فرشته او را از خواب بیدار می کند

خانه / مطالب و رویدادها / فرشته او را از خواب بیدار می کند

خدا را شاهد می گیرم که من از متهجّدین و شب زنده داران، کسی را می شناسم که به هنگام سحر صدای فرشته ای که او را بیدار می کند، می شنود. فرشته با لفظ «آقا» به او خطاب می کند….

مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی (ره) به تمام معنا اهل عبادت و تهجّد بود و از بکّائون زمان خویش محسوب می شد. سه ماه رجب، شعبان و رمضان را به طور متوالی روزه می گرفت و در قنوت نمازهای نافله مکرّراً این بیت را می خواند:

   زان پیشتر که عالَمِ فانی شود خراب                                       ما را زجام بادۀ گلگون خراب کن

او در کتاب «اسرار الصلوه» خود می نویسد:

میرزا جواد تبریزی

 «… اقول: لاتکن کافراً بهذه الاخبار و انّی اُشهِد الله انّی اَعرف من المتهجدین من کانَ یَسمَع مَنْ یُوقظُهْ و ینادیه وقت تهجّده فی اوائل امره بلفظه آقا، فیقوم لورده.»
 – … این روایات را بپذیر و انکار نکن، خدا را شاهد می گیرم که من از متهجّدین و شب زنده داران، کسی را می شناسم که به هنگام سحر صدای فرشته ای که او را بیدار می کند، می شنود. فرشته با لفظ «آقا» به او خطاب می کند و آن شخص با این سخن بیدار می شود و به نماز شب می ایستد.

تصور می شود این شخص که با صدای فرشته اقامۀ نماز شب در سحرگاهان از خواب برمی خیزد، خود میرزا جواد آقاست که برای پرهیز از توهّمِ خودستایی، این حقیقت را بدین عبارت بیان کرده است.

آری، کسانی که در راه وصول به محبوب استقامت دارند به مقتضای آیۀ شریفۀ: «اِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا الله ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائکَه» ملائکهُ الله بر آنان نازل می  شوند و مرحوم ملکی به حق یکی از آن افراد بود. او جز خدا و خواست او هوایی در سر نداشت و به چیز دیگری نمی اندیشید و در حقیقت زبان حالش خطاب به خداوند سبحان چنین بود:

گر بِشِکافند سراپای من                      جز تو نیابند در اعضای من

شاگردپروری میرزا جوادآقا

 میرزا جواد آقا می گوید: روزی استاد، ملّاحسینقلی همدانی به من گفتند: مقام تربیت فلان شاگرد به عهدۀ شماست. آن شاگرد همتی فراوان و عزمی راسخ داشت. مدّت شش سال در مراقبت و مجاهدت کوشش کرد، تا به مقامی رسید که قابلیّت محضه برای ادراک و تجرّد نفس بود. خواستم این سالکِ راه سعادت به دست استاد بدین فیض نائل و به این خلعت الهیّه مخلّع گردد. او را با خود به خانۀ استاد بردم و پس از عرض مطلوب، استاد گفتند: این که چیزی نیست و فوراً با دست خود اشاره کرده و گفتند: تجرّد مثل این است؛ آن شاگرد می گفت: فوراً دیدم که از بدنم جدا شده ام و در کنار خودْ موجودی را مانند خود مشاهده می کنم!.
 تشکر میرزا جواد از یک طلبه
 یکی از کسانی که مرحوم ملکی تبریزی را زیارت کرده و از او بهره برده می گوید: «حاج میرزا جواد آقا روزی پس از پایان درس، عازم حجرۀ یکی از طلبه ها- که در مدرسۀ دارالشفا بود- شد و من در خدمتش بودم. به حجرۀ آن طلبه وارد شد و پس از به جای آوردن مراسم احترام و اندکی نشستن برخاست و حجره را ترک گفت.
 هدف از این دیدار را پرسیدم. در پاسخ گفتند: شب گذشته هنگام سحر، فیض هایی بر من افاضه شد که فهمیدم از ناحیۀ خودم نیست و چون توجّه کردم دیدم این آقای طلبه به تهجّد برخاسته و در نماز شبش به من دعا می کند و این فیوضات، اثر دعای اوست. این بود که به خاطر سپاسگزاری از عنایتش به دیدارش رفتم.

سرّ خدا که عارف سالک به کس نگفت              در حیرتم که باده فروش از کجا شنید؟

 گریه های شبانه استاد اخلاق
 یکی از دوستان و نزدیکانِ مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی می گوید: مرحوم ملکی (ره) شب ها که برای تهجّد و نماز شب به پا می خاست، ابتدا در بسترش مدتی صدا به گریه بلند می کرد؛ سپس بیرون می آمد و نگاه به آسمان می کرد و آیات «إنَّ فی خَلْقِ السَّمواتِ وَ الارض…» را می خواند و سر به دیوار می گذاشت و مدّتی گریه می کرد؛ پس از تطهیر نیز کنار حوض مدتی پیش از وضو می نشست و می گریست و خلاصه از هنگام بیدار شدن تا آمدن به محلّ نماز و خواندن نماز شب، چند جا می نشست و برمی خاست و گریه سر می داد و چون به مکان نماز خود می رسید، دیگر حالش قابل وصف نبود.

مرحوم ملکی می گوید: استادم ملاحسینقلی همدانی (ره) به من گفتند: فقط متهجّدین هستند که به مقاماتی نائل می گردند و غیر آنان به هیچ جایی نخواهند رسید.

منبع :وارث

بازدیدها: 210

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *