فداكارى اميرالمؤمنين على علیه‌السلام در جنگ احد

فداکاری امیرالمومنین علی علیه السلام در جنگ احد

نويسندگان معاصر مصرى كه وقايع اسلام را تحليل كرده‌اند حق حضرت على (علیه‌السّلام) را چنان‌كه شايسته‌ی مقام اوست و يا لااقل به نحوى‌كه در تواريخ ضبط شده‌است ادا نكرده‌اند و فداكارى امير مؤمنان را در رديف ديگران قرار داده‌اند. ازاين رو لازم مى‌دانيم اجمالى از فداكاري‌هاى آن حضرت را از منابع خودشان در اينجا منعكس سازيم .

فداكارى اميرالمؤمنين على علیه‌السلام در جنگ احد

فداكارى اميرالمؤمنين على علیه‌السلام در جنگ احد

فداكارى نشانه ايمان به هدف

جانبازى و فداكارى نشانهء ايمان به هدف است و پيوسته مى‌توان با ميزان فداكارى اندازهء ايمان و اعتقاد انسان را به هدف تعيين كرد. در حقيقت عالي‌ترين محك و صحيح‌ترين مقياس براى شناسايى ميزان اعتقاد يك فرد, ميزان گذشت او در راه هدف است . قرآن اين حقيقت را در يكى از آيات خود به اين صورت بيان كرده‌است .

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ. (حجرات/١٥)

 افراد با ايمان كسانى هستند كه به خدا و رسول او ايمان آوردند و در ايمان خود شك و ترديد نداشتند و در راه خدا با اموال و جان‌هاى خود جهاد كردند. حقا كه آنان در ادعاى خود راستگو يانند.
 جنگ احد بهترين محك براى شناختن مؤمن از غير مؤمن و عالي‌ترين مقياس براى تعيين ميزان ايمان بسيارى ازمدعيان ايمان بود. فرار گروهى از مسلمانان در اين جنگ چنان تأثير انگيز بود كه زنان مسلمان، كه در پى فرزندان خود به صحنهء جنگ آمده‌ بودند و گاهى مجروحان را پرستارى مى‌كردند و تشنگان را آب مى‌دادند، مجبور شدند كه از وجود پيامبر (صلی‌الله‌علیه وآله ) دفاع كنند هنگامى‌كه زنى به نام نسيبه فرار مدعيان ايمان را مشاهده‌ كرد شمشيرى به دست گرفت و از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه وآله) دفاع كرد. وقتى پيامبر جانبازى اين زن را در برابر فرار ديگران مشاهده‌كرد جملهء تاريخى خود رادر بارهء اين زن فداكار بيان كرد و فرمود: “مقام نسيبة بنت‌كعب خير من مقام فلان و فلان”( مقام نسيبه دختر كعب ازمقام فلان و فلان بالاتر است ).
ابن ابى‌الحديد مى‌گويد: راوى به پيامبر خيانت كرده , نام افرادى را كه پيامبر صريحاً فرموده اند، نياورده است.(1)
در برابر اين افراد، تاريخ به ايثار افسرى اعتراف مى‌كند كه در تمام تاريخ اسلام نمونه ی فداكارى است و پيروزى مجدد مسلمانان در نبرد احد معلول جانبازى اوست. اين افسر ارشد، اين فداكار واقعى، مولاى متقيان و امير مؤمنان، على (علیه‌السّلام) است. علت فرار قريش در آغاز نبرد اين بود كه پرچمداران نه گانه ی آنان يكى پس از ديگرى به وسيله حضرت على (علیه‌السّلام ) از پاى درآمدند و در نتيجه رعب شديدى در دل قريش افتاد كه تاب توقف و استقامت را از آنان سلب نمود.

بیان فداکاری حضرت علی علیه السلام در کتب اهل سنت

نويسندگان معاصر مصرى كه وقايع اسلام را تحليل كرده‌اند حق حضرت على (علیه‌السّلام) را چنان‌كه شايسته‌ی مقام اوست و يا لااقل به نحوى‌كه در تواريخ ضبط شده‌است ادا نكرده‌اند و فداكارى امير مؤمنان را در رديف ديگران قرار داده‌اند. ازاين رو لازم مى‌دانيم اجمالى از فداكاري‌هاى آن حضرت را از منابع خودشان در اينجا منعكس سازيم .

ابن اثیر

ابن‌اثير در تاريخ خود مى‌نويسد: پيامبر (صلی‌الله‌علیه وآله) از هر طرف مورد هجوم دسته‌هايى از لشكر قريش قرار گرفت . هر دسته‌اى كه به آن حضرت حمله مى‌آوردند حضرت على (علیه‌السّلام ) به فرمان پيامبر به آنها حمله مى‌برد و با كشتن بعضى از آنها موجبات تفرقشان را فراهم مى‌كرد و اين جريان چند بار در احد تكرار شد.
به پاس اين فداكارى، امين وحى نازل شد و ايثار حضرت على علیه السلام را نزد پيامبر ستود و گفت : اين نهايت فداكارى است كه او از خود نشان مى‌دهد. رسول خدا امين وحى را تصديق كرد و گفت :  “من از على و او از من است” سپس ندايى در ميدان شنيده‌ شد كه مضمون آن چنين بود:
لاسيف الا ذوالفقار، ولا فتى الا على .
 شمشيرى چون ذوالفقار و جوانمردى همچون على نيست .(2)

ابن ابی الحدید

ابن ابى‌الحديد جريان را تا حدى مشروح‌تر نقل‌كرده، مى‌گويد:
 دسته اى كه براى كشتن پيامبر (صلی‌الله‌علیه وآله) هجوم مى‌آوردند پنجاه نفر بودند و على (علیه‌السّلام) در حالى‌كه پياده بود آنها را متفرق مى‌ساخت .
 علاوه بر اين مطلب كه از نظر تاريخ مسلم است , من در برخى از نسخه‌هاى كتاب “غزوات” محمد بن‌اسحاق ; جریان آمدن جبرئيل را ديده‌ام . حتى روزى از استاد خود عبدالوهاب سكينه از صحت آن پرسيدم  وى گفت صحيح است . من به او گفتم چرا اين خبر صحيح را مؤلفان صحاح ششگانه ننوشته‌اند؟ وى در پاسخ گفت : خيلى از روايات صحيح داريم كه نويسندگان صحاح از درج آن غفلت ورزيده‌اند!
همچنین می نویسد:
هنگامى‌كه غالب ياران پيامبر پا به فرار نهادند فشار حمله‌ى دشمن به سوى آن حضرت بالا گرفت. دسته‌اى از قبيله‌ى بنى كنانه و گروهى از قبيله‌ى بنى عبدمناف كه در ميان آنان چهار قهرمان نامور بود به سوى پيامبر هجوم آوردند. در اين هنگام حضرت على پروانه وار گرد وجود پيامبر مى‌گشت و از نزديك شدن دشمن به او جلوگيرى مى‌كرد. گروهى‌كه تعداد آنان از پنجاه نفر تجاوز مى‌كرد قصد جان پيامبر كردند و تنها حملات آتشين حضرت على بود كه آنان را متفرق مى‌كرد. اما آنان باز در نقطه‌اى گرد مى‌آمدند و حمله‌ى خود را از سر مى‌گرفتند در اين حملات، آن چهار قهرمان و ده نفرديگر كه اسامى آنان را تاريخ مشخص نكرده‌است كشته شدند.
جبرئيل اين فداكارى حضرت على علیه‌السّلام  را به پيامبر صلی‌الله‌علیه وآله تبريك گفت و پيامبر فرمود: ”على از من و من از او هستم”. (3)
در سخنرانى مشروحى كه امير مؤمنان براى ”رأس اليهود” در محضر گروهى از اصحاب خود ايراد فرمود به فداكارى خود چنين اشاره مى‌فرمايد:
هنگامى‌كه ارتش قريش سيل آسا بر ما حمله كرد، انصار و مهاجرين راه خانه‌ى خود گرفتند. من با وجود هفتاد زخم از پیامبر صلی الله علیه و آله دفاع كردم.
سپس آن حضرت قبا را به كنار زد و دست روى مواضع زخم، كه نشانه‌هاى آنها باقى بود، كشيد. حتى به نقل ”خصال صدوق”، حضرت على علیه‌السّلام در دفاع از وجود پيامبر صلی‌الله‌علیه وآله به قدرى پافشارى و فداكارى كرد كه شمشير او شكست و پيامبر شمشير خود را كه ذوالفقار بود به وى مرحمت نمود تا به وسيله‌ى آن به جهاد خود در راه خدا ادامه دهد.  (4)
در صحنه جنگهای گذشته پرچمدار از موقعیت بسیار بزرگی برخوردار بوده وپیوسته پرچم به دست افراد دلیر وتوانا واگذار می شده است.پایداری پرچمدار موجب دلگرمی جنگجویان دیگر بود وبرای جلوگیری از ضربه روحی به سربازان چندنفر به عنوان پرچمدار تعیین می شد تا اگر یکی کشته شود دیگری پرچم را به دست بگیرد. قریش از شجاعت ودلاوری مسلمانان در نبرد بدر آگاه بود. از این رو، تعداد زیادی از دلاوران خود را به عنوان حامل پرچم معیّن کرده بود. نخستین کسی که مسئولیت پرچمداری قریش را به عهده داشت طلحه بن طلیحه بود. وی نخستین کسی بود که باضربات حضرت علی (علیه السلام) از پای در آمد. پس از قتل او پرچم قریش را افراد زیر به نوبت به دست گرفتند وهمگی با ضربات حضرت علی (علیه السلام) از پای در آمدند:سعید بن طلحه، عثمان بن طلحه، شافع بن طلحه، حارث بن ابی طلحه، عزیز بن عثمان، عبد اللّه بن جمیله، ارطاه بن شراحبیل، صوأب. با کشته شدن این افراد، سپاه قریش پا به فرار گذارد واز این راه نخستین پیروزی مسلمانان با فداکاری حضرت علی (علیه السلام) به دست آمد.(5)
مرحوم مفید در ارشاد از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که پرچمداران قریش نه نفر بودند وهمگی، یکی پس از دیگری، به دست حضرت علی (علیه السلام) از پای در آمدند. ابن هشام در سیره خود علاوه بر این افراد از افراد دیگری نام می برد که در حمله نخست با ضربات علی (علیه السلام) از پای در آمدند.(6)

پی نوشت:

1-شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج14، ص 266.
2-الكامل/ج/٢ص١٠٧
3-شرح نهج البلاغه ابن‌ابى‌الحديد/ج١٤/ص٢١٥
4-خصال/شيخ صدوق/ج ٢/ص١٥
5-تفسیر قمّی، ص 103; ارشاد مفید، ص 115; بحار ج 20، ص 15.
6- سیره ابن هشام، ج1، ص84 81. صفحه 95
منبع: ahlolbait.ir
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *