طنزجبهه | این قسمت : بچه وروجک!

خانه / انقلاب و دفاع مقدس / طنزجبهه | این قسمت : بچه وروجک!

پسرم اینقدر بی تابی کرد تا بالاخره برای ۳ روز بردمش جبهه

?? بچه وروجک ??
یکی میگفت:
پسرم?? اینقدر بی تابی کرد تا بالاخره برای ۳ روز بردمش جبهه?
وروجک خیلی هم کنجکاو بود و هی سوال میکرد:
بابا چرا این آقا یه پا نداره؟?
بابا این آقاسلمونی نمیره این قدر ریش داره ؟?
بابا این تفنگ گندهه اسمش چیه ؟?
بابا چرااین تانکها چرخ ندارند؟?

تا اینکه یه روز برخوردیم به یه بنده خدا که مثل
بلال حبشی سیاه ?? بود.به شب گفته بود در نیا من هستم ??.

پسرم پرسید بابا مگه تو نگفتی همه رزمنده ها نورانین??؟
گفتم چرا پسرم!
پرسید پس چرا این آقا این قدر سیاهه??? ؟
منم کم نیاوردم و گفتم :
باباجون اون از بس نورانی بوده صورتش سوخته،فهمیدی؟??

شادی روح شهدا صلوات

بازدیدها: 402

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *