قضاوت دشمنان
خوش تر آن باشد که وصف دلبران گفته آید در کلام دیگران
ایّام حج بود،مردم از همه جا به مکّه می آمدند. و قریش ناراحت بود. چراکه بیم داشت خبر پیامبری محمد صلی الله علیه و آله و سلم در تازه واردان تأثیر بگذارد. پس گروهی از قریش با ولید که سرکردگی داشت گرد هم آمدند. تا همه به ناروا به پیامبر نسبتی ببندند. و بدینگونه تازه واردان را از ملاقات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بازدارند. چون جمع شدند. یکی گفت: می گوییم این مرد کاهن است.
حج از سنّت هایی بوده است که پیش از اسلام به گونه ای، رایج بوده است. ولید گفت: باور نخواهند داشت. چون سخنان او همانند گفته ی کاهنان نیست. دیگری گفت: می گوییم دیوانه است. ولید گفت: هیچ کس نمی پذیرد چراکه گفتار و کردار او به دیوانگان مانند نیست.
گفتند: می گوییم شاعر است. گفت: این را نیز نمی پسندند. چراکه عرب به همه ی گونه های شعری آشناست. و کلام او به شعر نمی ماند.
گفتند: می گوییم جادوگری است. گفت: جادوگران روش ویژه ای دارند. چون گره زدن نخ و دمیدن و… و محمّد صلی الله علیه و آله و سلم ، کارهایی ازاین گونه، نمی کند. آنگاه ولید خود اظهار داشت: سوگند به خدا، سخن این مرد حلاوت و دلچسبی ویژه ای دارد. سخن او، همانند درختی است انبوه، با ریشه هایی استوار و عمیق و شاخه هایی که از پرباری خمیده اند.
پس می توانیم به مردم بگوییم: گفتار او سحرآمیز است. چراکه بین پدر و فرزند و همسر و شوهر و برادر جدایی می افکند. ملّت های غیر عرب برای شناخت فصاحت و بلاغت و نیز برای پی بردن به این که قرآن در حدّ اعلای فصاحت و بلاغت است. می توانند رجوع کنند به گفته ی سخن سنجان عرب همان روزگاران – که در تاریخ ثبت شده است. و هم به نوشته هایی که در همین عصر، در این زمینه قلمی شده. و اعتراف آنان که متخصّص این رشته هستند.
این گفتار ولید اشاره است به این که: هر تازه مسلمان، با قبول اسلام در مسیر دیگری قرار می گرفت. چندان که گاه مجبور می بودند دست از خویشاوندان بشویند. و یا با عقاید آنان مخالفت ورزند.
خوشبختانه از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تاکنون در همه ی دوره ها متخصّصین فنّ بلاغت و ادبیات عرب به فصاحت و بلاغت بی مانند قرآن اعتراف کرده. و خود را در برابر آن، عاجز دانسته اند.
همچنان که نویسندگان معاصر عرب:
عبدالفتاح طیاره، دانشمند معروف معاصر می نویسد: «علماء و ادباء و نویسندگان هر عصری به اعجاز قرآن اعتراف کرده. و خود را در برابر آن عاجز دیده اند.» تاریخ عرب رجال نامی زیادی که در نثر و یا در نظم برتری ویژه ای داشته اند. چون ابن مقفّع، جاحظ، ابن عمید، فرزدق، بشار، ابونواس، ابوتمام، و… را معرّفی می کند. اما آنان همه در برابر قرآن خضوع کرده اند. و ناگزیر به اعتراف شده اند. که قرآن عزیز، از جنس کلام بشری نیست و وحی الهی است.
همنشینی با قرآن، مجالست با خودِ پیامبر(ص) است
بازدیدها: 0