غرور و انفعال دو راهبرد شیطان برای انحراف انسان | امام خامنه ای
هیات:امام خامنه ای در قسمتی از بیاناتشان در دیدار کارگزاران و مسئولان نظام (۲۳ فروردین ۱۴۰۱) مقامات و مدیران کشور به توجه به دو آسیب توصیه میکنند؛ غرور و انفعال. ایشان با استناد به آیات ۵ سوره فاطر و ۳۳ سوره لقمان آسیب غرور و با استناد به آیه ۸۷ سوره یوسف آسیب انفعال را تبیین کرده و فرمودند: «غرور، ابزار شیطان است. غرور، غرّه شدن، ابزار شیطان است. مَناشئ مختلفی هم دارد و فرق نمیکند منشأ آن چه باشد: یک وقت منشأ آن همین پست و مقامی است که شما گرفتهاید. فرض کنید شما در یک نقطه دوردستی مشغول کار بودید، حالا آمدهاید در یک مدیریّت بالایی قرار گرفتهاید، مثلاً در مجلس یا در دولت یا در نهادهای انقلابی یا در نیروهای مسلّح. این، انسان را مغرور میکند که یک جایگاهی پیدا کرده؛ یک منشأ غرور این است. یک منشأ غرور موفّقیّتها است. توفیقی پیدا میکنید، در کاری که انجام میدهید پیشرفتی پیدا میشود، اینجا انسان مغرور میشود به خودش که ما توانستیم این کار را انجام بدهیم. یک منشأ غرور، غرّه شدن به لطف الهی و توجّهات الهی است که خیلی در دعاها و حتّی در قرآن [آمده]: وَ لا یَغُرَّنَّکُم بِاللَهِ الغَرور؛ غَرور ــ که شیطان است ــ شما را به خدا غرّه نکند. غرّه شدن به خدا یعنی چه؟ این معنایش آن است که انسان از طرف خدا احساس خاطرجمعی مطلق بکند، دیگر هیچ ملاحظهکاریای نداشته باشد؛ [مثلاً بگوید] «ما که جزو خیل دوستان اهلبیت هستیم؛ خدا با ما کاری ندارد»! این غرّه شدن به خدا است… آسیب دوّم چه بود؟ انفعال. انفعال نقطه مقابل مغرور شدن است که آن هم بیماری است، آن هم آسیب است، آن هم بیچارهکننده است. انفعال یعنی چه؟ یعنی روحیه ضعیف، خود را ناتوان پنداشتن، ناتوانپنداری خود، احساس کنند که دیگر [نمیتوانند]. احساس بنبست در امور، احساس عدم امکان فرج، انفعال است. یأس از رحمت الهی یکی از آثار این [انفعال] است که یکی از گناهان کبیره است. لَا تَیاَسوا مِن رَوحِ الله؛ از گناهانی که ذکر میکنند جزو گناههای کبیره است، یأس از رحمت الهی است. این ناشی از انفعال است که انسان احساس بنبست کند و بگوید دیگر هیچ کار نمیشود کرد؛ این سمّ خطرناکی است. برای مدیر یک مجموعه، برای مسئول یک مجموعه واقعاً سم است که احساس بنبست کند و دشمنان هم خیلی روی این سعی میکنند و القاء میکنند این معنا را؛ به همه ماها، [به شکلها و] جورهای مختلف؛ با ملاقات، با گفتگو، با شعار، با مصاحبه، با خبر، با بعضی از فعّالیّتهای عملیّاتی سعی میکنند در طرف مقابل خودشان ــ حالا هر کسی که هست ــ ایجاد یأس و انفعال و بنبست و مانند اینها بکنند. این هم این [آسیب] است.»
در این نوشتار با توجه به شباهت آیات مربوط به آسیب غرور، به تفسیر آیه ۵ سوره فاطر در کنار آیه ۸۷ سوره یوسف میپردازیم.
متن آیه ۵ سوره فاطر: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا ۖ وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ»
ترجمه آیه: «ای مردم! وعده خداوند حقّ است؛ مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد، و مبادا شیطان شما را فریب دهد و به (کرم) خدا مغرور سازد!»
متن آیه ۸۷ سوره یوسف: «يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ»
ترجمه آیه: «پسرانم! بروید، و از یوسف و برادرش جستجو کنید؛ و از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس میشوند.»
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان با بیان اینکه غرض سوره فاطر بيان اصول سه گانه دين است، يعنى يگانگى خداى تعالى در ربوبيت، و رسالت رسول خدا، و معاد و برگشتن به سوى اوست، در خصوص این آیه بیان میدارد: «خطابى است عمومى به همه مردم، در خصوص مسئله معاد و آن را به يادشان مىآورد، همچنان كه خطاب عمومى سابق يگانگى خداى تعالى را در ربوبيت و الوهيت به يادشان مىآورد. پس معناى جمله (ان وعد اللّه حق) اين است كه: وعدهاى كه داده كه شما را زنده مىكند و هر عاملى را به سزاى اعمالش مىرساند، اگر خير بوده خير و اگر شر بوده شر، حق است، يعنى ثابت و واقعشدنى است.
جمله (فلا تغرنكم الحيوة الدنيا) هر چند نهى را متوجه به حيات دنيا مىكند، به اين صورت كه حيات دنيا نبايد شما را مغرور كند، وليكن اين نهى در حقيقت متوجه مردم است و معنايش اين است كه: وقتى وعده خدا حق و ثابت بود، پس زنهار، كه به حيات دنيا مغرور نشويد و اشتغال شما به زينتهاى آن چنان نباشد كه شما را از روز حساب غافل سازد و لذتهاى دنيا و سرگرمیهايش آن چنان دل شما را نبرد، كه همواره در طلبش مستغرق شويد، و از حق اعراض كنيد.
در جمله (و لا يغرنكم باللّه الغرور) كلمه غرور – به فتحه غين – مبالغه از غرور – به ضمه غين – است و آن عبارت است از اغفالگرى كه بسيار اغفال مىكند و ظاهرا – به طورى كه گفتهاند – منظور از آن شيطان است و اين خود احتمالى است كه تعليل در آيه بعدى، يعنى جمله (ان الشيطان لكم عدو…) آن را تأييد مىكند.
و معناى اينكه فرمود: زنهار كه غرور، شما را به خدا مغرور نكند اين است كه شيطان نظر مردم را يكسره به حلم و عفو خدا از يک سو و به مظاهر امتحان و استدراج و كيدش از سوى ديگر، متوجه سازد، از يک سو به ايشان تلقين كند كه خدا حليم و بخشنده است و از سوى ديگر بگويد: به دنياپرستان بنگريد كه چگونه از عذاب خدا ايمنند، هر چه بيشتر در طلب دنيا مىكوشند و بيشتر از خدا غافل و در لجنزار گناه مستغرق مىشوند زندگىشان بهتر و راحتتر و در بين مردم داراى مقامى رفيعتر مىشوند.
اين جاست كه شيطان از وسوسههاى خود نتيجه مىگيرد و به دل آنان مىافكند كه اصلا هيچ احترام و ارزشى نيست، مگر در پيشرفت زندگى دنيا و در ماوراى اين زندگى خبرى نيست و اين وعده و وعيد و قيامت و حساب و بهشت و دوزخى كه دعوتهاى دينى از آن خبر مىدهند، مشتى خرافات است.
در نتيجه مىتوان گفت: مراد از غرور و فريب دادن شيطان انسان را نسبت به خدا، اين است كه: انسان را از آن معاملهاى كه خداوند در برابر غفلت و ظلم انسان، با انسان مىكند غافل سازد.»
آیتالله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه پیرامون این آیه آورده است که «خداوند در این آیه به بيان مهمترين برنامه انسانها پرداخته مىگويد: اى مردم وعده خداوند حق است (ان وعد الله حق). قيامت و حساب و كتاب و ميزان و مجازات و كيفر و جنت و نار وعدههایى است تخلفناپذير از سوى خداوند قادر حكيم. با توجه به اين وعده حق مبادا زندگى دنيا شما را بفريبد و مبادا شيطان مغروركننده شما را فريب دهد و به عفو و كرم خدا مغرور سازد (فلا تغرنكم الحيوة الدنيا و لا يغرنكم بالله الغرور). آرى عوامل سرگرمکننده و زرق و برقهاى دلفريب اين جهان ميخواهد تمام قلب شما را پر كند و از آن وعده بزرگ الهى غافل سازد.
شياطين جن و انس با وسایل گوناگون فريبكارى به طور مداوم به وسوسه مشغولند، آنها نيز ميخواهند تمام فكر شما را به خود متوجه سازند و از آن روز موعود بزرگى كه در پيش داريد منحرف سازند كه اگر فريب و وسوسههاى آنها مؤثر افتد تمام زندگى شما تباه و آرزوى سعادتتان نقش بر آب است مراقب آنها نيز باشيد. تكرار هشدار به مردم كه نه به وسوسههاى شياطين مغرور شوند و نه به دنيا، در واقع اشاره به اين است كه راه نفوذ گناه در انسان دو راه است:
۱ – مظاهر فريبنده دنيا، جاه و جلال و مال و مقام و انواع شهوات.
۲ – مغرور شدن به عفو و كرم الهى و در اينجاست كه شيطان از يكسو زرق و برق اين جهان را در نظر انسان زينت میدهد و آن را متاعى نقد و پر جاذبه و دوستداشتنى و پرارزش معرفى میكند.
از سوى ديگرى هرگاه انسان بخواهد با ياد قيامت و دادگاه عظيم پروردگار، خود را در برابر فريبندگى و جاذبه شديد دنيا كنترل كند او را به عفو الهى و وسعت رحمتش مغرور میسازد و در نتيجه به گناه و طغيان دعوتش میكند. غافل از اينكه خداوند همانگونه كه در موضع رحمت (ارحم الراحمين) است، در موضع مجازات و كيفر (اشد المعاقبين) میباشد، رحمتش هرگز تشويق به گناه نمیكند، همانگونه كه غضبش نمیتواند سبب يأس گردد.
(غرور) (بر وزن جسور) صيغه مبالغه و به معنى موجودى است فوقالعاده فريبكار، و منظور از آن در اينجا ممكن است هر عامل فريبكارى باشد، همانگونه كه ممكن است منظور خصوص شيطان باشد. البته معنى دوم با آيه بعد مناسبتر است به خصوص اينكه كرارا در آيات قرآن (فريب و غرور) به شيطان نسبت داده شده است.
بعضى از مفسران در اينجا تحليلى دارند كه خلاصهاش چنين است: افرادى كه در برابر عوامل فريب قرار میگيرند سه گروهند: گروهى به قدرى ناتوان و ضعيفند كه به مختصر چيزى فريب میخورند. گروهى كه از اينها نيرومندترند تنها به وسيله زرق و برق دنيا فريفته نمیشوند بلكه اگر وسوسهگرى نيرومند آنها را تحريک كند و مفاسد اعمالشان را در نظرشان سبک سازد فريب میخورند، و لذات زودگذر از يكسو و وسوسهها از سوى ديگر، آنها را تشويق به انجام اعمال زشت میكند. گروه سومى كه از اينها هم نيرومندتر و پرمايهترند نه خود مغرور میشوند و نه كسى میتواند آنها را بفريبد.
جمله (لا تغرنكم الحياة الدنيا) اشاره به گروه اول است و جمله (و لا يغرنكم بالله الغرور) اشاره به گروه دوم و اما گروه سوم در حقيقت داخل در عنوان ان عبادى ليس لك عليهم سلطان مىباشند.»
برمبنای این آیه یکی از راهبردهای اساسی شیطان برای فریب انسانها امیدوار کردن آنها به لطف و مهربانی و رأفت پروردگار با هدف غرق کردن تدریجی انسانها در گناه و دوری از خداست و این راهبرد اتفاقا خطری است که بیشتر گریبان دینداران را بگیرد که در خود احساس نزدیکی به خدا و امکان گرفتار شدن به مکر و فریب شیطان را کرده و همین عامل ایجاد آن غرور منتهی به سقوط خواهد بود و لذا مدیران و مسئولان در یک نظام اسلامی به واسطه سوابق مبارزاتی در دوران انقلاب و دفاع مقدس و حضور در مسئولیتهای مختلف بیش از همه در خطر چنین آسیبی از ناحیه شیطان هستند.
اما آیه ۸۷ سوره یوسف مبین آسیب انفعال است که خداوند آن را در قالب یأس از رحمت خدا بیان میدارد. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در خصوص این آیه آورده است که «بر هر كس كه ايمان به خدا دارد لازم و حتمى است به اين معنا معتقد شود كه خدا هر چه بخواهد انجام مى دهد و بهر چه اراده كند حكم مينمايد و هيچ قاهرى نيست كه بر مشيت او فائق آيد و يا حكم او را بعقب اندازد، و هيچ صاحب ايمانى نمى تواند و نبايد از روح خدا مأيوس و از رحمتش نااميد شود زيرا ياس از روح خدا و نوميدى از رحمتش در حقيقت محدود كردن قدرت او، در معنا كفر به احاطه و سعه رحمت اوست.»
در حقیقت یأس از رحمت خدا، دقیقا در انسان احساسی متضاد با غرور ایجاد میکند که همان انفعال، خودکمبینی و به بنبست رسیدن است و این آفتی بسیار خطرناک در ابعاد فردی، اجتماعی و سیاسی است. به خصوص اگر حکمرانان یک کشور چنین احساسی در مقابل بیگانگان داشته باشند این زمینهساز وابستگی تمام و کامل و از دست دادن عزت ملی خواهد بود و یک ملت را تابع و مطیع ابرقدرتهای استکباری و شیطانی روزگار میکند.
براین اساس میتوان از این دو آیه چنین نتیجه گرفت که:
ـ گروهى با زندگى مادّى و دنيوى فريب مىخورند، امّا گروهى زرق و برق دنيا آنان را گول نمىزند، بلكه شيطان فريبكار منحرفشان مىنمايد.
ـ شيطان، انسان را به عفو و بخشش خدا مغرور میسازد و يا از طريق تحريف، بدعت و سهلانگارى نسبت به احكام و قانون الهى، به تكرار گناه وادار میكند.
ـ وعدههاى الهى حقّ است، ولى وعدههاى شيطان پوچ و فريبنده.
ـ ايمان به معاد، بهترين وسيله بازدارنده از فريب دنيا است.
ـ رسيدن به لطف الهى، با رکود و ایستایی سازگار نيست.
ـ اولياى خدا، هم خود مأيوس نمىشوند هم ديگران را از يأس باز مىدارند.
ـ يأس، نشانه كفر است. زیرا فرد مأیوسشده در درون خود مىگويد: قدرت خدا تمام شده است.
راهکار قرآنی مقابله با این دو آسیب نیز جداگانه است؛ در مقابل آفت غرور، باید ایمان به معاد را تقویت کرد تا همواره به مثابه یک قدرت بازدارنده، تذکردهنده و هشداردهنده عمل کند و در مقابل آفت انفعال و یأس از رحمت خدا باید به «صبر» و «تقوا» تمسک جست که «إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا ۖ وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا» (اگر نیکی به شما برسد، آنها را ناراحت میکند؛ و اگر حادثه ناگواری برای شما رخ دهد، خوشحال میشوند. امّا اگر در برابرشان استقامت و پرهیزگاری پیشه کنید، نقشههای خائنانه آنان، به شما زیانی نمیرساند.)
منبع: وارث
بازدیدها: 0