عرفان در مناجات ماه شعبان- محبّت الهی
قوله: إِلَهِي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ إِلا فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ وَ كَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَكُونَ كُنْتُ فَشَكَرْتُكَ بِإِدْخَالِي فِي كَرَمِكَ وَ لِتَطْهِيرِ قَلْبِي مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْكَ.
الهی، قدرتی که بدین وسیله از نافرمانیت باز گردم، ندارم مگر در وقتی که برای بهره گیری از محبّتت بیدارم فرمودی و در این صورت بوده چنانکه خواستی همانگونه شدم، پس شکر گزاریت کردم از آن رو که مرا در حریم کرم خویش پذیرا شدی و قلبم را از پلیدی های غفلت از خویش تطهیر فرمودی.
شناخت ذلّ عبودیت، سراپرده عزّ ربوبیت است
این فراز از مناجات شریفه، به شناخت ذلّ و فقر عبودی که سراپرده ربوبی است، اشارت دارد. معرفت ذلّ عبودیّت، کلید ابواب همه مقامات، و گذرگاه جملگی احوال نشاط انگیز و توفنده رهروان الی اللّه است، معرفت ذلّ عبودیّت بالهای براق عرش پیمای انسان بلند اختر است که صفیر محبوب را از کنگره عرش لبیک گویان استقبال می نماید و فقط با این بالها است که در آن سرزمین عشق افزا «عند ملیک مقتدر» نزول می کند.
معرفت ذلّ عبودیّت، شبستان و سراپرده عزّ ربوبیّت است، زیرا شناسایی فقر و ربط و حاجت و تعلّق و تدلی که حقیقت هر ممکن الوجودی است، ملازم با شناسایی غنی بالذات و مربوط إلیه است. پس شناخت ذلّ عبودیّت، سراپرده عزّ ربوبیّت است و نیروی سلوک هر سالکی با این میزان سنجیده می شود و هر اندازه این شناخت قویتر باشد، سالک در سلوک إلی اللّه نیرومندتر است و هر اندازه این جنبه، ضعیف تر باشد، خودبینی و خودخواهی، قوی تر خواهد بود و طبعا از قرب به سراپرده عزّ ربوبی، دورتر است و این حجاب خودبینی است که از همه حجاب ها ضخیم تر است، بلکه حجابی بین خدای تعالی و بین بشر جز خودبینی نیست، چنانکه از امام موسی بن جعفر علیهماالسّلام روایت شده«و لا حجاب بینه و بین خلقه الاخلقه.»
معرفت ذلّ عبودیّت، همان میثاق و اعترافی است که در عالم ذرّ بر همگان عرضه گردید و جملگی از سعید و شقی بر آن گردن نهادند و این میثاق فطری از همه آنان مأخوذ شد و بدون هیچ استثنایی همگی در جواب: «أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ» جمله «قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا» گفتند و اعتراف به ذلّ عبودی خویش و عزّ ربوبی پروردگار متعال نمودند، و با اشهاد و احضار حق تعالی، آنان را بر حقیقت وجودشان دریافتند که جز فقر و ربط محض به حضرت واجب الوجود تعالی چیز دیگری نیستند، و در افق بیکران هستی، هیچ فاعل و مؤثری بالاستقلال جز حضرت پروردگار متعال نیست و همه ممکنات چنانکه در اصل وجود، آویخته و متدلّی به واجب الوجودند، در همه افعال و آثار وجودشان نیز به حضرتش آویخته اند و در ذیل آیه اخذ میثاق و اقرار بر ذلّ عبودیّت و عزّ ربوبیّت، علی بن إبراهیم به سند صحیح از عبد اللّه بن مسکان نقل می کند که گفت: به امام صادق علیه السّلام راجع به این آیه «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ» عرض کردم: «معانیة کان هذا؟ قال علیه السّلام: نعم فثبتت المعرفة و نسوا الموقف…»
«آیا این اخذ میثاق از بنی آدم و اعتراف آنان به ذلّ عبودیّت و عزّ ربوبیّت، به نحو عینی و شهودی انجام گرفته؟ فرمودند: بلی، این معرفت در وجودشان ثبت شده، ولی موقف و موطن اخذ میثاق را فراموش کردند».
بلی نسیان موقف الهی و خدا فراموشی، خود فراموشی و کوردلی است که ضخیم ترین حجاب از قرب الهی است بلکه در خبر مروی از امام کاظم علیه السّلام یگانه حجاب، همین حجاب خودبینی و خودفراموشی است و با خرق این حجاب است که همه مسافت ها را مهاجر إلی اللّه طی می کند و به سراپرده عزّ ربوبی تشرّف می یابد و بالعیان می بیند که همه ممکنات در اصل وجودشان و رشحات و آثار آن متدلّی به قیّوم مطلقند و همگی در موقف میثاق مترنّم به «لا حول و لا قوة الا باللّه» می باشند و تأویل این آیه کریمه را عینا مشاهده می کنند:
«إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ ، مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ» به آنهایی که با دیده استقلال در تأثیر می نگرید، و برای رفع نیازتان، آنها را که غیر خدایند می خوانید، و نزدشان دریوزگی می کنید هرگز نمی توانند مگسی بیافرینند و گر چه همگی بر آفرینش آن اجتماع کنند و اگر مگس چیزی از آنها برباید، از پس گرفتنش از آن عاجزند، زهی ناتوانی طالب و مطلوب. آنچنان که باید قدر خدای تعالی را نشناختند، فقط خداوند است که توانا و عزیز مطلق و بالاستقلال است.
حدیث قدسی لطیفی، امام المحدثین مولانا الکلینی قدّس سرّه در اصول کافی از امام رضا علیه السّلام نقل می کند که ما به نقل و ترجمه آن اکتفا می کنیم و شرح آن موکول به ظرف توفیق است.
ایشان از احمد بن محمد بن ابی نصیر – علیه الرحمه – روایت فرموده که گفت امام رضا علیه السّلام فرمودند: «قال اللّه: یا ابن آدم بمشیئتی کنت أنت الذی تشاء لنفسک ما تشاء و بقوّتی ادیّت فرائضی و بنعمتی قویت علی معصیتی، جعلتک سمیعا بصیرا قویّا، ما اصابک من حسنة فمن اللّه و ما اصابک من سیئة فمن نفسک و ذاک أنّی أولی بحسناتک منک و أنت اولی بسیئاتک منّی و ذاک. أنّنی لا أسأل عمّا أفعل و هم یسألون.»
خدای تعالی می فرماید: ای فرزند آدم این تویی که با خواست من می خواهی هر چه که برای خود می خواهی، با توانایی من فرایض مرا انجام می دهی و با نعمت من بر نافرمانی من توانایی، من تو را شنوا و توانا و بینا کردم، هر نیکی که به تو می رسد از خداوند است و هر بدی که به تو می رسد از خودت است، زیرا من ولیّ حسناتم و از تو سزاوارتر به حسناتت هستم، و به سیّئاتت از من سزاوارتری، زیرا آنچه که من انجام می دهم، مورد سؤال نیستم و آنان هستند که مسئول افعال خویشند.
بیداری در جهت حبّ الهی
حاصل آنکه، در دائره امکان، فاعل بالاستقلال غیر معقول است و هر فاعل و مؤثّری در فعل و اثرش با امداد و حول و قوّه الهی، فاعل و مؤثر است و حتی در انصراف و بازگشت از معصیت، نیز محتاج به حول و قوّه الهی است که در این فراز از مناجات، با لطیف ترین عبارت بیان فرموده، و یقظه و بیداری در جهت حبّ الهی را خاستگاه حول و قوّه ربوبی در انصراف از نافرمانی حق تعالی می شناساند، و با تعبیر:«أیقظتنی لمحبتک» یادآور می شود که ایقاظ و بیدار کردن، ابتدا از خداوند متعال افاضه می شود و به دنبال این بیداری و قیام، از خواب غفلت در گاهواره طبیعت، افق دلکش محبّت الهی را که مدخل تماشاگه راز است، با چشم بصیرت مشاهده می کند و با فطرت بیدار شده، ادراک می نماید که: ایقاظ الهی، خود محبّتی است از سوی حضرتش که بدون هیچ عوض و غرضی به وی ارزانی گردیده است و به دنبال خود، محبّت عبد به خداوند – عزّوجلّ – است که لازمش اتّباع و پیروی از رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله است که جزا و پاداش آن محبّت خدای تعالی است و بنا بر این محبّت عبد به خداوند متعال، محفوف به دو محبّت از جانب خدای کریم است:
- محبّت ابتدایی، که همان ایقاظ و بیداری بخشیدن به عبد است از خواب غفلت در مهد بدن.
- محبّت جزایی، که مترتّب بر متابعت از رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله در انجام فرائض و نوافل می شود، و در همه امور به حضرتش که اسوه حسنه است، تأسّی می کند، و در میان این دو محبّت ربوبی (ابتدایی و جزائی) محبّت عبد واقع گردیده همانند توبه عبد که محفوف به دو توبه از خدای توّاب است، یکی توبه ابتدایی و دیگری توبه جزائی یعنی قبول توبه که بر توبه عبد، مترتّب می گردد، چنانکه قرآن مجید تصریح بدان فرموده: «ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»
باری، در نیازآباد مکان، فاعل مستقل، ممتنع است و هر فاعل ممکن، همانطور که در اصل وجود، محتاج به واجب تعالی است، در فروع و آثار وجودش نیز محتاج به حضرت اوست و به یک کلام: «لا مؤثّر فی الوجود الا اللّه» ولی نکته باریک در فراز مذکور از مناجات مورد شرح، این است که: ایقاظ و بیدارکردن از غفلت را منشأ حول و قدرت بر بازگشت از معصیت اعلام می نماید، و افق دید این بپا خاسته از خواب را، محبّت خدای تعالی می داند، و همین حبّ الهی است که عبد را به پیروی از رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله موفّق می سازد و احیانا در دو بعد، اتّباع از نبی اکرم صلّی اللّه علیه و آله توفیق سلوک می یابد: در بعد اداء فرائض و در بعد ملازمت نوافل که از ثمرات آنها، قرب فرضی و نفلی همراه با حبّ فرضی و نفلی است، و به این واقعیّت ناظر است آیه شریفه: «قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ» و حدیث شریف معراج: «ما یتقرّب إلیّ عبد من عبادی بشیءٍ احبّ إلیّ ممّا افترضت علیه و انّه لیتقرّب إلیّ بالنافلة حتّی أحبّه…» تفسیری است از آیه ی مزبور.
اشاره ای به اصناف محبوبین خدای تعالی
آیه ی مذکوره دارای مدلول گسترده و عمیقی است، زیرا محبوبیّت هر بنده سالکی را عند اللّه تعالی، مشروط به اتبّاع از رسول اللّه صلّی اللَّه علیه و آله و آله اعلام فرموده است و سیاق «فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ» ظاهر در حصر است و مفاد آن چنین می شود که: هر صفتی را که حق تعالی به جهت آن، صاحبش را محبوب خود اعلان فرموده است، ناگزیر حصول آن صفت، از طریق متابعت از رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله است و اصناف محبوبین عند اللّه تعالی با ذکر صفاتشان در قرآن مجید آمده اند، مانند: «إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِين» و «إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» و «وَاللّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ» و «فَإِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ» و «إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» و غیر این ها آیات دیگری که در آنها محامد صفات أحبّاء اللّه تعالی بیان گردیده، و جملگی از وحی الهی تلقّی شده است، چه آن حضرت هیچ گاه به هوای نفسانی سخنی نمی فرموده: «و مَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى» و چنانکه خود مطاع در همه امور برای امّت است، خود نیز مطیع وحی الهی بوده است، و این حقیقتی است روشن که متکرّرا در سوره هایی از قرآن کریم اعلان شده است.
در سوره های انعام، اعراف و یونس آمده است: «إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ» و در سوره احقاف، آیه نهم می فرماید: «وَ مَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ» و این چنین مأمور شدند که موقعیّت خویش را اجهار کنند و علی رءوس الاشهاد اعلان نمایند که به آنچه درباره او و امّت انجام می گیرد، علمی از خود ندارد و همه فرائض و سنن «ما یفعل…» از جانب وحی و او پیرو و مطیع وحی است و نتیجه این تبعیّت تام از وحی الهی، ظهور آیات و کرامات بدست پیرو و مطیع است و به عبارتی: تبعیّت تام از افعال و آداب تشریعی، منتج مظهریّت برخی از افعل اللّه تکوینی می گردد، و حبیب اللّه تعالی چنانکه خدای تعالی، سمع و بصرش در قرب نافله ای می گردد، او نیز سمع اللّه تعالی و عین اللّه الناظرة در قرب فریضه ای می شود.
رزمندگان، محبوب خدایند
از محبوب ترین اصناف نزد خدای متعال، مجاهدین و مقاتلین فی سبیل اللّه هستند که جهاد و قتالشان در صف واحدی فشرده که هیچ گونه شکافی در آن نباشد و همانند بنیانی فراهم آمده از سرب مذاب باشد، انجام گیرد، چه شکاف تنازع و تفرّق، مدخل شیاطین بوده و وحدت سبیل اللّه با آن ممکن نیست، و از این احبّاء اللّه تعالی قرآن مجید چنین یاد می کند: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنيَانٌ مَّرْصُوصٌ» بلی، همانطور که در روایت آمده: «خیر الناس من ینفع الناس»
قیام برای اعزاز دین و علوّ کلمة اللّه تعالی، مقامی است که بهای آن محبوبیّت عند اللّه تعالی است، و در حدیث است که مردی به رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله عرض کرد: غاری سراغ دارم در کوهی، خوشم می آید که در آن برای عبادت و صلاة، رحل اقامت افکنم تا اجلم برسد. در جواب فرمودند: «لمقام احدکم فی سبیل اللّه خیر من صلاته ستّین سنة فی أهله» اقامه فی سبیل اللّه بهتر است از شصت سال نماز در خانه و اهل خویش. زیرا اقامه فی سبیل اللّه – و گرچه نوبتی هم باشد – نفع آن، عامّ بوده و در آن اعزاز دین و علوّ کلمة اللّه است و به این ملاحظه در حدیث نبوی صلّی اللّه علیه و آله آمده است: «الجهاد سنام الدین» بلندا و قله رفیع دین، جهاد است. و حتّی مرابطه و مرزبانی که آن همه فضیلت دارد، به خاطر اعزاز دین و نفع عموم مسلمین است و از وجود اقدس رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله روایت گردیده: لرباط یوم فی سبیل اللّه صابرا محتسبا من وراء عورة المسلمین فی غیر شهر رمضان، افضل عند اللّه من عبادة مائة سنة صیام نهارها و قیام لیلها، و لرباط یوم فی سبیل اللّه صابرا محتسبا من وراء عورة المسلمین فی شهر رمضان، افضل عند اللّه تعالی من عبادة ألف سنة، صیام نهارها و قیام لیلها، و من قتل مجاهدا و مات مرابطا فحرام علی الأرض أن تأکل لحمه و دمه و لم یخرج من الدنیا حتّی یخرج من ذنوبه کیوم ولدته أمّة و حتّی یری مقعده من الجنّة و زوجته من الحور العین و حتّی یشفّع فی سبعین من اهل بیته و یجری له اجر الرّباط إلی یوم القیامة.»
هر آینه یک روز مرزبانی از ممالک اسلام در راه خدا با مقاومت و بدون چشم داشت به مادیّت، در غیر ماه رمضان، نزد خدای تعالی برتر است از یک صد سال عبادت که روزها را صائم و شب ها را به قیام بگذراند، و هر آینه یک روز مرزبانی از ممالک اسلام در راه خدا با مقاومت و بدون طمع مادّی، در ماه رمضان، نزد خدای تعالی برتر است از یک هزار سال عبادت که روزها را صائم و شب ها را به قیام بگذراند و کسی که در جهاد شهید شود و یا در هنگام مرزبانی بمیرد، خون و گوشت او بر زمین حرام است و از دنیا نمی رود مگر از گناهانش پاک شود، همانند روزی که از مادرش زاییده و قبل از مردن، جایگاه خود را در بهشت و همسرش از حور العین را می بیند و برای گروهی از خاندانش شفیع می گردد و اجر مرزبانی تا روز قیامت برای او جاری است.
… ادامه دارد.
پایگاه اطّلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 207