شهرستان سبزوار در اولین روز از ماه شهریور ۱۳۳۷، شاهد رویش غنچه ای بهاری شد که بهار را میهمان دل صاحب دلان ساخته و ناصر پدر خانواده او را جعفر نام نهاد.
روحانی شهید جعفر ناوی پور بعد از سپری کردن دوران طفولیت، راهی مدرسه شد تا الفبای دانش را هجی کند. دبستان «فردوسی» سبزوار، اولین ساحت علم آموزی وی شد.
او دوران تحصیل در مقطع ابتدایی را با موفقیت طی کرد. در سال ۱۳۵۰ برای تحصیل در مقطع راهنمایی به مدرسه «دکتر غنی» راه یافت. این دوره نیز بسان قبل با توفیق همراه بود. شهید در مرحله بعد برای تحصیل در مقطع متوسطه اقدام کرد و با توکل و تلاش این دوره را نیز به خوبی پشت سر نهاد و موفق به اخذ دیپلم در رشته علوم تجربی گردید.
شهید ناوی پور پس از پایان تحصیلات برای انجام خدمت وظیفه عمومی ثبت نام کرد. او پس از هفده ماه خدمت به دستور امام از پادگان فرار کرد و به مبارزان انقلابی پیوست.
شهید ناوی پور تحصیلات حوزوی را از مدرسه علمیه فخریه در شهرستان سبزوار آغاز نمود. وی پس از چندی برای ادامه تحصیل راهی شهر مقدس مشهد گردید و در مدرسه علمیه امام باقر علیه السلام به تحصیل ادامه داد. در سال ۱۳۶۱ با دختری پاکدامن ازدواج کرد.
شهید در دوران دفاع خونین ملت مظلومش در برابر زیاده خواهان هرزه ۱۱ بار خاک جبهه را بویید و در عملیات هایی چون؛ فتح المبین، بیت المقدس، والفجر ۸ و ۹، کربلای ۴، ۸، ۹ و ۱۰ حضور پیدا کرد.
شهید ناوی پور مرد سفره قرآن بود. ارادت و مجالست او در محضر قرآن، همرزمانش را به شگفتی وا داشته است.
او دل دریایی و آبی چونان ایوان قدس داشت تا آن جا که برای رفع نیاز یک هموطن از اندوخته خود و همسر باوفا و بزرگوارش نیز گذر می کرد.
وی سرانجام در تاریخ ۱/۲/۱۳۶۶ در منطقه بانه به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
وصیت نامه شهید ناوی پور
خدایا! حمد و سپاس مخصوص توست و جز تو کسی لایق پرستش نیست.
ای خدای مهربان! تو به ما نعمت های فراوان عطا نموده ای و همیشه رحمت واسعۀ تو شامل حال بندگانت بوده است. تو بر ما امامی عزیز فرستادی که ما را از ظلمتِ جهل و خودپرستی به سوی نور، علم، تقوا و ایثار راهنمایی کند. خداوندا! ما را قدردان این نعمت قرار بده. اکنون امام فرمان داده که برای دفاع از دین خدا جبهه ها را پر کنیم.
خدایا! من هم به فرمان امام به جبهه آمدم و می دانم هر کار خیری پیش تو اجر و پاداشی دارد.
خدایا! تو را به مولود امروز سوگند، مزد و پاداش مرا شهادت در راه خودت قرار بده. خدایا! از گناه پاکم کن و از آن چه که موجب فاصله من و تو می شود. خدایا! قریب ۳۰ سال عمر کردهام، ولی هنوز دستم خالی است. میدانم گنهکارم و روسیاه، ولی امیدم به جود و بخشش توست.
خدایا! همه با دست پُر رفتند؛ ولی منِ اسیر بیچاره هنوز با دست خالی به نافرمانی تو مشغولم. خدایا! مرا از بند این اسارت آزاد کن. می خواهم از بند هر هوای نفسی آزاد باشم؛ ولی چه کنم که شیطان با فریب هایش مرا مشغول به دنیا کرده است.
منبع: حوزه
بازدیدها: 16