایان بیداری اسلامی میکوبند که از بیداری و توانمندی مسلمانان آسیب میبینند؛ غرب و ملأش از فرصتهای از دست رفتهی خود در منطقه و پایگاه متزلزلشان میترسند و مزدوران محلیشان نیز از قیام مردمی علیه استبداد دائمیشان. دنیس راس، مشاور سابق اوباما در امور خاورمیانه و عضو برجستهی اندیشکدهی واشنگتن گفته است که بیداری عربی اکنون به یک خاطرهی دور تبدیل شده و امیدها برای دموکراسی جای خود را به پرچم سیاه القاعده داده است.۱ البته کسانی چون ویلیام کریستول نومحافظهکار و چارلز کراهمر، از همان ابتدا نگاه مطمئنی به این انقلابهای منطقه برای همراهی با ارزشهای غرب نداشتند ولی مجبور به پذیرش آن بودند تا شاید بتوانند رؤیای نئوریگانیسم خود را دست یافتی ببینند۲، واضح است که همیشه نگاه نومحافظه کاران آمریکا خواست واقعی آمریکا را واضحتر نشان داده است و بیشک همانطور که ویلیام کریستول گفته است، این تحولات بیداری اسلامی، به معنای پیروزی برای آمریکاییها نبود. دیوید گارتنستین راس که مدیر مرکز مطالعات افراطگرایی تروریستی در بنیاد دفاع از دموکراسی بهعنوان یکی از اندیشکدههای پیش قدم در سیاستگذاریهای آمریکاست، بهار عربی را زمینهساز همین افراطگرایی میدانست، چراکه به خیال خودش ایدئولوژیهای همنوا با القاعده، شبکهسازی دعوت سلفی و امکان خدمات خیریهای برای این گروه تقویت شدند.۳
برای آمریکاییها و اروپاییها که خود نقش جدی در تأسیس و حمایت از گروههای تروریستی حاضر در منطقه داشتند ، علم شدن پرچم تروریسم، یعنی موفقیت استقرار حاکمیت در کشورهای محور مقاومت و جلوگیری از افزایش قدرت آنها، به حاشیه کشاندن بیداری اسلامی و حتی تلاش برای نابودی این کشورها و این یعنی فرصت یافتن برای به انحراف کشاندن عامل انقلابها که همان انگیزههای اسلامخواهی بود.این نقل قولها هر چند به ظاهر از ترس غربیها خبر میدهد ولی در واقع یک فرافکنی برای پوشش دادن به حمایتهای آنها از این گروههای تروریستی است، ضمن آنکه پیامدهای اصیل و قویم بیداری اسلامی را نیز به بهانهی دفع تروریسم در معرض تعرضشان قرار میدهد که در واقع خواست اصلی آنهاست. برای آمریکاییها و اروپاییها که خود نقش جدی در تأسیس و حمایت از گروههای تروریستی حاضر در منطقه داشتند۴، علم شدن پرچم تروریسم، یعنی موفقیت استقرار حاکمیت در کشورهای محور مقاومت و جلوگیری از افزایش قدرت آنها، به حاشیه کشاندن بیداری اسلامی و حتی تلاش برای نابودی این کشورها و این یعنی فرصت یافتن برای به انحراف کشاندن عامل انقلابها که همان انگیزههای اسلامخواهی بود. مشخص است آنان که بیداری اسلامی را بهار عربی میخواندند، این تحولات عراق را نیز تابستان داغ داعش میدانند که گریزی از آمدنش نیست، در حالی که نه آن مطابق با واقعیت تحولات بود و نه این.
چالش تحمیلی از بیرون برای مهار «بیداری اسلامی»
پینوشتها:
۲. http://www.weeklystandard.com/articles/arabs-spring-and-ours_۵۵۶۱۳۹.html
http://www.washingtonpost.com/wp-dyn/content/article/۲۰۱۱/۰۲/۲۲/AR۲۰۱۱۰۲۲۲۰۳۷۶۳.html
http://www.washingtonpost.com/opinions/charles-krauthammer-the-islamist-ascendancy/۲۰۱۲/۰۷/۱۲/gJQArj۹PgW_story.html
۳. http://www.defenddemocracy.org/media-hit/the-arab-spring-and-al-qaedas-resurgence
۴. در خیل انبوه از استنادات برای مثال می توان به لینک های زیر نگاهی انداختد
http://www.newyorker.com/reporting/۲۰۰۷/۰۳/۰۵/۰۷۰۳۰۵fa_fact_hersh?currentPage=all
http://www.nytimes.com/۲۰۱۳/۰۳/۲۵/world/middleeast/arms-airlift-to-syrian-rebels-expands-with-cia-aid.html?pagewanted=all&_r=۲&
http://rt.com/news/۱۶۴۵۳۶-syria-rebels-supplied-lethal/
http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/middleeast/syria/۹۹۱۸۷۸۵/US-and-Europe-in-major-airlift-of-arms-to-Syrian-rebels-through-Zagreb.html
http://www.globalresearch.ca/isis-made-in-usa-iraq-geopolitical-arsonists-seek-to-burn-region/۵۳۸۷۴۷۵
http://rt.com/news/uk-france-arm-syria-۲۵۰/
http://www.cnbc.com/id/۱۰۰۸۱۴۷۱۰#.
http://www.washingtontimes.com/news/۲۰۱۳/jun/۲۲/us-arab-and-european-allies-pledge-more-support-sy/
http://www.informationclearinghouse.info/article۳۸۸۱۲.htm
http://www.globaltimes.cn/content/۷۵۱۱۵۵.shtml
http://www.washingtonpost.com/world/national-security/cia-begins-weapons-delivery-to-syrian-rebels/۲۰۱۳/۰۹/۱۱/۹fcf۲ed۸-۱b۰c-۱۱e۳-a۶۲۸-۷e۶dde۸f۸۸۹d_story.html
http://www.theguardian.com/world/۲۰۱۴/may/۱۵/us-britain-boost-support-syrian-rebels-john-kerry
بازدیدها: 154