علل وقوع جنگ تحمیلی علیه ایران – قسمت پایانی
عملکرد گروه ها و گروهک ها
عملکرد گروه ها و گروهک ها همواره در جهت ضدیت با تمامیت انقلاب اسلامی و رهبری امام خمینی بود. هیچکدام از این گروهها، کارنامه مثبتی ندارند. برعکس در تمامی شرایط تا اضمحلال و انقراض آنها همواره روبروی انقلاب ایستادند. پنجه در صورت انقلاب و انقلابیون کشیدند و از این جهت بسان آمریکا عمل کردند. نمی خواهیم همه را متهم کنیم که تحریک شده آمریکا بودند و از آمریکا فرمان می گرفتند اما با صراحت می گوییم که عملکرد همه آنها مطلوب آمریکا بود. چون آمریکا از عملکرد آنها حداکثر بهره برداری را در جهت وارد آوردن ضربات سهمگین اقتصادی، سیاسی – روانی و نظامی کرد. یعنی آشوب و بلوایی که این گروههای محارب در کشور به راه انداختند موجب بی ثباتی نظام شد. همین بی ثباتی آمریکا را وسوسه کرد تا عده ای از ژنرال های شاه را برای یک کودتای نظامی خونین تحریک کند.
در روز 21 تیرماه 1359 گروهی از نظامیان خائن و دست نشانده آمریکایی که تحت تاثیر وعده و وعید آمریکا قرار گرفته بودند به قصد سرنگونی حکومت نوپای اسلامی برای انجام کودتا برنامه ریزی کرده بودند. این توطئه خائنانه قبل از هرگونه حرکتی کشف و خنثی شد و عوامل آنها دستگیر شدند.
توطئه کودتا دو ماه و نیم پس از تهاجم نظامی آمریکا به طبس و شکست ذلت بار و خردکننده کاخ سفید انجام می شد. در پنجم اردیبهشت ماه 1359 طرح تهاجم نظامی آمریکا به طبس به بهانه آزاد کردن جاسوسان آمریکایی و در حقیقت به منظور شکست انقلاب اسلامی صورت گرفت که با اراده و قدرت خدای سبحان چونان سپاه نیرومند ابرهه که توسط سجیل نابود شد این بار سپاه نیرومند آمریکا در توفان شن اسیر شد و با پذیرفتن ذلت بارترین شکست ها بقیة السیف آن با رسوایی و خفت از معرکه گریخت.
جالب است که خداوند سپاهیان فیل سوار ابرهه را برای تحقیر بیشتر آنها با سنگ ریزه از پای درآورد. و این بار با تکرار تاریخ سپاه نیرومند و مجهز آمریکا را برای تحقیر و خفت زیادتر بوسیله شن، آری شن نابود کرد. ان ربک لمرصاد خدای در کمین ستمگران است.
روزها به سختی می گذشت و عملکرد گروهک ها و روشنفکران غیر متعهد مشکلات زیادی را برای کشور و انقلاب ایجاد می کرد. درخت انقلاب که تازه به برگ و بار نشسته بود در حال سایه افکنی بود و امیدهای زیادی را برای ملت انقلابی فراهم کرده بود و هر روز شکوهمندتر، قوی تر، با نشاطتر و با طراوت تر می شد.
خبرهای اوّل خبرگزاری ها و رادیو، تلویزیون دنیا کماکان ایران و انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی بود. بدیهی است که این بار اخبار اول خبر رسانه های خبری دنیا، بزرگنمایی مشکلات داخلی انقلاب بود. مشکلاتی که مع الاسف رو به افزایش بود.
آمریکا، خشمگین از پیروزی انقلاب، ناراحت از شعارهای انقلاب، عصبانی از مواضع امام خمینی و شرمنده از شکست ذلت بار در طبس و رسوا از بی نتیجه ماندن توطئه کودتا و رسوا در حمایت از عملکرد گروهک های محارب دیگر صبرش تمام شده بود و نمی توانست در برابر مواضع انقلاب اسلامی و موضعگیری های حضرت امام موضعگیری بجا و مناسبی داشته باشد. از انجا که حرکت حضرت امام برای آمریکا غیر قابل پیش بینی بود بنابراین موضعگیری آمریکا در برابر انقلاب اسلامی اغلب سفیهانه، جنون آمیز غیر قابل درک و همواره از روی عصبانیت بود.
سرانجام آمریکا نقشه شوم و خائنانه خود را که برای نابودی کامل انقلاب اسلامی با نابود کردن تمامی منابع حیاتی و اقتصادی و انسانی تهیه دیده بود به اجرا گذاشت. جنگ توطئه ای بود که آمریکا از قبل برنامه ریزی کرده بود. آمریکا پس از سقوط شاه به دنبال جایگزینی قدرت منطقه ای بود تا نقش شاه را به عنوان ژاندارم منطقه به عهده بگیرد. صدام عنصری بود که به سرعت به ذهن آمریکا رسید.
آمریکا چرا عراق را برای حمله به ما تحریک کرد؟
سوالی که در ابتدا به ذهن هر پژوهنده و تحلیل گر سیاسی و به ذهن محققین و آنهایی که پیرامون جنگ هشت ساله به بررسی می پردازند می آید این است که چرا آمریکا عراق را وادار کرد که به جنگ با ما بپردازد؟
پاسخ این سوال را در چند نکته می توان خلاصه کرد:
1- عراق کشوری با 18 میلیون جمعیت و 450 هزار کیلومتر مربع وسعت با همسایگانش اختلاف ارضی دارد. با ایران هم مشکل ارضی در اروند رود داشت. این مشکل بهانه خوبی برای تحریک عراق بود.
2- عراق به رغم جمعیت و وسعت و ظرفیت قابل ملاحظه تقریبا راه دسترسی به دریا ندارد. تنها 180 کیلومتر در بندر ام القصر در مرز مشترک با کویت دارد. عراق همواره به دنبال فرصتی بوده است تا به دریای آزاد راه یابد.
3- صدام در غیبت شاه می خواست جایگزین مناسبی از دید آمریکا باشد. لازم بود با یک حرکت، اعلام موجودیت کند. حمله به ایران اعلام موجودیت مهره جدید آمریکا در منطقه بود.
4- نفس انقلاب اسلامی و شعارهای اساسی آن برای بسیاری از کشورهای عربی قابل قبول نبود صدام با حمله به ایران مایت بعضی از کشورهای عربی را هم می توانست به دست آورد.
5- ضعف قدرت دفاعی، پاشیده شدن ارتش و اختلافات داخلی فرصت مناسبی بود تا از دیدگاه آمریکا و صدام به ایران حمله شود و این حملات هم نتیجه بخش گردد.
6- تحریکات دائمی آمریکا و اطلاعات نادرست آمریکا در مورد قدرت دفاعی ایران صدام را شدیدا گمراه کرد و وادار به حمله به ایران نمود. رمزی کلارک وزیر اسبق دادگستری آمریکا اذعان کرد که: “تحریکات ما باعث شد که عراق به ایران حمله ور شود.
جنگ لعنتی باعث از بین رفتن یک میلیون جوان شد بدون هیچگونه هدف و دلیلی بعد از سقوط شاه در سال 1979 میلادی (1357) شمسی عراق فکر می کرد که ایران قادر به دفاع از خود نیست ولی احساسات و غرور ایرانیان را که نتیجه 25 سال زجرها و تحملهای آنان بود در نظر نگرفت… عراق که از پشتیبانی آمریکا و روسیه برخوردار بود همه چیز داشت. توپ، تانک و موشکهای حمل شونده ولی نتیجه بن بست بود. به هر صورت در اواخر دهه 1980 عراق به طرف قوی شدن هرچه بیشتر در خاورمیانه پیش می رفت و متاسفانه عراق نمی توانست حافظ منافع ما مثل شاه باشد. هیچ کس به خوبی شاه برای ما نخواهد بود”. 26
7- صدام یک عنصر ضد ایرانی و ضد ایران بود. رژیم بعث عراق شعارش این بود: انا البعثی العربی الاشتراکی. ولی شعار انقلاب این بود: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی. بنابراین این دو نظام از اساس و پایه در برابر هم بودند.
8- صدام و حزب بعث پس از انقلاب اسلامی با دشواری زیادی روبرو بودند. صدام پس از سرنگونی حسن البکر رئیس حزب بعث و رئیس جمهور عراق، در داخل حزب و در داخل کشور دچار مشکل جدی شده بود. صدام برای آنکه توسط امرای ارتش عث سرنگون نشود ارتش را به جنگ ایران فرستاد. 27 علاوه بر آن اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نگران تاثیر انقلاب بر جمهوریهای مسلمان کشور خود بود. و به منظور استفاده از شرایط پس از نابودی شاه، دست در دست آمریکا، در تحمیل جنگ و برآورده کردن نیازهای تسلیحاتی عراق همفکر و متحد آمریکا در تحمیل جنگ بر علیه ایران گردید.
کودتای صدام بر علیه حسن البکر
صدام یک عنصر مقام پرست، ماجراجو، خودخواه و بشدت نسبت به عربیت تعصب داشت. او در سر رهبری جهان عرب را می پروراند. قرارداد کمپ دیوید بین مصر و رژیم صهیونیستی، اعتبار مصر را در دنیای عرب بکلی از بین برده بود. صدام می خواست جانشینی عبدالناصر را بعهده بگیرد.
با روی کار آمدن صدام در اوایل سال 1358، این رویا قدری از نظر صدام به واقعیت نزدیک شد. قوای متجاوز عراقی هر روز به مرزهای غربی کشورمان تجاوز می کردند و پس از ارعاب و تخریب عقب نشینی می نمودند. قصد صدام از این حرکتهای موزیانه چند موضوع بود:
1- تست کردن آمادگی دفاعی نیروهای نظامی کشورمان.
2- تجربه اندوزی قوای متجاوز بعثی بر تجاوز به خاک جمهوری اسلامی.
3- افزایش روحیه ارتش بعث برای تجاوز به ایران اسلامی.
4- اعلام آمادگی برای اینکه بجای شاه از منافع آمریکا دفاع کند.
5- اعلام موجودیت بعنوان عنصری که می تواند به رویاهای بعضی از سران عرب جامه عمل بپوشاند.
به دنبال قطع رابطه سیاسی ایران و آمریکا در 20 فروردین ماه 1359، صدام اعلام کرد که ایران باید از سه جزیره تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسی خارج شود.
صدام در 25 فروردین ماه همانسال اعلام کرد که «عراق آماده است اختلافات خود را با ایران با زور حل کند».
ماه های ششماهه اوّل سال 59 به کندی می گذشت. همه روزه خبر از تمرکز قوای ارتش بعث در برابر پاسگاههای مرزی و فعالیتهای گسترده در جهت استقرار توپخانه، تقویت پاسگاههای مرزی، ایجاد مانع مرزی، جابجایی گسترده نیرو، عکسبرداری و شناسایی و تجاوز مکرر هوایی می رسید.
در تابستان سال 59 دیگر برای همگان مشخص شده بود که صدام قصد جنگ با ما را دارد. بخصوص نگارنده که در آن سال، نماینده مجلس و عضو کمیسیون دفاع مجلس شورای اسلامی بودم و اخبار بحران مرزی را دقیقا پیگیری می کردم تردیدی برایم باقی نمانده بود که صدام قصد صدمه زدن به ما را دارد.
آغاز جنگ
همانگونه که گفتیم عراق از ماه ها پیش با تجاوز به حریم زمینی و هوایی و دریایی کشورمان، عملا جنگ ناخواسته را به ما تحمیل کرده بود. نیروهای مسلح ما نیز به دفع موقت تجاوز اقدام می کردند. اما از آنجا که هنوز به بیش از دفع تجاوز ماموریت نداشتند تنها به دفاع می پرداختند.
عراق از خیلی قبل آمادگی بالایی برای تجاوز به کشورمان را داشت. صدام در روزهای آغازین جنگ، 12 لشکر کامل تجهیز کرده بود. 5 لشکر رزمی، 2 لشکر مکانیزه و 5 لشکر پیاده و همچنین 15 تا 20 تیپ مستقل در مرزها مستقر کرده بود مرکب از 10 تیپ پیاده، 1 تیپ مکانیزه، 3 تیپ نیروی مخصوص و تیپ 10 گارد جمهوری بود که در قالب سه سپاه سازمان یافته بود.
طبق یک برآورد تخمینی، استعداد فوق با 600 تا 800 قبضه توپ، 5400 دستگاه تانک و نفربر، 400 قبضه توپ ضدهوایی و حدود 366 فروند هواپیمای جنگنده و 400 هلی کوپتر پشتیبانی بود. نیروی هوایی عراق متشکل از 20 اسکادران هواپیمای جنگنده رهگیر بود که در 9 پایگاه هوایی موجود این کشور مستقر شده بودند.
صدام در تاریخ 59/06/20 در جمع وزرای خارجه کشورهای عربی، ضمن درخواست کمک و یاری از آنان، اعلام داشت که: خاکمان را از ایران بازپس می گیریم.
صدام در 59/06/27 یعنی سه روز قبل از تجاوز به خاک کشورمان قرارداد 1975 الجزایر که اتفاقا توسط خودش و شاه امضا شده بود را ملغی کرد.
بدنبال لغو قرارداد 1975 که تعیین کننده خطوط مرزی دو کشور بود و همچنین ادعاها و شعارها و تجاوزات مکرر و مستمر مرزی، دیگر برای هیچکس تردیدی باقی نمانده بود که آمریکا، صدام را برای نابودی انقلاب اسلامی برگزیده است.
اهداف استکبار از تحمیل جنگ
بسیار ساده لوحانه است اگر تصور کنیم صدام خود به تنهایی و بدون مشورت با سران دول منطقه و هماهنگی و همدلی با ارتجاع و هدایت و حمایت آمریکا و متحدینش، جنگ را بر ما تحمیل کرد.
به طور قطع مجموعه عناصر و عوامل و مراکز قدرت و تمامی دولتهایی که به شکلی از اشکال پیروزی انقلاب اسلامی منافع آنها را از بین برده و یا بخطر انداخته و یا حداقل منافع نامشروع آنها را تهدید می کرد در شروع جنگ نقش اصلی را داشته اند. با این تحلیل، صدام آلت فعل و مجری اهداف کوتاه مدت و دراز مدت استکبار جهانی بود. بدیهی است چنانچه جنگ به نتیجه می رسید و استراتژیست های کاخ سفید به اهداف شوم خود می رسیدند بطور قطع سهم صدام در آن پیروزی جز یک تشکر خشک و خالی چیز دیگری نبود.
راستی اگر قصد آمریکا شکست انقلاب اسلامی و نابودی نظام الهی و گرفتن شعار نه شرقی و نه غربی از کشور نبود، هرگز اجازه مانور در اروندرود را به صدام نمی داد و هیچگونه اصلاح در خطوط مرزی را به نفع عراق نمی پذیرفت.
تحلیل فوق را اینجانب به کرّات برای مقامات کشورهای عرب از جمله حافظ اسد، قذافی، بن جدید روسای جمهوری سوریه، لیبی و الجزایر مطرح کردم. بعدها نیز در جلسات متعدد، همین تحلیل را با بیانات دیگر برای سران و مقامات کشورهای منطقه توضیح دادم. تا آنجا که یکی از همین مقامات بعدها به من گفت که این تحلیل را برای صدام شرح داده است و صدام هم بشدت عصبانی شده است. گذشت زمان همین مساله را برای عراق به اثبات رساند.
اهداف استکبار، نابودی کامل نظام جمهوری اسلامی و جایگزین شدن مهره دست نشانده دیگری بجای شاه اعم از نظامی و یا غیرنظامی بود تا آمریکا بکمک آن عنصر دست نشانده، ریشه اسلام را در کشورمان با نابودی روحانیت و روشنفکران دین محور و انقلابیون خداجو، بخشکاند.
پس از آغاز جنگ و تداوم آن، مقاومت دلیرانه و شجاعانه ارتش سلحشور و سپاه پاسداران عزیز و نیروهای مردمی، شرایط خاصی را در جبهه ها پدید آورد.
هرچند نیروهای متجاوز عراق توانستند با بهره برداری از شرایط کشورمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی که ارتش را در وقعیت خاصی قرار داده بود، در روزهای اول جنگ به موفقیت های قابل ملاحظه ای برسند اما این پیروزی ها یک جانبه نبود. ارتش بعث عراق در هفته های اول جنگ توانست 22 هزار کیلومتر از اراضی مقدس کشورمان را در 5 استان به اشغال درآورد. مهمترین این مناطق شهر خرمشهر بود. اما حملات خلبانان نیروی هوایی توان ارتش عراق را بسیار محدود می کرد. خسارات عمده ای که این خلبانان جان برکف بر عراق تحمیل کردند تاسیسات نفتی عراق را بکلی نابود کرد و عراق تا پایان جنگ نتوانست قطره ای نفت از طریق خلیج فارس صادر کند.
منبع: سایت حوزه
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 413