غربت امام حسین عليه السلام از زبان امام سجاد عليه السلام

روزی امام سجّاد عليه السلام در بازار مدینه شنیدند که مردی می گوید:

إرحَمُونی أنَا رَجُلٌ غَریبٌ!

به من رحم کنید؛ مردی غریب هستم!

امـام سجّاد عليه السلام به او فرمودند: اگر مقـدّر شده باشد که تو در این جـا از دنیا بروی، آیـا جنازه ات بر زمین می ماند؟

او با تعجّب گفت: الله اکبر، چگونه جنازه ام را دفن نکنند با این که در برابر دید مردم مسلمان است؟

امام سجّاد عليه السلام به یاد مصائب پدر بزرگوارشان حسین عليه السلام مدتی گریستند و فرمودند:

وا اَسَفاهُ عَلَیکَ یا ابَتاهُ!

تُبقی ثَلاثَة ایّامٍ بِلا دفنٍ و اَنتَ ابنُ بِنتِ رسولِ اللهِ.

ای وای و ای فریاد ! از اندوه جانکاه تو ای بابا که جنازه ات سه روز بدون دفن باقی ماند ، با این که پسر دختر پیامبر خدا صلّي الله عليه وآله بودی.1

ـ حضرت یعقوب در فراق یوسف علیهماالسلام آن چنان گریست که قرآن کریم می فرماید:

چشمانش از گریه در غم فراق یوسف سفید شد.2

امام سجّاد عليه السلام  هم بر مصائب امام حسین عليه السلام زیاد می گریستند، وقتی از ایشان علّت این همه گریه را پرسیدند؟ فرمودند:

یعقوب عليه السلام از یک یوسف دور افتاده بود، بسیار جان سوز گریه می کرد؛ من چگونه گریه نکنم، درحالی که جلوی چشمانم هجده یوسف یکی پس از دیگری بر زمین افتادند؟!3

یک پسر گم کرد یعقوب، از فراقش گریه کرد / چون نگریم من که یک دریا گُهر، گم کرده ام

بابا جان!

دیـدم ز پشت خیمـه، هـر سـوره تو بستنـد / بـا سنـگ هـای کینــه، پیشـانیـت شکستنـد

آتـش زخـیـمـه هـایـت، دیـــدم زبــانــه مـی زد / دشمـن رقـیـّـه ات را، بـا تـازیــانــه می زد

دیـدم که مــادر مـن، آن نـور هـر دو عینـم / وقـتـی سرت بـریـدند، می گفـت: وا حـسینـم

گــر دل زمـن بگـیــری، دل از تـو بــر نـگیـرم / نـقـش اسـت بـر لب مـن، نــام تـو تـا بـمیــرم

حسین جان ، حـسین جان

……………………………………………………………………………….

1ـ سوگ نامه ی آل محمّد عليهم السلام، بخش پیشگفتار.

2ـ سوره ی مبارکه ی یوسف، آیه ی شریفه ی 84.

3ـ بحار الانوار، ج45، ص149.

منبع : وارث