فتنه 88 و 2 سؤال مهم
يدالله جواني
مقدمه:
به دلايل مختلف فتنه 88 را نميتوان فراموش كرد و اساساً اين فتنه فراموش شدني هم نيست، لكن از آنجا كه برخي از افراد به دليل بيبصيرتي و برخي ديگر به دليل همراه بودن با فتنه و اصحاب آن، سعي در ايجاد شبهه و سؤال در جامعه ميكنند و تلاش مينمايند حوادث سال 88 را تحريف نموده و به گونهاي غيرواقعي روايت كنند، ضروري است به اين شبهات پاسخي منطقي داده شود. در ميان شبهات مطرح شده در خصوص فتنه 88 دو سؤال از اهميت بيشتري برخوردار است و با گذشت بيش از 5 سال از آن حوادث، همچنان اين دو سؤال در بين برخي از مردم مطرح است و كساني هم با اهداف و انگيزههاي خاص و بعضاً متفاوت، در رسانهها و محافل آن را تكرار ميكنند. يك سؤال مربوط به ماهيت حوادث، نقطه شروع و عوامل اصلي فتنه است و ديگر سؤال، در خصوص حصر 2 تن سران فتنه و چرايي عدم محاكمه آقايان موسوي و كروبي است. در اين نوشتار، اين دو سؤال بررسي و به اجمال پاسخ داده ميشود.
1- آيا فتنه سال 1388 از مناظرهها شروع شد؟
در باب خسارت بار بودن حوادث سال 1388 براي انقلاب، نظام، كشور و مردم، هيچ ترديدي وجود ندارد و عمدة جريانها، احزاب، گروهها و شخصيتهاي سياسي، در مورد خسارتهاي سنگين و بعضاً جبران ناپذير اين حوادث، با هم اتفاق نظر دارند. تفاوت نگاهها بين مجموعههاي مورد اشاره، در مورد ماهيت اين حوادث است. در اين خصوص 2 ديدگاه كلي مطرح است. عدهاي بر اين اعتقاد هستند كه حوادث سال 1388، ريشه در مناظرههاي تلويزيوني دارد و بداخلاقيها و در نهايت سوءتفاهمها و اشتباهات طرفين از مناظرهها شروع شد. ديدگاه ديگر، اين است كه حوادث سال 88، ريشه در يك نقشه از قبل طراحي شده داشت و هيچ ارتباطي با مناظره ندارد. براساس ديدگاه دوم، الگوي حوادث 88 كه داراي ماهيت براندازانه است، انقلابها و يا كودتاهاي مخملي ميباشد. بنابراين ديدگاه دوم، حوادث سال 1388 را، فتنه ميداند و بر اين نكته تاكيد دارد كه افرادي چون موسوي و كروبي، جرم بزرگي مرتكب شده و به انقلاب، نظام، كشور و مردم خيانت كردند. اما ديدگاه اول، حوادث 88 را فتنه به معناي يك حركت از قبل برنامهريزي شده با هدف براندازي نميداند و فتنه را به سطح يك سوءتفاهم و اشتباه قابل گذشت تنزل ميدهد. بر همين اساس، طرفداران اين ديدگاه، حصر موسوي و كروبي را غيرقانوني دانسته و بر اين نكته تأكيد دارند كه آنان بايد آزاد گردند و در صورتي هم كه جرمي مرتكب شدهاند، بايد اين جرم در دادگاه اثبات و براساس حكم دادگاه با آنان رفتار شود. كساني كه اين ديدگاه را دارند، نقطه شورع حوادث تلخ 88 را مناظرههاي تلويزيوني اعلام كرده، و بعضاً صدا و سيما و مسئولين نظام را، از مقصران آن حوادث معرفي ميكنند.
نمونههايي از اين قبيل اظهارنظرها
1- دكتر حسن روحاني قبل از انتخابات رياست جمهوري سال 1392 و به عنوان يك نامزد احتمالي اين انتخابات، در جمع دانشجويان دانشگاه آزاد ميگويد: «4 سال است كه فتنه، فتنه ميكنند و خيلي چيزها است كه مردم نميدانند و اگر زمان آن برسد، همه بازگو خواهيم كرد.» وي ريشه حوادث سال 88 را در بداخلاقيها دانسته و ميگويد: « در اين بداخلاقيها از مناظره تلويزيوني شروع شد و همان زمان بايد جلوي آن ميايستاديد و مقصر اين امر صدا و سيما است كه در مقابل تهمت زدنها و دروغگوییها کاری نکرد تا امروز این قضیه ادامه پیدا کند.»
2- کواکبیان دبیر کل حزب مردم سالاری طی نشستی خبری در اسفند 1391، ضمن اعلام خبر کاندیداتوری خود برای انتخابات ریاست جمهوری 92، ریشه حوادث 88 را این گونه توضیح داد: «حوادث بعد از انتخابات 88 ریشه در بداخلاقیها داشت که از مناظرهها شروع شد. … من نمیگویم استکبار جهانی در صدد ایجاد فتنه نبود، اما اعتقاد دارم که ریشه این فتنه در بد اخلاقیهایی بود که در مناظرهها به وجود آمد، اگر آن بداخلاقیها نبود حوادث پس از انتخابات هم شکل نمیگرفت.»
3- حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی، از جمله کسانی است که بداخلاقی در مناظرهها و تردیدها نسبت به نتیجة انتخابات از سوی یک جریان و بخشی از مردم را، از عوامل اصلی حوادث سال 88 میداند. ایشان در خطبههای 26/4/1388 نمازجمعه تهران میگوید: «ما انتخابات را بسیار خوب آغاز کردیم، اما متأسفانه در روزهای پایانی تردیدهای ناراحت کننده در میان مردم بوجود آمد که ضربات سنگینی بر انقلاب و نظام وارد کرد.» آقای هاشمی مبتنی بر چنین تحلیلی از حوادث پس از انتخابات و ریشههای این حوادث، آزادی در صدا و سیما، مذاکره برای حل اختلاف در نتایج انتخابات، آزادی زندانیان و دلجویی از آسیب دیدگان را به عنوان راهکارهای حل بحران در خطبهها اعلام میکند.
4- علی مطهری از جمله کسانی است که طی سالهای اخیر بیشترین صحبتها را در مورد مسایل سال 88 داشته و آقایان حصر موسوی و کروبی را غیر قانونی دانسته و بر محاکمه یا آزادی آنان اصرار میورزد. ایشان طی مصاحبه با خبرگزاری فارس در تاریخ ، ریشه حوادث سال 88 را این گونه بیان میدارد: «مناظره از عوامل اصلی و جرقه فتنه بود. من معتقدم که اگر آقای موسوی و کروبی و احمدی نژاد، همان ماههای اول به طور همزمان محاکمه علنی میشدند، فتنه همان روزها تمام شده بود.»
موارد فوق، نمونههایی از اظهار نظرهای افرادی بود که حوادث سال 88 را یک توطئه از قبل طرحریزی شده نمیدانند و معتقدند ریشه حوادث در مناظرهها و بد مدیریت کردن اختلافات بود.
آیا چنین نگاهی به حوادث سال 88 درست است؟
نگارنده بر این اعتقاد است که؛ هر چند در مناظرهها بداخلاقیهایی رخ داد که دور از شأن کاندیداها و کسانی بود که میخواستند رئیسجمهور شوند، و همچنین حوادث پیش آمده پس از انتخابات را بهتر میشد مدیریت نمود، لکن در سال 88، انقلاب اسلامی، نظام، کشور و ملت ایران، با یک توطئه بسیار پیچیده و برنامهریزی شده از سالهای قبل، با مدیریت اصلی خارجیها و بازیگری داخلیها مواجه شدند. مگر میتوان پذیرفت که افرادی چون خاتمی، موسوی، کروبی و… به نظام اسلامی و ولایت فقیه اعتقاد راسخ داشته باشند، ولی به خاطر یک بداخلاقی در مناظرهها و تردید نسبت به سلامت و نتیجة انتخابات، این گونه کشور و نظام اسلامی را وارد بحران نموده و خسارتهای سنگین و ضربات جبران ناپذیر وارد سازند. اگر خسارتهای مادی و معنوی و داخلی و خارجی فتنه، به خوبی فهرست شود و تبیین گردد، آنگاه روشن میشود که ماهیت حوادث، بسیار فراتر یک تردید در نتیجه انتخابات است. دلایل زیر که فقط فهرستوار اشاره میشود، نشان میدهد که حوادث 88، یک فتنه عمیق و توطئه خارجی با بازیگری قدرت طلبان و استحاله شدگان داخلی بود.
1- شروع به ايجاد شبهه در ميان مردم به صورت هدفمند نسبت به سلامت انتخابات از سوي جرياني كه بعداً مدعي تقلب در انتخابات شد از سال 1387، در هيچيك از انتخابات كشور در دوران پس از انقلاب، چنين شبههافكني و ايجاد نگراني در مردم نسبت به سلامت انتخابات از سوي كساني كه خود را وابسته به انقلاب و نظام ميدانند ديده نميشود.
2- تشكيل كميته صيانت از آراء برخلاف قانون از سوي جريان حامي موسوي در انتخابات در اواخر سال 1378، كه داراي يك پيام بيشتر نيست و آن اينكه: «نظام اسلامي و دستگاه نظارتي آن يعني شوراي نگهبان براي صيانت از رأي مردم، قابل اعتماد نيستند!» در هيچيك از بيش از 30 انتخابات پس از انقلاب، هيچ جريان و حزبي، چنين كاري نكرده بود.
3- فعال شدن تمامي جريانهاي ضد انقلاب و اپوزيسيون در انتخابات 88 به همراه رسانههاي استكباري و صهيونيستي با شويهاي متفاوت از رويكردهاي قبلي در قبال انتخابات ايران. براي اولين بار، چنين مجموعهاي به صورت هدفمند خود را در كنار يك طرف رقابتهاي انتخاباتي قرار داد و در حالي كه از موسوي حمايت مينمود، به طرق مختلف سلامت انتخابات را زير سؤال برده و از احتمال تقلب و جابجايي آراء سخن ميگفت.
4- انتخاب رنگ سبز به صورت گسترده برخلاف انتخابات پيشين ايران براي هواداران موسوي با بهرهگيري از مدل كودتاهاي مخملي.
5- فعال شدن اتاقهاي فكر داخل و خارج از كشور براي تشكيل شبكههاي اجتماعي با استفاده از ظرفيتهاي فضاي مجازي (فيسبوك و توئيتر)، با شعارهاي خاص در 3 مقطع قبل، حين و پس از برگزاري انتخابات
6- برپايي ميتينگهاي تبليغاتي با سبك خاص و متفاوت از تمامي انتخابات گذشته با شعارهاي برگرفته از همان شبهاتي كه نسبت به انتخابات از سال 1387 (قبل از مناظرهها)، در جامعه به صورت هدفمند مطرح شده بود. شعارهايي مانند: «اگر تقلب نشه ـ موسوي رئيسجمهور ميشه!» و «اگر تقلب بشه ـ ايران قيامت ميشه!» تأمل در اين شعارهاي فراگير در ميان هواداران كه با هدايت ستادهاي موسوي و اطرافيان ايشان از چندين روز قبل از انتخابات سر داده ميشد، نشان ميدهد كه بعد از انتخابات و اعلام نتايج، در صورت رأي نياوردن موسوي چه اتفاقاتي قرار است بيفتد.
7- انجام نظرسازيه ا غير واقعي تحت عنوان نظرسنجي و انتشار آن به صورت گسترده در ميان هواداران موسوي، رسانههاي مكتوب و ديجيتالي، و اعلام رأيآوري قطعي موسوي براساس اين نظرسازيها!
8- مصاحبه بسيار تأملبرانگيز موسوي قبل از انتخابات با مجله لوموند در قامت يك رئيسجمهور و سخن گفتن از تغييرات اساسي و بنيادين در ايران با تكيه بر قدرت اجتماعي مردمي كه به خيابانها آمدهاند!
9- مصاحبه موسوي عصر روز جمعه 22 خرداد با خبرگزاريهاي خارجي و داخلي، و اعلام پيروزي قطعي در انتخابات آن هم در حالي كه هنوز در برخي از شعب رأيگيري ادامه دارد و دعوت از مردم براي آماده شدن جهت شرکت در جشن پیروزی از یک طرف، و هشدار به مسئولان نظام برای دقت در شمارش آرای مردم
10- صدور اطلاعیه از سوی موسوی روز شنبه 23 خرداد و اعلام تقلب و جابجایی آراء و درخواست از هواداران برای حضور در صحنه در راستای دفاع از حقوق خود!
11- نادید انگاشتن مسیرهای قانونی برای پیگیری شکایات و عدم درخواست بازشماری صندوقهای مورد نظر از سوی کاندیداهای معترض به نتیجة انتخابات و تأکید بر ضرورت ابطال انتخابات با ابزار لشکرکشی خیابانی، ایجاد اغتشاش و ناامنی در کشور به منظور تحت فشار قراردادن مسئولین برای پذیرش خواست آنان مبنی بر ابطال انتخابات.
12- دامن زدن به هیجانات اجتماعی، تحریک هواداران با صدور اطلاعیهها و پیامهای پیدرپی و طرح مسایل غیر واقعی و دادن نسبتهای ناروا به نظام با هدف رودر رو قرار دادن مردم با نظام.
13- ارتباط با رسانههای بیگانه به صورت خاص و سرویسدهی به آنان از سوی ستادهای میرحسین و کروبی، و فعال شدن این رسانهها و شبکههای ماهوارهای برای تحریکات اجتماعی و کشاندن مردم به خیابانها و مقابله با نیروهای انتظامی، حافظان نظم و امنیت.
14- بسیج شدن بیگانگان و حتی سفارتخانههای اروپایی به صورت میدانی برای دخالت در امور داخلی ایران و بر هم زدن ثبات و آرامش کشور از یک طرف، و حضور میدانی تمامی گروهکهای محارب و ضد انقلاب مانند منافقین، بهاییها، سلطنت طلبها و… برای برهم زدن امنیت کشور از طرف دیگر، و عدم مرزبندی موسوی، کروبی و حامیانشان مانند مجمع روحانیون مبارز، حزب مشارکت، سازمان مجاهدین و… با دشمنان در این صحنههای آشوب و بلوا.
15- کلید زدن پروژههای شهید سازی و آدمربایی برخلاف واقعیتها، صرفاً با هدف تحریک مردم و کشاندن آنان به صحنههای درگیری با نظام.
در کنار پانزده دلیل ذکر شده و دلایل دیگری که میتوان اضافه کرد، اعترافات متهمین در دادگاههای حوادث پس از انتخابات از یک طرف، و اعترافات مقامهای اروپایی، آمریکایی، صهیونیستی و جریانهای ضد انقلاب و اپوزیسیون درخصوص نقشافرینی در حوادث سال 1388 از طرف دیگر، نشان میدهد که این حوادث، نمیتواند یک اتفاق و جرقة آن بد اخلاقیهای مناظرههای تلویزیونی باشد. این حوادث بر اساس یک طرحریزی قبلی بود که از انقلابهای مخملی الگو گرفته بود، لکن این الگو در ایران به دلایل گوناگون نتیجه نداد.
2- چران سران فتنه محاکمه نمیشوند؟
سؤال چرا سران فتنه محاکمه نمیشوند؟، یکی از فراگیرترین سؤالات درخصوص حوادث سال 88 میباشد. این سؤال، از یک طرف سؤال تودههای مردم است، و از طرف دیگر سؤال فعالان در عرصه سیاسی کشور میباشد. البته انگیزههای سؤال کنندگان با یکدیگر بسیار متفاوت میباشد. در این میان دو گروه با انگیزههای متفاوت، به صورت جدی این سؤال را مطرح کنند. یک گروه، کسانی هستند که به فتنه و هدف براندازی آن اعتقاد دارند و موسوی و کروبی را مستحق شدیدترین مجازاتها دانسته، همواره سؤال میکنند که چرا سران فتنه محاکمه و به سزای اعمالشان نمیرسند. خواسته این افرا از مسئولان دستگاه قضا، اجرای عدالت قضایی درخصوص سران فتنه است. اما گروه دیگر، کسانی هستند که به فتنه اعتقاد نداشته و صرفاً با انگیزههای سیاسی و بر اساس سناریوهای خاص، این سؤال را مطرح و پی میگیرند. برخی از این افراد، حصر موسوی و کروبی را غیرشرعی و غیرقانونی اعلام کرده و مرتب میگویند، اگر اینها مجرم هستند، چرا محاکمه و مجازات نمیشوند، و اگر مجرم نیستند، چرا رفع حصر نمیشود و آنان آزاد نمیگردند.
گروه دوم در پی تحولات سیاسی کشور به دنبال انتخابات ریاست جمهوری 92 و تشکیل دولت یازدهم، فعالتر شددهاند و به شکلهای مختلف تلاش میکنند تا محاکمه سران فتنه و یا رفع حصر آنان را، به یکی از مسایل الویتدار کشور تبدیل کنند. علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی را میتوان از سردمداران و فعالان گروه دوم دانست. ایشان طی ماههای گذشته، به طرق مختلف به طرح این سؤال پرداخته و خواهان رفع حصر از سران فتنه يا محاكمه آنان شده است. نامه نگاري ايشان به رئيس جمهور و درخواست اقدام دكتر روحاني براي رفع حصر آقايان موسوي و كروبي و حتي تهديد به سوال در صحن مجلس در صورت تعلل از يك طرف، و طرح ضرورت رفع حصر از سران فتنه در ديدار با مقام معظم رهبري از طرف ديگر، از اهتمام خاص علي مطهري در اين موضوع خبر ميدهد.
بنابراين در چنين فضا و شرايطي، بايد به اين سوال پاسخ متقن داد، تا براي هر انسان منصفي باورپذير باشد.
در پاسخ اجمالي به اين سوال بايد گفت، دليل عدم محاكمه سران فتنه، به ماهيت خود فتنه برميگردد. فتنه آن فضاي غبارآلودي است كه، حق و باطل چنان درهم آميخته ميشودند كه، تشخيص حق از باطل دشوار ميگردد و فقط انسانهاي با بصيرت ميتوانند در چنين فضايي، حق را از باطل تشخيص دهند. در فضاي فتنه، بيبصيرتها گرفتار ميشوند و چه بسا بخشي از تودهها، تحت تأثير مواضع و رفتار خواص بيبصيرت، يا خواص استحاله شده و به انحراف كشيده شده، در تشخيص حق از باطل و درست از نادرست، دچار اشتباه شوند. بنابراین در فتنهها، جرم بزرگ فتنهگرها برای بخشی از جامعه قابل پذیرش نیست تا با پذیرش مجرم بودن آنان، مجازاتشان را عادلانه بدانند. در چنین شرایطی الویت، نه محاکمه و مجازات فتنهگر، بلکه روشنگری و بصیرتافزایی برای از صحنه خارج کردن استراتژی فتنهگران است. اگر قبل از بصیرتافزایی و روشنگری، فتنهگران به تناسب فتنهای که به پا کردهاند مجازات شوند، چه بسا مجازارت آنها، خود مقدمهای برای شکلگیری فتنههای جدیدتر و پیچیدهتر از فتنههای قبلی گردد.
یک مثال تاریخی از سیره امیرالمؤمنین علی (ع)
یکی از شبیهترین فتنههای تاریخی با فتنه 88، فته جمل میباشد. در فتنه جمل، افرادی که بیشترین و نزدیکترین نسبتها را با پیامبر اکرم (ص) داشتند و بعضاً در زمره یاران آن حضرت و حتی حضرت علی (ع) به حساب میآمدند، به دلیل دنیاگرایی و قدرت طلبی، با هدف دست یافتن به حکومت از طریق به زیر کشیدن مولی علی علیهالسلام، ایشان را به دروغ به دست داشتن در قتل عثمان متهم ساخته و با لشکرکشی و راه انداختن جنگ، فتنه جمل را به وجود آورده و عامل ریخته شدن خونهای فراوان شدند. در جنگ جمل، سپاه حضرت علی (ع) پیروز شد و این امکان فراهم شد که آن حضرت عامل اصلی فتنه را محاکمه و به مجازات رساند. اما امام علی (ع) این کار را انجام نداد و عایشه را تحت الحفظ به مکه برگرداند. اکنون این سؤال جدی وجود دارد که چرا حضرت علی (ع) عامل فتنه جمل را محاکمه و مجازات نکرد؟ همه صاحبنظران بر این اعتقاد هستند که، حضرت بهترین تدبیر را به کار بستند؛ چرا که محاکمه و مجازات عایشه، میتوانست در شرایط آن روز جهان اسلام، فتنههای بزرگتر و پیچیدهتری را رقم زده و مشکلات بزرگتری را برای جهان اسلام پدید آورد.
با تأمل در آن حادثه تاریخی و سیره عملی حضرت علی علیهالسلام در برخورد با سران آن فتنه، به خوبی میتوان دریافت که نظام اسلامی، بهترین تدبیر را در برخورد با سران فتنه 88 داشته است. بدون تردید حکم مجازات موسوی و کروبی در هر دادگاهی، اعدام خواهد بود. اینک این سؤال را باید با دقت پاسخ داد که آیا اعدام این دو نفر در شرایط کنونی کشور، مشکل فتنه را حل خواهد کرد، یا اینکه بهانهای به دست بیبصیرتان و با مغرضان و دشمنان در کمین نشسته میدهد، تا فتنههای دیگری رقم زنند؟
آیا درخواست کنندگان محاکمه، به حکم رضایت میدهند؟
کسانی که به فته اعتقاد دارند و موسوی و کروبی را فتنهگر و مستحق شدیدترین مجازاتها می دانند، بدیهی است که در صورتی که شرایط لازم برای محاکمه فراهم گردد و آنان به مجازات برسند، از این حکم و مجازات، استقبال میکنند.
اما گروهی که به فتنه با ماهیت براندازانهاش اعتقادی ندارند، اولاً با علم به اینکه نظام محاکمه و مجازات را به مصلحت نمیداند، بر این موضوع پافشاری دارند تا با ژست عدالتخواهی و قانونگرایی، فتنهگران را مظلوم جلوه داده و دیدگاه خود را درخصوص مسایل و حوادث 88 مبنی بر فتنه نبودن آن حوادث صحیح نشان دهند؛ ثانیاً اگر روزی محاکمه صورت گیرد، این افراد از اولین کسانی خواهند بودکه درباره دادگاه و حکم صادره آن به بهانههای مختلف، حرف و حدیثها به راه انداخته و حکم دادگاه را برنمیتابند. یکی از این افراد، آقای علی مطهری خواهد بود که اکنون بیش از دیگران، از ضرورت رفع حصر یا محاکمه سخن میگوید.
علی مطهری خود روایت میکند:
در خرداد ماه سال جاری علی مطهری به اتفاق دیگر اعضای کمیسیون شاهد مجلس شورای اسلامی، با مقام معظم رهبری دیدار میکند و در این ملاقات مطالبی را درخصوص سران فتنه بیان میدارد و پاسخ معظم له را میشنود.
علی مطهری گفت و شنود این دیدار را، طی مصاحبهای در تاریخ یکشنبه 8 تیر 93 با پایگاه اطلاعرسانی خبر آنلاین، این گونه روایت میکند: «… چند نفر صحبت کردند و مقام رهبی در ارتباط با صحبت آنها، مطالبی گفتند. من هم درخواست وقت کردم و دو مطلب را گفتم. یک مطلب فرهنگی و دیگر درباره مسئله حصر خانگی. گفتم از نظر من و بسیاری از افراد، ادامه حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی به نفع کشور و انقلاب نیست و ضرورتی ندارد. اگر یکی از این دو نفر این این حال از دنیا برود مسئله به صورت یک عده چرکین برای جمهوری اسلامی باقی میماند. از جناب عالی درخواست میکنم که به قوه قضائیه دستور بدهید که این موضوع را تمام کنند. اگر لازم است محاکمه شوند، همراه سایر اطراف ماجرا محاکمه شوند و به قضیه خاتمه داده شود.»
علی مطهری درباره پاسخ مقام معظم رهبری در این مصاحبه میگوید، ایشان فرمودند: «من قبلاً درباره بصیرت صحبت کردهام و اینکه نباید راه شهداء و راه انقلاب را گم کنیم. جرم اینها بزرگ است و اگر امام (ره) بودند شدیدتر برخورد میکردند. اگر اینها محاکمه شوند حکمشان سنگین خواهد بود و قطعاً شما راضی نخواهید بود. ما اکنون با اینها ملاطفت کردهایم.» مطهری در پایان این روایت میگوید: «البته آن جلسه برای گفت و گوی بیشتر مناسب نبود.» علی مطهری با این عبارت پایانی، صحت پیشبینی مقام معظم رهبری را مبنی بر نتابیدن حکم سنگین سران فته نمایان سازد. علی مطهری به این نکته توجه ندارد که کسی از حکم سنگین سخن میگوید که خود هم فقیه و صاحب فتوا است و هم ولی فقیه حاکم است و بیش از هر کس دیگری بر امور اشراف دارند.
بازدیدها: 4