غیبت های حلال
چهار گروه كه غیبت از آنها غیبت محسوب نمى شود. معمولا همه علماى اخلاق و فقهاى بزرگوار، غیبت متجاهر به فسق یعنى كسى كه آشكارا مرتكب گناه مى شود را جزء مستثنیات (افرادی که میشود از آنها غیبت کرد) شمرده اند، و تصریح مى كنند غیبت این گونه اشخاص كه پرده هاى حیا را دریده و آشكارا در برابر چشم مردم مرتكب معصیت مى شوند، غیبت ندارند، و برای اثبات مدعای خویش از روایاتى نیز در این زمینه استفاده کرده اند.
در حدیثى از پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «اربعة لیست غیبتهم غیبة، الفاسق المعلن بفسقه..; چهار گروهند كه غیبت آنها غیبت محسوب نمى شود، نخست فاسقى كه آشكارا گناه مى كند. (سپس پیشواى دروغگو و كسانى كه بدگویى به مادر یكدیگر مى كنند، و آنها كه از جماعت مسلمین خارج شده اند را بیان فرمود)».
در حدیث دیگرى از امام باقر (علیه السلام) مى خوانیم: «ثلاثة لیس لهم حرمة صاحب هوى مبتدع و الامام الجائر و الفاسق المعلن الفسق; سه كس احترام ندارند، فرد منحرف بدعت گذار است (اشاره به صاحبان مكتب هاى انحرافى است) و دیگر پیشواى ظالم و فاسق متجاهر به فسق است». در حدیث دیگرى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) آمده است: «من القى جلباب الحیاء فلا غیبة له; كسى كه چادر حیا را از سر بیفكند غیبت ندارد».
در حدیث دیگرى از رسول خدا (صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «انزعون عن ذكر الفاجر ان تذكروه، فاذكروه یعرفه الناس; آیا ملاحظه مى كنید از نام بردن افراد فاسق، نام آنها را ببرید تا مردم آنها را بشناسند.» و احادیث در این زمینه فراوان است. ولى چنین به نظر مى رسد كه این گونه افراد به طور كلى از موضوع غیبت خارجند نه این كه از حكم آن استثنا شده باشند چرا كه در غیبت دو چیز شرط بود، اول مخفى بودن عیب كه این افراد ندارند، و دوم ناراحت شدن از ذكر آن، كه آن نیز در آنها نیست، زیرا اگر ناراحت بودند آشكارا مرتكب كار خلاف نمى شدند. و به تعبیر علماى اصول، خارج شدن این قبیل اشخاص به صورت “تخصص” است نه “تخصیص”.
در اینجا سؤالاتى پیش مى آید نخست این كه آیا جواز غیبت متجاهر به فسق مخصوص گناهانى است كه آشكارا انجام مى دهند یا در همه چیز غیبت آنها جایز است؟ دیگر این كه اگر كسى در محلى یا نزد جماعتى متجاهر به فسق باشد اما در محل دیگر و نزد جماعت دیگر كار او پوشیده و پنهان باشد، آیا باز هم غیبت او جایز است؟ سوم این كه آیا جواز غیبت متجاهر به فسق مشروط به وجود شرایط امر به معروف و نهى از منكر است یعنى باید غیبت چنین تأثیرى را داشته باشد(مراد امر به معروف و نهی از منکر است) وگرنه جایز نیست؟
پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) مى فرمایند: «چهار گروهند كه غیبت آنها غیبت محسوب نمى شود، نخست فاسقى كه آشكارا گناه مى كند. (سپس پیشواى دروغگو و كسانى كه بدگویى به مادر یكدیگر مى كنند، و آنها كه از جماعت مسلمین خارج شده اند را بیان فرمود.»
با توجه به شرحى كه در بالا در مورد این گونه افراد داده شد، پاسخ همه این سؤالات روشن مى شود، و آن این كه تنها در موردى غیبت آنها جایز است كه حالت تجاهر به فسق دارند، ولى در كارهایى دیگر، و یا در محیط هاى دیگر جایز نیست، چرا كه ادله حرام بودن غیبت شامل غیبت آنها در این گونه موارد نمى شود و معلوم است در جایى كه متجاهر هستند جستجوى شرایط امر به معروف و نهى از منكر ضرورتى ندارد چون عناصر تشكیل دهنده غیبت در آنها نیست.
این احتمال نیز وجود دارد كه منظور از متجاهر به فسق كسى است كه به كلى پرده حیا را دریده و در برابر گناهان جسور و بى باك است؛ چنین افراد نه تنها احترامى ندارند، بلكه باید به مردم معرفى شوند تا مردم از خطرات آنها در امان بمانند، تعبیر به «من القى جلباب الحیاء؛ كسى كه چادر حیا را بیفكند» و تعبیر «فاذكروه یعرفه الناس؛ نام او را ببرید تا مردم او را بشناسند» ناظر به همین معنى است.
دو گناه نابودگر
بنابراین مى توان گفت: متجاهر به فسق بر دو گونه است: نخست آنها كه در یك عمل تجاهر(ظاهر کردن) دارند كه تنها در همان عمل غیبت آنها جایز است،و دیگر كسانى كه پرده حیا را دریده و جسورانه دست به هر گناهى مى زنند، این گونه اشخاص در هیچ چیز احترامى ندارند و افشاگرى در مورد آنها لازم و ضرورى است تا افراد ناآگاه از خطرات آنها آگاه شوند.
این سخن را با ذكر دو نكته پایان مى دهیم: نخست این كه مى دانیم یكى از علوم معروف اسلامى علم رجال است كه در آن از صدق و كذب و درستى و نادرستى راویان اخبار سخن به میان مى آید، بعضى از ناآگاهان از آموختن این علم إبا داشته اند چرا كه در آن غیبت افراد مى شود، در حالى كه کاملا واضح است كه حفظ حریم احكام اسلام از آمیختن به دروغ و مطالب خلاف، هدفى است بسیار برتر و بالاتر، و همین هدف والا است كه به ما اجازه مى دهد درباره سوابق راویان اخبار دقت و جستجو كنیم و نقطه هاى ضعف آنها را بشمریم و در كتاب هاى رجال ثبت كنیم تا احكام الهى دستخوش هوا و هوس هاى این و آن نشود.
دیگر این كه در مسایل اجتماعى و سیاسى براى گزینش افراد، جهت پست هاى حساس و یا در ادامه كار اگر نقطه ضعف هایى پنهانى وجود داشته باشد كه در سرنوشت جامعه مؤثر است، افشا كردن آنها گرچه در حد ذات مشمول عنوان غیبت است، ولى به خاطر اهمیت حفظ نظام جامعه اسلامى و كشف و خنثى كردن توطئه ها اقدام به آن نه تنها اشكالى ندارد، بلكه گاه واجب مى شود و كسانى كه بر این گونه عیوب سرپوش مى نهند تا این که مبادا گرفتار غیبت شوند، در واقع مصالح جامعه اسلامى را فداى اشخاص مى كنند.
حدیثى كه قبلا از پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) آوردیم كه ملامت مى كرد و مى فرمود: «از پرده پوشى بر گناه فاجران…» و دستور مى داد آنها را افشا كنند تا مردم آنان را بشناسند، ناظر به این معنى است. ولى این بدان معنى نیست كه بى جهت آبروى اشخاص را ببرند و یا از حد لازم تجاوز كنند و در حریم زندگى شخصى و خصوصى آنها وارد شوند.
از آنچه در بالا گفته شد تكلیف دستگاههاى اطلاعاتى كشور اسلامى نیز روشن مى شود كه اگر فعالیت هاى آنها در جهت كشف و خنثى كردن توطئه ها و سلامت گزینش ها براى پست هاى حساس اجتماعى باشد و از آن فراتر نروند و تجاوز نكنند، كار آنها نه مشمول عنوان تجسس است و نه مشمول عنوان غیبت که حرام شمرده شده است بلكه اداى وظیفه و انجام واجب است.
منبع : پایگاه تبیان
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 0