حاج سعید حدادیان
بسم الله الرحمن الرحیم
از جنوب غربی ما یعنی خوزستان تا اصفهان و قم و کاشان اَتَکی زیاد است. صفت نَبر را دارید در حمزه. فرق حمزه با (علیه السلام)چه است؟ (علیه السلام)در گلو می چرخد، اما حمزه مثل شمشیر است.
با مستمعین شروع می کنند به تمرین کردن خواندن زیارت عاشورا.
نکته: سعی کنید با جوهر صدا نخوانید
شروع به تمرین کردن : کجایید ای شهیدان خدایی.
بروید این آقایانی را که می گویم ، آقای حاج منصور ارضی، حاج مرتضی طاهری، حاج محسن طاهری، حاج محمد رضا طاهری، حاج حسین سازور، آقای بکائی هم که امروز جلسه دارند با شما، همه این لحن را خوانده اند، بروید تکه های خواندن هایشان را گوش بدهید، بعد ببینید کدام تحریرها به صدای شما می نشیند، هر کدام را که می خواهید آن تکه تحریر را، آن تکه دلبری را به صدایتان اضافه کنید.
این لحن، لحن نجیبانه ی دهه ی شصت است، وقتی این را می خوانید در آن ادعا نیست.
درس گذشته ی ما مقتل خوانی بود.
من می خواهم این زیارت عاشورا را همینطور که می خوانید، در این دنبال حرف زدن باشید. اگر آشنایی با کل لسان عرب ندارید، آشنا با معنی این زیارت داشته باشید؛ همه در آن حرف بزنیم.
اول حرف زدن را یاد بگیر بعد در خلوت خودت بخوان؛ گوشه و کنار بنشین. مانعی ندارد از این امام زاده به آن امام زاده، گوشه و کنار بنشینید با یکی دو نفر از رفقایتان، با زن و بچه ات، با خانواده بنشینید و آرام آرام بخوانید.
حاج آقای بکائی
بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه ی قبل راجع به دعا صحبت کردیم. عرض کردیم که برای ما هم باید ظاهر دعا مهم باشد و هم باطن دعا. ظاهر دعا این است که می خوانیم، باطن دعا آن است که ارتباط برقرار می کنیم، آن ارتباط برقرار کردن ها با دعا بیشتر به درد مستمع و مخاطب می خورد. این زحمت می طلبد، و الا آدم متن دعا را می خواهد بخواند یک مقدار تمرین بکند می تواند بخواند، این به تنهایی کافی نیست! آن چیزی که در مستمع تحول ایجاد می کند، آن باطن دعا است. عرض کردیم اگر دعا خوانی دیر بازده است (به تعبیری آموزش؛ که من معتقد به آموزش نیستم در دعا) بخاطر تمرین در آن وجه است. دعا نمی خوانیم که یک کاری هم کرده باشیم که مجلسی هم بچرخد؛ اصلا با این نگاه هیچ وقت پای دعا ننشینید. همان وظیفه ای که الان آقای حدادیان داشتند اشاره می کردند، خود آن وظیفه یک تعریفی دارد؛ شما پُلی می شوید برای تحول مستمعتان، شما پُل می شوید، ادبیات امام، معصوم را منتقل کنید، این کار می طلبد. پس بنابراین مقدماتی لازم دارد، یک مقدار زحمت از باب دریافت لازم دارد، یک چیزهایی بگیریم. یادتان است که جلسه ی قبل مثال زدم، عابربانک یعنی یک چیزی باید در آن داشته باشید، آن کارت را که می اندازید جای آن پول بیاید، اما اگر هیچ چیزی نداشته باشید چه چیزی می آید؟ با کمال پوزش خوش آمدید! آن کسی که دعا می خواند باید چیزی داشته باشد که به مستمعش بدهد، اگر نداشته باشد معطل است، برای آن داشته ها باید زحمت بکشد، فلذا من آن جلسه عرض کردم و این جلسه تاکید می کنم که اگر کسی حوصله ندارد، معطل نشود اینجا بنشیند، برود همان مداحی اش را تمرین کند ثوابش را هم می برد و خیلی هم خوب است، آن زود بازده است و این دیر بازده است، این حوصله می خواهد، تحمل می خواهد، وقت گذاشتن می خواهد، تمرین می خواهد؛ تمرین نه اینکه بنشینی هی بخوانی! این یک وجه آن است برای ظاهرش، برای باطنش آن خلوت را می خواهد که جلسه ی قبل روی آن تکیه می کردیم؛ این ها را در کیسه ات جمع کنی بعد بروی کدش را به مستمعت بدهی که بزند شروع کند به استفاده کردن و الا چه نیازی دارد بیاید به پای دعای من و شما بنشیند! می رود می رود سی دی دعا خوان های خوب را می گیرد می نشیند گوش می دهد و با آن ها می خواند! اگر این دعا خواندن من حسی نداشته باشد و خروجی نداشته باشد ، آن سی دی هم که حس و خروجی ندارد! پشت فرمان هم می گذارم گوش می دهم، در خانه هم گوش می دهم! خب چه فرقی می کند با آن سی دی؟! فرق دعا خوان با آن سی دی این است که این حس ایجاد می کند، آن کسی که دارد، منتقل می کند، اگر نداشته باشد مردم را معطل کرده است و فردای قیامت باید جواب بدهد. مستمع بانگاهی می آید به پای کلام امیرالمومنین(علیه السلام) ارتباط برقرار کند از طریق حالات شما، فقط اجرا نیست که ما قشنگ بخوانیم و چه چه بزنیم و بالا و پایین بخوانیم! حالا این هم یک روشی دارد که عرض می کنیم اما اینکه ما داریم متوقف می شویم در آن این است که دعا خوان اول باید خودش راه بیفتد در مسیر دعا بعد مردم هم همراه او بیایند. اگر این طوری باشد نیازی نیست که مطالب غیر موضوع در دعا بگوید، حتی نیازی نیست وسط دعا روضه بخواند کم می آورد می رود روضه می خواند؛ روضه را آخر دعا می خوانند و یک توسلی؛ امضای دعا ما با آن توسل است. اما اینکه می بینی وسط دعا مُدام روضه مُدام روضه این معلوم است که کم می آورد، مطلب ندارد روضه می خواند (حالا چه روضه ی درست چه روضه ی غیر درست، به آن کاری نداریم!).روضه را من می پرورانم، می گویم، دعا را امام پرورش می دهد، بیان می فرماید؛ من حرف هایم را با حرف های امام قاطی کنم؟!
این نکات را عرض کردیم از باب اینکه واقعا اگر کسی 1-هم احساس نیاز نمی کند 2- حوصله ندارد
این ها مقدمه ی ورود به بحث ما است، خود این مقدمات از اهمیتی برخوردار است، چون ما با آن درگیر هستیم. در دعایمان می خواهیم یک دعای حد مقبولی داشته باشیم. مردم که یک ساعت می نشینند به پای دعای ما معطل نشوند. مردم آن حس را که از حال ما منتقل بشود ، دریافت کنند بعد معارف را در دعا به آن ها بگوییم، معارف امیرالمومنین(علیه السلام)دارد در قالب دعا به ما بیان می فرماید
دعا چون کلام معصوم است متأثر از وحی است، قرآن صاعد است، اجازه نداریم ما هر چیزی وسط آن بگوییم مگر اینکه مرتبط به دعا باشد، مگر ترجمه دعا باشد، مگر گوشه هایی از برداشت های ما در تاریخ نسبت به این فراز دعا باشد، این را اجازه داریم. علمای ما هم که دعا می خواندند از این ها استفاده می کردند، مطالعه می کردند.
برای دعا خواندن باید مطالعه کنید. چون نقش دعا مهم تر از نقش منبر است، من این را امتحان کردم، تجربه کردم، تأثیر دعا اگر درست اجرا شود از چند منبر تأثیر آن بیشتر است، منتهی لازمه آن این است که مطالعه کنید، نه اینکه از راه برسی بروی بنشینی یا الله اللهم اغفرلی ذنوب التی تهتک العصم. وقتی به این فرازها می رسی به ذهنت این می رسد عجب! معلوم است که هر گناهی اثر خاص خودش را دارد، یک گناه پرده را کنار می زند، یک گناه دعا را، یک گناه انسان را متوقف می کند، یک گناه بلا نازل می کند، این ها را بیا به مردم بگو.
مردم در دعا باید خودشان را معالجه کنند، چه کسی باید راه بیاندازد؟ طبیب آن شما هستید، باید معالجه کنید درد آن را، اصلا آمده است برای این و این لازمه اش مطالعه است، این کلام معصوم کنارش لازم دارد، بعد “اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل البلاء” بلاء منظور آسمان قرنبه و از بالا سنگ ریختن فقط نیست، همین قدر که ما لذت مناجات را از کام شما بیرون ببریم بزرگترین بلا است. مگر روایتش را نداریم، از کجا باید در بیاوریم؟ باید مطالعه کنیم.
بارها شنیده اید گاهی وقت ها جابجا می کنند و ناقص و خلاف می گویند، همین واقعه ای که حضرت موسی و آن جوان و آن که گفت داری میروی برو پیغام من را بده بگو من هیچ کاری با تو ندارم ولمان کن دیگر! موسی(علیه السلام)رفت، پیغام را یادش نرفت، خجالت کشید به خدا بگوید، خدا خطاب کرد که پیغام آن بنده ما را چرا ندادی! برو به آن بگو ما بلا بر تو نازل کردیم تو حواست نیست، بلا این است که ما تو را رها کنیم به حال خودت، این بلا است نه زلزله و سیل. حالا شما بیا این را در دعا بگو، ببین یک جوانی که آلوده است آمده پای دعا چه به او دست می دهد، چه حالی به او دست می دهد، اینجا جای گفتن مثلا فلان روضه است؟! نیست.
عیبی ندارد نمونه تاریخی که مرتبط با این موضع باشد گفته شود.
دعای کمیل دو بخش دارد، یک بخش آن اظهار عجز و نیاز است، یک بخش آن درخواست است؛ ضمن اینکه ما اصلا چون نمی دانیم قالب دعا چه است همه را با لحن روضه می خوانیم، همینطوری ناله می کنیم و دعا را می خوانیم، که این خب باید برگردد به استاندارد قرائت خودش.
آنجایی که داریم حرف نیاز می زنیم، بیچارگی و بدبختیمان را داریم می گوییم، اصلا بهترین چیز این است که شما ذهن مخاطبت را از همه جا بِبُری به پرونده خودش گره بزنی؛ بهترین کار این است، دیگر مستقیم او را نبری گودال قتلگاه! ذهن مستمع دعای کمیل را باید از همه جا فارق کنی ببری در پرونده خودش، پرونده ات را ورق بزن، دو سه ورق برو عقب ببین این هفته چه کار کردی، ماهش را نمی گوییم سال را هم نمی گوییم، همین یک هفته را مرور کن، مستمع یاد دو سه کار در هفته اش می افتد بیچاره می شود؛ راه دارد دیگر، این همان زحمت است، این همان مطالعه است، این همان است که باید بدون آنکه دعا بخوانی باید بروی بنشینی دو سه سال پای دعای یک دعا خوان ببینی این چطور شروع کرد، این چطور دارد دعا را اداره می کند، این در حین دعا مرتبط با دعا دارد چه می گوید، اگر قطعه ای هم از تاریخ می گوید از تاریخ یک انسان عقب افتاده ای که در مسیر بندگی جبران کرده دارد می گوید پس تو هم می توانی جبران کنی، بیا در وادی. خیلی گفتنی ها داریم در غالب دعاها، حالا من این ها را سر جایش یک مقدار جلسه خصوصی تر شد، چون من می دانم که خیلی ها نمی آیند بعدا، خصوصی تر شد عرض می کنم. یک جایی در دعا ما اظهار نیاز می کنیم در خانه ی خدا، یک جایی هم ناز می کنیم برای خدا. آن ناز چه است، چقدر آدم باید روی خودش کار کند که از آن جنس باشد، ما از جنس خدا هستیم، خدا ما را از «نفخت فیه من روحی» من از روح خودم به او دمیدم که شد انسان. آن نازِ چه است. بعد می آییم در دعای افتتاح ناز را پیدا می کنیم، اوج می گیرد آن کسی که دارد دعا را می شنود، عجب، یعنی خدا به من گنهکار هم اجازه داده که برایش ناز کنم، می گوید بله یک جایی بیا بگو بدبخت هستم، فقیر هستم، مسکین هستم مستکین هستم درمانده هستم، هیچ چیز ندارم، یک جاهم بیا ناز کن، خدا ناز تو را می خرد، کجا؟ این دیگر باید بروی در تخصصش. شما وقتی ذهن و ظرف مستمعت را اینطوری پرورش بدهید من مطمئن هستم که به برکت امیرالمؤمنین(علیه السلام)در دعای کمیل این اهل مستحبات می شود، این اهل نماز اول وقت می شود، این گاهی بیدار می شود یک نماز شبی هم می خواند، نمونه هایش را زیاد داشتیم. بی نماز آمده است پای دعا نشسته بعد از مدتی مادرش نامه نوشته که آقا این چه است در این جلسه ی دعا که نماز شبش ترک نمی شود و هر شب بلند می شود، گم شده اش را در کلام امیرالمؤمنین(علیه السلام)پیدا می کند؛ چه کسی باید این کار را بکند؟ دعا خوان، همین ها را شما جمع کنید ببینید اصلا دیگر صدا اینجا چیزی نیست که، صوت اینجا خیلی نمره ندارد، مهم است اما خیلی نمره ندارد. مرحوم آقای سید علی آقای میرهادی(رحمت الله علیه) که آقا سعید از او اسم برد صدای زیادی نداشت، اما چون آن وجه دوم که باطن دعا بود را داشت متحول می کرد مستمع را، چقدر شهدای ما از همین مسجد امین الدوله پای دعای ابو حمزه ی ثمالی آقای میرهادی رفتند به معراج، کار کرده، زحمت کشیده، می آید هرچه زحمت کشیده منتقل می کند، مراقب ، ما باید مسلح باشیم. داشته باشیم. دریافت هایمان را قوی کنیم بیاییم یک درصد کمی از دریافت هایمان را بدهیم به مستمع، نه اینکه هرچه داریم به او بدهیم، نه، یک درصد کمی را به او بدهیم. این اتفاقات باید در دعا بیافتد.
مناجات و نیایش تقریبا در یک ردیف هستند که امکان دارد که مناجات، قطعه ادبی باشد، حرف دل باشد، فارسی باشد، الزاما نیاز نیست که از معصوم باشد؛ نجوا است دیگر، نجوا کردن است با خدا.
دعا دو حالت دارد، یا غیر مأثوره، یا مأثوره(از معصوم)، غیر مأثوره از بزرگان و از امام زاده ها و این ها در خانه ی خدا رفتند یک چیزی گفتند ثبت شده است. زیارت امام خمینی که شما می روید حرم حضرت امام، آن مأثوره نیست، استفاده از چند عبارت شده است آنجا ثبت شده است از امام معصوم نقل نشده است، اما دعای کمیل مأثوره است از امیرالمومنین(علیه السلام)به کمیل بن زیاد و او نسخه شده تا الان دست من و شما؛ فرق این دوتا این است.
مناجات حدود ندارد، حال خود فرد است، شما نمی گویید دعاهای خواجه عبدالله انصاری، می گویید مناجات خواجه عبدالله انصاری، فارسی دارد، قطعه های ادبی دارد، حرف دلش را هم زده، کوتاه دارد، دو صفحه ای دارد، بعدهم ادبیات آن متفاوت است. اما دعا این طور نیست، دعا قالب دارد، دعا را امام عرض نکرده به خدا بعد حرفش را پس بگیرد بگوید نه خدایا من اینطور نمی گفتم منظور من اینطوری بوده؛ دست کمیل بن زیاد را می گیرد می آید بیرون می گوید من این ها را به تو می گویم اگر می توانی سالی یک بار، در عمرت یک بار بخوان، تأثیر دعا.
فلذا حالا ما جلسات آینده یک مقدار راجع به علم دعا هم عرض می کنیم. اصلا دستور است که چه موقع دعا بخوانیم، چه موقع دعا نخوانیم، چه دعایی بخوانیم، چه زمانی دعا بخوانیم، کجا دعا بخوانیم، این ها همه در روایات است و تقسیم بندی شده است. حدیث زیاد داریم، هر چیزی را با پافشاری نخواهید، شما درخواست بکنید، بهترین دعا «اللهم وفقنا لما تحب و ترضی » خدایا به من بده آن چیزی که تو راضی هستی. اگر اصرار در دعا کنید، در درخواست خود پافشاری کنی ممکن است خدا را در یک شرایطی قرار می دهی واسطه ای قرار می دهی، دعا مستجاب می شود، یک چیزی به تو می دهد و یک چیز دیگری از تو می گیرد که هزینه اش خیلی سنگین تر است، این در درخواست های مادی است. و لذا خود آداب دعا، آنقدر دعا مهم است که برای آن آداب تعریف شده است، یعنی ادب دعا خواندن و این را رعایت باید بکند دعا خوان.
دعا معرفت افزایی می کند در انسان.
همیشه برای مردم نرو دعا بخوان، یک وقت هایی هم برای خودت دعا بخوان، ببین وقتی برای خودت می خوانی همان حال را داری یا فقط برای مردم داد میزنی؟! اگر خلوت و جلوتت یک حال باشد تو مرتب اخلاص را داری پیش میروی، داری تمرین می کنی.
صلوات ختم کنید.
بازدیدها: 349