غزلی که استاد بهمنی در شب شعر انقلاب خواند | نتوان گفت که این قافله وا می ماند
نتوان گفت که این قافله وا می ماند
خسته و خفته از این خیل جدا می ماند
این رهی نیست که از خاطره اش یاد کنی
این سفر همراه تاریخ به جا می ماند
دانه و دام در این راه فراوان اما
مرغ دل سیر ز هر دام رها می ماند
می رسیم آخر و افسانه وا ماندن ما
همچو داغی به دل حادثه ها می ماند
بی صداتر زسکوتیم ، ولی گاه خروش
نعره ماست که در گوش شما می ماند
بروید ای دلتان نیمه که در شیوه ما
مرد در هر چه ستم هرچه بلا می ماند
شعار از محمد علی بهمنی
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 213