مؤلفه های جهادی سیره شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام، نشریه هیات(رزمندگان اسلام) در آخرین شماره خود بیانات امام خامنهای (حفظه الله) در دیدار مردم قم به مناسبت قیام 19 دی پیرامون شخصیت و سیره شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی و همرزمان شهید او مقاله مؤلفه های جهادی سیره شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی را منتشر نمود.
سپهبد قاسم سلیمانی یک مجاهد و فرمانده انقلابی بود که در همه ابعاد زندگی (جهاد اکبر، کبیر و اصغر) روحیه جهادی در وجود او موج میزد و شاخصههای یک مجاهد انقلابی بهخوبی در رفتار و برنامههای او هویدا بود. برخورداری از روحیه جهادی و حفظ آن، چنان بااهمیت است که رهبر معظم انقلاب در نمازی که بر پیکر شهید سلیمانی اقامه کردند، خداوند متعال را بهخاطر نعمت جهاد ستودند: «اَلحمدُ للهِ الذی رزقنا الجَهاد فی سَبیلِ الاِسلام».
علاوه بر همه نکات و گفتاری که پیرامون شخصیت، زندگی و شهادت سپهبد قاسم سلیمانی گفته شده است برخی از نکات مهم از دیدگاه مقام معظم رهبری (حفظهالله) در مورد این شهید بزرگوار که از او به «رفیق خوب، عزیز، شجاع و خوشبخت» تعبیر کردند، عبارت است از:
شجاعت توأم با تدبیر
گرچه دشمنان قاسم سلیمانی ترسیدهاند و موضع تدافعی گرفتهاند اما او مجاهدی نستوه و نترس بود که بهخوبی دریافته بود: «در جنگ اگر کسی در برابر دشمن بترسد کارش تمام است و اگر میخواهی پای دین خدا بایستی نباید ترس داشته باشی»؛ لذا سری نترس داشت و بیمهابا و شجاعانه به قلب خطر میزد: «يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ»[1] حال سؤال اینجاست که آیا سزای چنین مرد میدانی که رودررو با دشمن میجنگید، ترور ناجوانمردانه و خنجر از پشت بود؟
شجاعت و بیپروایی در همه عرصهها از ویژگیهای بارز شخصیت سردار سلیمانی بهحساب میآید که دراینباره رهبر عزیزمان فرمودند: «حاج قاسم صد بار در معرض شهادت قرارگرفته بود؛ این بار اوّل نبود، ولی در راه خدا، در راه انجاموظیفه، در راه جهاد فیسبیلالله پروا نداشت؛ از هیچچیز پروا نداشت؛ نه از دشمن پروا داشت، نه از حرف اینوآن پروا داشت، نه از تحمّل زحمت پروا داشت.»
سردار دلها علاوه بر شجاعت، در همه کارهایش اهل تدبیر و منطق بود. دیدگاه معظم له درباره شجاعت توأم با تدبیر شهید سلیمانی بدین شرح است:
«شهید سلیمانی، هم شجاع بود، هم با تدبیر بود. بعضیها شجاعت دارند امّا تدبیر و عقل لازم برای به کار بردن این شجاعت را ندارند. در مقابل بعضیها اهل تدبیرند امّا اهل اقدام و عمل نیستند، دل و جگر کار را ندارند. این شهید عزیزِ ما هم دل و جگر داشت، به دهان خطر میرفت و ابا نداشت؛ نهفقط در این حوادث این روزها، [بلکه] در دوران دفاع مقدّس هم در فرماندهی لشکر ثارالله همینجوری بود. فکر میکرد، تدبیر میکرد و منطق داشت برای کارهایش. از همه اینها بالاتر این بود که ابزار شجاعت و ابزار تدبیر را برای خدا خرج میکرد؛ اهل تظاهر و ریا و مانند اینها نبود».
رهبر بزرگوار انقلاب شجاعت و تدبیرِ توأمان شهید سلیمانی را منحصر به میدان جنگ نظامی ندانسته و ایشان را در همه میدانها شخصیتی شجاع و اهل تدبیر معرفی کرده و آثاری را بر آن مترتب شمردند:
«در میدان سیاست هم سخنش اثرگذار، قانعکننده و تأثیرگذار بود. یک نمونه از این تدبیر و شجاعت، این بود که او به کمک ملّتهای منطقه یا با کمکهایی که به ملّتهای منطقه کرد، توانست همه نقشههای نامشروع آمریکا در منطقه غرب آسیا را خنثی کند و در مقابل همه نقشههایی که با تشکیلات تبلیغاتیِ وسیع آمریکایی، با تواناییهای دیپلماسیِ آمریکایی، زورگوییهایی که آمریکاییها روی سیاستمدارانِ دنیا و کشورهای ضعیف دارند و نقشههایی که با پول تهیّه شده بود، قد علَم کند و نقشههای آمریکا در فلسطین، لبنان، عراق و سوریه را خنثی سازد».
در بیان امام خامنهای (حفظهالله) تدبیر شهید سلیمانی در میدان مقاومت فلسطین، لبنان، عراق و سوریه به شرح زیر بود:
- تدبیر در فلسطین: «طرح و نقشه آمریکاییها در مورد فلسطین این بود که فلسطینیها را در حالت ضعف نگهدارند تا جرئت نکنند دَم از مبارزه بزنند. این مرد، دست فلسطینیها را پُر کرد؛ کاری کرد که بتوانند بایستند و مقاومت کنند. برادران و رهبران فلسطینی در سفرهای متعدّدی که آمدند پیش ما شهادت دادند که سردار سلیمانی کاری کرد که منطقه کوچکی مثل «نوار غزّه» در مقابل رژیم صهیونیستی ایستاد و بلایی سرِ آمریکاییها آورد که پس از ۴۸ ساعت گفتند بیایید آتشبس بدهید».
- تدبیر در لبنان: «آمریکاییها مایل بودند لبنان را از نیروی مقاومت و حزبالله که مهمترین عامل استقلال لبنان است محروم کنند تا لبنان در مقابل اسرائیل، بیدفاع قرار بگیرد، اما بحمدالله حزبالله روزبهروز قویتر شد».
- تدبیر در عراق: «آمریکاییها عراق را مثل ایران در زمان طاغوت یا مانند امروزِ سعودی «مثل گاو شیرده»؛ میپسندند که یک نقطهای باشد پُر از نفت، در اختیار آنها، ولی عناصر و جوانان مؤمن و شجاع عراقی و مرجعیت عراق در مقابل این قضایا ایستادند و حاج قاسم به همه این جبهه بسیج بهعنوان یک مشاور فعّال مدد رساند، کمک رساند و بهعنوان یک پشتیبان بزرگ در آنجا ظاهر شد».
- تدبیر در سوریه: «شبیه همین قضیّه عراق در مورد سوریه هم صادق است».
نظامیگری توأم با رعایت حدود شرعی
در نظرگاه فرمانده کل قوا، سپهبد سلیمانی شخصیت کارآزموده و مجرب در عرصه نظامی و جنگاوری بود که در همه حال نسبت به رعایت حدود شرعی توجه ویژه داشت که در کارنامه عملکرد او هیچ مصداقی منافی با اصول اسلام به چشم نمیخورد:
«او هم یک فرمانده جنگاورِ مسلّط بر عرصه نظامی بود، هم درعینحال به شدّت مراقب حدود شرعی بود. در میدان جنگ، گاهی افراد حدود الهی را فراموش میکنند، میگویند وقت این حرفها نیست؛ او نه، او مراقب بود. آنجایی که نباید سلاح به کار برود، سلاح به کار نمیبرد؛ مراقب بود که به کسی تعدّی نشود، ظلم نشود؛ احتیاطهایی میکرد که معمولاً در عرصه نظامی، خیلیها این احتیاطها را لازم نمیدانند؛ [لکن] او احتیاط میکرد. به دهان خطر میرفت امّا جان دیگران را تا میتوانست حفظ میکرد؛ مراقب جان نزدیکانش، اطرافیانش، سربازانش، همکارانش در ملّتهای دیگر که در کنار او بودند، بود».
انقلابیگری عاری از حزب گرایی
در بیان رهبر معظم انقلاب شهید سلیمانی دارای شخصیتی «فراجناحی» بود که در زمین هیچ حزب و جناحی بازی نمیکرد و تنها ملاک و اصل موردقبول او «انقلابیگری» بود که معظم له نسبت به کمرنگ جلوه دادن آن توسط بعضی از افراد مغرض تذکر داده و فرمودند: «واقعیت این است که او اهل حزب نبود اما ذوب در انقلاب بود، انقلابیگری خطّ قرمز او بود. در این عوالم تقسیم به احزاب گوناگون و اسمهای مختلف و جناحهای مختلف و مانند اینها نبود امّا در عالَم انقلابیگری چرا، به شدّت پایبند به انقلاب، پایبند به خطّ مبارک و نورانیِ امام راحل (رضوانالله علیه) بود».
حاج قاسم سلیمانی بهعنوان نماد یک شخصیت انقلابی ناب در انقلابیگری خود دارای ویژگیهایی بود که پیش از این، در سخنرانی رهبر انقلاب به مناسبت بیست و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) بیان شده بود؛ این ویژگیها به شرح ذیل میباشد:
- پایبندی به مبانی و ارزشهای اسلام و انقلاب: «بنده در سال گذشته در همین جلسه راجع به مبانی امام صحبت کردم. مبانی اساسی ما آنهاست … اگر این پایبندی وجود داشت، حرکت، حرکت مستمر و مستقیم خواهد بود. در تندباد حوادث این حرکت تغییر پیدا نمیکند … نقطه مقابل این پایبندی عملگرایی افراطی است؛ یعنی هر روزی به یک طرف رفتن، هر حادثهای انسان را به یک طرف کشاندن».
۲. هدفگیری آرمانهای انقلاب و همت بلند برای رسیدن به آنها: «بعضی سعی میکنند جامعه و جوانهای ما را دچار ناامیدی کنند. بگویند فایده ندارد! نمیشود! نمیرسیم! … هرگز از رسیدن به آن اهداف بلند و آرمانهای بلند منصرف نشویم و در مقابل فشارها تسلیم نشویم».
۳. پایبندی به استقلال کشور: «”استقلال سیاسی” معنایش این است که ما درزمینه سیاسی فریب [دشمن را] نخوریم … “استقلال فرهنگی” که از همه مهمتر است در این است که سبک زندگی را سبک زندگی اسلامی ایرانی انتخاب بکنیم … “استقلال اقتصادی” هضم نشدن در هاضمه اقتصاد جامعه جهانی است».
۴. شناخت دشمن و عدم تبعیت از آن: «باید دشمن را شناخت، نقشهی او را فهمید، از تبعیت دشمن سر باز زد؛ این عدم تبعیت را قرآن، “جهاد کبیر” نام نهاده است».
۵. تقوای دینی و سیاسی: «اینکه اسلام از ما خواسته است که به آرمانها پابند باشیم، یک تکلیف دینی است و رعایت آن “تقوای دینی” است. “تقوای سیاسی” هم همراه همین است؛ تقوای سیاسی یعنی انسان از لغزشگاههایی که دشمن میتواند از آن استفاده بکند پرهیز کند».[2]
اخلاص و خدامحوری عاری از ریا
مقام معظم رهبری (حفظهالله) این توجه و قدردانی مردم از حاج قاسم را ناشی از اخلاص او میدانند: «اگر اخلاص نباشد، اینجور دلهای مردم متوجّه نمیشود؛ دلها دست خدا است؛ اینکه دلها اینجور همه متوجّه میشوند، نشاندهنده این است که یک اخلاص بزرگی در آن مرد وجود داشت، مرد بزرگی بود. خدا انشاءالله درجاتش را عالی کند».
«چنین فرمانده و سرداری هیچگاه خودش را جلوی چشم قرار نمیداد و تظاهر نمیکرد. گاهی که ما با مسئولین امر جلسه داشتیم، حاج قاسم یکگوشهای مینشست که اصلاً دیده نمیشد و آدم باید میگشت تا او را پیدا میکرد».
«اخلاص خیلی مهم است و همه ما باید در خودمان اخلاص را تمرین کنیم».
کسی که فرق خدا و غیر خدا را فهمیده باشد فقط برای خدا کار میکند و رضایت او را میطلبد. سردار سلیمانی با فهم این مسئله همه زندگیاش محو خدا شده بود و در همه کارهایش اخلاص موج میزد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام تسلیت خود به مناسبت شهادت سردار سلیمانی و همراهان او آوردهاند: «سالها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدانهای مبارزه با شیاطین و اشرار عالم و سالها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید».
فرجام شناسی و معاد باوری عاری از غفلت
کسی که فرق دنیا و آخرت را فهمیده باشد دیگر برای دنیا کار نمیکند؛ چرا که دنیا فانی و زودگذر است و هر چه هست در عقبی و دار باقی است: «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ».[3] شهید سلیمانی با فهم این مسئله دلبستگی به دنیا و زندگی نداشت و همواره در خط مقدم حرکتهای جهادی و در معرض شهادت حاضر بود و به فکر آخرتش بود. او مکرر در سخنرانیهایش از مخاطبین حلالیت میطلبید و میخواست تا برای شهادتش دعا کنند که این نشان از اهمیت نحوه عبور این شهید بزرگوار از این دنیای فانی میباشد. مقام معظم رهبری (حفظهالله) درباره کیفیت و نحوه عبور از دنیا میفرمایند: «هرکسی از این مرحله زندگیِ این نشئه به نشئه بعد عبور خواهد کرد – همه عبور میکنند؛ من، شما، دیگران، همه؛ جوان، پیر- نوع عبور کردن مهم است؛ آن کسی که در راه خدا شهید میشود، برای خدا با اخلاص عمل میکند [به بهترین وجه عبور میکند].»
حاج قاسم در آخرین سفرش به شهر قم، طی حرکتی درسآموز و قابلتأمل کفن خود را برای تأیید و امضا نزد مراجع و علما میبرد. این نشان از توجه او نسبت به مسئله مرگ و سفر آخرت است که باید گفت همین یاد مرگ و قیامت موجب تربیت و ایجاد آمادگی برای مرگ و شهادت در وی شده بود. این حرکت سردار سلیمانی مصداق روایت امام صادق علیهالسلام است که میفرماید: «مَنْ کانَ مَعَهُ کَفَنُهُ فِی بَیْتِهِ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغافِلِینَ؛ کسی که کفنش با او در خانهاش باشد، از غافلان به شمار نمیآید».[4]
انسانی که به مرگ و قیامت اعتقاد دارد و قلباً آن را باور کرده است، تمام سعی و کوشش خود را میکند تا از غفلت و گناهان دوری ورزیده و موجبات سعادت خود را فراهم آورد. چنانچه پیامبر اکرم (ص) در این زمینه فرمودند: «أكْثِرُوا مِنْ ذِكْرِ الْمَوْتِ فَإِنَّهُ يُمَحِّصُ الذُّنُوبَ وَ يُزَهِّدُ فِي الدُّنْيَا؛ مرگ را ياد كنيد كه ياد مرگ گناهان را از بين مىبرد و باعث پارسايى در دنيا مىشود».[5] بیشک افرادی که آلوده به نفاق، اختلاس، خیانت به بیتالمال و چنین گناهانی میشوند از یاد قیامت و مرگ خود غافل هستند.
شهادتطلبی توأم با اشک و انابه
یکی از آرزوها و آرمانهای دیرینه سپهبد قاسم سلیمانی «شهادت» بود و این آرزو بارها در گفتار او نمود یافته بود. آنجا که با چشمان اشکبار در جمع نیروهای خود دعا میکرد و از خداوند طلب شهادت مینمود. او میگفت: «وقتی “شهید” شهید میشود که قبل از آن شهید شده باشد»؛ یعنی باید قبل از شهادت، همراه و همانند شهدا زندگی کرد و با آرمانهای شهید و شهادت انس گرفت. این گفتار در زندگی شخصی خودش موج میزد و از همان سالهای جوانی که در جایگاه فرماندهی «لشکر 41 ثارالله» در جبهههای حق علیه باطل میجنگید تا امروز پای عهدی که با خدا بسته بود ایستاد و تغییر و تحولی در روحیه شهادتطلبانه او ایجاد نشده بود که قرآن میفرماید: «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا؛ از ميان مؤمنان مردانیاند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در [همين] انتظارند و [هرگز عقيده خود را] تبديل نكردند».[6]
شهادت شهید سلیمانی بار دیگر موجب ایجاد شور شهادت در جامعه شد که به برکت خون پاک شهدای مظلوم این واقعه تروریستی، این شورهای توأم با شعور به تقویت روحیه شهادتطلبی در جامعه میانجامد. تا دیروز مادران فرزندانشان را مهیای حضور در همایش شیرخوارگان حسینی میکردند ولی امروز آمدهاند تا فریاد بزنند که فرزندان ما قاسمهایی برای دفاع از حریم دیانت و ولایت خواهند بود و بیشک این خونها ضامن بقا و حرکت انقلاب اسلامی است. امام خمینی (ره) فرمودند: «این انقلاب باید زنده بماند، این نهضت باید زنده بماند و زنده ماندش به این خونریزیهاست، بریزید خونها را، زندگی ما دوام پیدا میکند، بکشید ما را، ملت ما بیدارتر میشود».[7]
در حقیقت شهادت حاج قاسم و همرزمانش ضایعه نبود بلکه این شهادت موجب نزول برکات و فیوضات الهی از جانب خداوند متعال میشود همچنان که شهادت حضرت سیدالشهدا (ع) هم دارای آثار و برکات فراوانی برای جامعه و بشریت بوده و خواهد بود. اکنون به برکت خون پاک شهید سلیمانی و همرزمانش، همه مردم ایران و عراق بهویژه جوانان دارای روحیه حماسی شدهاند و با محبت و اشتیاق نسبت به این شهید آرزوی شهادت میکنند. در این فضای نورانی حاکم بر جامعه مقام معظم رهبری (حفظهالله) هم در اقامه نماز بر پیکر این شهید عزیز، اینچنین از خداوند متعال شکرگزای کردند: «اَلحَمدُللهِ الذی أکرم المُستشهدینَ فی سَبیله. اَلحمدُ لله الذی رزقنا الشهادة فی سَبیله».
در راه دوست کشته شدن آرزوی ماست دشمن اگر چه تشنه به خون گلوی ماست
گردیم دور یـار چو پـروانـه گِـرد شمـع چون سوختن در آتش عشق آرزوی ماست
دشمنشناسی توأم با بصیرت و دشمنستیزی
از ویژگیهای بارز سپهبد قاسم سلیمانی «بصیرت و دشمنشناسی» او بود. او دشمن را خوب شناخته بود و دشمن اصلی را ابرقدرتهای مستکبر جهان و در رأس آنها آمریکای جنایتکار معرفی میکرد. او خوب دانسته بود که دشمن، ابرقدرت برنامهریزی علیه حق است و کسی میتواند در برابر دشمن خوب بایستد و مبارزه کند که پیش از این مبارزه، او را خوب شناخته باشد.
شخصیت شهید سلیمانی جامع اضداد بود؛ یعنی میتوان او را مصداق واقعی آیه: «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم»[8] معرفی کرد. کسی بود که در برابر دشمنان ذرهای حاضر به سازش و مدارا نبود و سخت و سهمگین در میدان مبارزه با استکبار حاضر میشد و در هر جبهه و خط مقدمی که نام قاسم سلیمانی بر زبانها میآمد دشمن بر خود میلرزید. او دشمن اصلی خود را داعش و تکفیری اغفالشده نمیدانست بلکه دشمن اصلی را اسرائیل و آمریکا میپنداشت لذا در طول این سالها به دست داعش کشته نشد تا سرانجام در یک ترور ناجوانمردانه به دست شقیترین مستکبران عالم کشته شد. رهبر معظم انقلاب در پیامی که به مناسبت شهادت قاسم سلیمانی و همراهانش صادر فرمودند، آوردهاند: «خون پاک او به دست شقیترین آحاد بشر بر زمین ریخت».
از طرفی در تعامل با مردم بسیار با مدارا و ترحم برخورد میکرد. او از معدود درجهدارانی بود که علیرغم برخورداری از جایگاه عالیرتبه بارها دست پدر شهید را بوسیده بود، بهپای مادر شهید میافتاد و دست بر سر کودکان مظلوم و یتیم میکشید. آنقدر ساده و بیآلایش بود و با همه صمیمی میشد که حتی برادران اهل سنت و یا مسیحی مثل یک برادر در کنار او عکس یادگاری میگرفتند. او با روحیه مردمی، رفتار کریمانه و با تواضع و سادگی بین همگان محبوب بود و به تعبیری تبدیل به یک شخصیت «فرادینی» و «فرامذهبی» شده بود.
ولایت مداری محض و پایدار
برخی در زندگی خودمحور، رفیقمحور، پولمحور و حزبمحورند، اما شهید سلیمانی مظهر ولایتمداری و تسلیم محض بود و «ولیمحوری» را برگزیده بود. او فرماندهای بود که از سر ارادت قلبی و باطنی، خود را سرباز کوچک و مطیع محض ولایت معرفی میکرد. سربازی که در سالهای انقلاب و دفاع مقدس اطاعت و ولایتپذیری خود را در رکاب امام دیروز و پس از آن در دوران پس از جنگ تحمیلی در انجام مأموریتهای متعدد بهویژه فرماندهی «سپاه قدس» و دفاع از حرم اهلبیت (ع) ارادت خود نسبت به امام امروز انقلاب اسلامی را اثبات کرد. وی مصداق «والسّابِقِینَ الی اِرَادَتِه»[9] بود که در همه این سالها با شعار «رهسپاریم با ولایت تا شهادت» گام برداشت و سرانجام به مقصود خود که همانا شهادت در راه خدا بود نائل آمد.
قاسم سلیمانی این روحیه ولایتمداری را به نیروهای تحت امر و دیگر همرزمان خود نیز آموخته بود بهنحویکه شهید بزرگوار ابو مهدی المهندس خود را در مرحله اول سرباز مقام معظم رهبری (حفظهالله) و پس از ایشان، سرباز قاسم سلیمانی میدانست.
[1]. سوره مبارکه مائده، آیه 54.
[2]. بیانات مقام معظم رهبری (حفظهالله) به مناسبت بیست و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره)، 14/03/1395.
[3]. سوره مبارکه نحل، آیه 96.
[4]. وسائل الشیعة، ج 3، ص 50.
[5]. مجموعۀ ورام، آداب و اخلاق در اسلام، ص 487.
[6]. سوره مبارکه احزاب، آیه 23.
[7]. صحیفه نور، ج6، ص111؛ بیانات امام خمینی (ره) در مراسم بزرگداشت مقام استاد شهید مطهری در مدرسه فیضیه قم.
[8]. سوره مبارکه فتح، آیه 29.
[9]. مفاتیح الجنان، دعای عهد.
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 3209