بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شیوه ی تفسیر
بعضی از سخنرانی های ما بدنه اش شعر است و خواب است و قصه است و تحلیلی سیاسی است و روضه. اینطور نیست که وقتی از پای منبر ما بلند می شوند دوتا آیه قرآن هم بلد شده باشند. گاهی هم که تفسیر نقل میکنیم اینقدر اقوال را نقل می کنیم که باز مزه ی قرآن را نمی چشند. من فکر کردم آیاتی از سوره بقره را بررسی کنیم تا شیوه و سبک بیان تفسیر را بگوییم.
بعد از ماجرای فرعون و موسی و غرق شدن فرعون، یک طاغوت دیگر پیدا شد به اسم جالوت. عده ای از بنی اسراییل آمدن نزد پیامبرشان و درخواست فرمانده کردند که به جنگ جالوت بروند. پیغمبر فرمود من که نمی توانم به هر شعاری گوش بدهم من نگرانم قول شما قول نباشد. گفتند چرا؟ چرا به ما سوء ظن دارید؟ ما خونمان به جوش آمده است، اینها بچه ها را ازما گرفته اند خانه و زندگی ما را گرفتند می خواهیم بجنگیم و تنها مشکل ما فرمانده است.
سوره البقرة، آيه 246
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى إِذْ قالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِكاً نُقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ أَلَّا تُقاتِلُوا قالُوا وَ ما لَنا أَلَّا نُقاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِيارِنا وَ أَبْنائِنا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ
آيا نديدى گروهى از بزرگان بنىاسرائيل را كه بعد از موسى به پيامبر خود گفتند: براى ما زمامدار (و فرماندهى) برانگيز تا (تحت فرماندهى او) در راه خدا پيكار كنيم، او گفت: آيا احتمال مىدهيد كه اگر دستور جنگ به شما داده شود (نافرمانى كرده و) پيكار و جهاد نكنيد؟ گفتند: چگونه ممكن است در راه خدا پيكار نكنيم، در حالى كه از خانه و فرزندانمان رانده شدهايم؟ پس چون دستور جنگ بر آنان مقرّر گشت، جز عدّه اندكى، سرپيچى كردند و خداوند به ظالمان آگاه است.
نکته ها:
1- مسلمانان بايد با دقّت تاريخ را بنگرند طوری که انگار الان داستان را می بینند «أَ لَمْ تَرَ»
2- فرمانده کل قوا انبیاء بوده اند، از همین آیه می توان فهمید که رهبر باید فرمانده کل قوا باشد. پیامبر فرمانده کل قوا بود که از او فرمانده خواستند برای جنگ
3- جهاد براى رفع ظلم و دفاع از وطن، جهاد در راه خداست. «وَ ما لَنا أَلَّا نُقاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِيارِنا وَ أَبْنائِنا»
درست است که این حرف بنی اسراییل است اما هرجا قرآن سخنی را نقل کرد و بعد از آن کلا یا بل نیاورد یعنی آن حرف را تأیید می کند.
4- انقلابی بودن مهم نیست بلکه انقلابی ماندن مهم است. کسانی که شعار می دهند به هر شعاری تکیه نکنید.
5- در این داستان چهار ریزش است. اولین ریزش در این آیه است که می فرماید تولوا.. اینجا ریزش مکتبی است.
6- پيمان شكنان و شعار دهندگان بىعمل، ظالمند. هر کس شعار بدهد و پای آن نایستد ظالم است چون در آیه غیر از این ظلمی در کار نبود که آیه می گوید «عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ»
سوره البقرة، آيه 247
«247» وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً قالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ
وپيامبرشان به آنها گفت: همانا خداوند «طالوت» را براى زمامدارى شما مبعوث (وانتخاب) كرده است، گفتند: چگونه او بر ما حكومت داشته باشد در حالى كه ما از او به فرمانروايى شايستهتريم و به او ثروت زيادى داده نشده است؟ پيامبرشان گفت: خداوند او را بر شما برگزيده و توان علمى و جسمى او را افزون نموده است وخداوند ملكش (فرماندهى ورهبرى) را به هر كس بخواهد مىبخشد وخداوند (احسانش) وسيع و (به لياقتها و توانايىهاى افراد) آگاه است.
نكته ها:
1- در این آیه ریزش دوم اتفاق افتاد ریزش سیاسی قالوا انی یکون له الملک
2- رهبر باید مخ داشته باشد برای مدیریت و تدبیر و بازو برای اجرا «بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ»؛ شما به جیبش چه کار دارید؟ خدا می خواهد او رهبر باشد. خدا خواست تار عنکبوت جان پیامبر را نجات داد، یک هدهد سبب مسلمان شدن یک کشور شد.
سوره البقرة، آيه 248
وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
وپيامبرشان به آنها گفت: نشانهى حكومت او اين است كه تابوت (عهد) به سوى شما خواهد آمد، (همان صندوقى كه) آرامشى از پروردگارتان و يادگارى از ميراث خاندان موسى وهارون در آن است، در حالى كه فرشتگان آن را حمل مىكنند، همانا در اين موضوع، نشانهى روشنى براى شما است، اگر ايمان داشته باشيد.
نكته ها:
براى اينكه يهود به فرماندهى طالوت اطمينان و يقين پيدا كنند، پيامبرشان به آنها گفت:
مراد از تابوت همان صندوق چوبى بود كه مادر موسى، نوزاد خود را در آن گذاشت و به فرمان خدا در آب نيل انداخت و مأموران فرعون صندوق را گرفته و نوزاد را با آن به نزد فرعون بردند. آن صندوق همچنان در دربار فرعون بود. وقتى موسى عليه السلام به پيامبرى رسيد، الواح تورات را در آن قرار داد و به هنگام رحلت نيز زره و ساير يادگارهاى خود را در آن گذاشت و به وصىّ خود «يوشعبننون» سپرد. اين صندوق، به صورت صندوقى مقدّس كه صندوق عهد نام گرفته بود، در ميان بنىاسرائيل بود و آن را در جنگها پيشاپيش سپاه حمل مىكردند، ولى كمكم قداست آن شكسته و مفقود شد. اين صندوق ربوده شده را در زمان رياست طالوت، خداوند از طريق ملائك به آنان بازگرداند تا موجب آرامش و اطمينان خاطر آنان باشد.
پيام ها:
اگر صندوقى كه با بدن موسى و الواح تورات تماس داشته، مقدّس و آرام بخش است، پس مقدّس شمردن صندوقى كه بر روى قبر اولياى الهى است، خلاف قرآن نيست. زيرا در همه آن صندوقهايى كه در مشاهد مشرّفه است، «بقيّة ممّا ترك آل محمّد صلى الله عليه و آله» قرار دارد. «بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ» قابل توجه وهابی ها
سوره البقرة، آيه 249
فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ
پس هنگامى كه طالوت، سپاهيان را با خود بيرون برد، به آنها گفت:
خداوند شمارا به يك نهر آب آزمايش مىكند، پس هر كه از آن بنوشد از من نيست و هركس از آن نخورد از من هست، مگر آنكه با دست، مشتى برگيرد (و بياشامد.) پس (همين كه به نهر آب رسيدند،) جز اندكى همه از آن نوشيدند، سپس هنگامى كه او و ياوران با ايمان او از آن نهر گذشتند، (و دشمن را ديدند) گفتند: امروز ما توانايى مقابله با جالوت و سپاهيان او را نداريم. امّا آنها كه اعتقاد داشتند خدا را ملاقات خواهند كرد (و به روز قيامت ايمان داشتند) گفتند: چه بسا گروهى اندك كه با اذن خدا بر گروهى بسيار پيروز شدند و خداوند با صابران (و استقامت كنندگان) است.
پيام ها:
1- ریزش سوم در اینجا اتفاق افتاد ریزش اقتصادی که نتوانستند جلوی خود را از آب خوردن بگیرند
2- ریزش چهارم هم در مواجهه با جالوت اتفاق افتاد یعنی ریزش روانی. تا آنها را دیدند گفتند لا طاقة لنا الیوم بجالوت و جنوده
3- فراوانى عِدّه و عُدّهى دشمن در برابر ارادهى خداوند چيزى نيست. از نظر قرآن بیست نفر شما در مقابل دویست نفر است «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ»
سوره البقرة، آيه 250
وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ
و هنگامى كه در برابر جالوت و سپاهيان او قرار گرفتند، گفتند: پروردگارا صبر و شكيبايى بر ما فرو ريز و قدمهاى ما را ثابت و استوار بدار و مارا بر گروه كافران پيروز فرما.
پيام ها:
1- هميشه و به خصوص در جبههها، دعا همراه با حركت لازم است، نه دعا به جاى حركت. «بَرَزُوا لِجالُوتَ … رَبَّنا أَفْرِغْ …»
سوره البقرة، آيه 251
فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا يَشاءُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمِينَ
سپس آنها (طالوت و ياران او) به اذن خداوند، سپاه دشمن را درهم شكستند و داود (كه جوانى كم سن و سال، ولى مؤمن، شجاع و از ياران طالوت بود،) جالوت را (كه فرمانده سپاه دشمن بود) كشت، و خداوند حكومت و حكمت به او عطا نمود و از آنچه مىخواست به او آموخت. و اگر خداوند (فساد) بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نكند، قطعاً زمين را فساد مىگرفت. ولى خداوند نسبت به جهانيان لطف و احسان دارد.
نكته ها:
بر اساس روايات، داود عليه السلام بر اثر همين شجاعت و دلاورى به مقام نبوّت رسيد و فرزندش سليمان عليه السلام نيز از انبياى الهى گرديد. داوود یک نوجوان 15، 16 ساله بود که شجاعت از خود نشان داد. اگر داوود که جالوت را کشت خدا به او ملک و حکمت و علم داد، امیرالمؤمنین هم عمرو بن عبدود را کشت خدا هم به او ملک و حکمت و علم داد.
ما در 37 دقیقه دو صفحه قرآن را بیان کردیم و نکاتش را هم گفتیم.
باید یک دور تفسیر کل قرآن را مطالعه کنید. آخوند بی قرآن یعنی آخوند بی نور و نمی تواند یخرج الناس من الظلمات الی النور باشد
از فیلم دیدنها و کارهای غیر ضروری کم کنید و به مطالعه بپردازید.
ژست علمایی به خود نگیرید اول تفسیر نمونه را ببینید و بعد تفسیر نور را. چون تفسیر نور مال من است و من ملا نبودم بلکه معلم بودم لذا خیلی روان گفته ام که همه بفهمند. تفسیر نمونه مثل تاریخ کربلا است و تفسیر نور مثل شعارهای کربلا.
مثال: ابراهیم به عمویش گفت اینها چیست که می پرستید ما هذه التماثیل. از این آیه باید اصول درآوریم مثل:
اصل اول: در اصلاح و امر به معروف و نهی از منکر سن شرط نیست قال لابیه.
اصل دوم: در اصلاح و امر به معروف و نهی از منکر، تعداد شرط نیست ابراهیم به تنهایی به عمو و قومش گفت
اصل سوم: در اصلاح اول از بستگان خود شروع کن اول به عمویش گفت، و انذر عشیرتک الاقربین،
اصل چهارم: در اصلاح و امر به معروف منکرات اصلی را بگو ان الشرک لظلم عظیم،
اصل پنجم: در اصلاح و امر به معروف، از خود شخص اقرار بگیر نگو سیگار نکش بگو سیگار چه فایده ای دارد؟ حضرت ابراهیم گفت ما هذه التماثیل
بعد از آن یک دور نهج البلاغه را بخوانید
به این آیه عمل کنید خذ الکتاب بقوة
ما باید یک نگاه جدیدی داشته باشیم، از الفاظ قرآن خارج نشویم ولی از الفاظ قرآن نکته بیرون بکشیم
هن لباس لکم و انتم لباس لهن، 50 نکته از این آیه در یادداشتهای من است.
قرآن معدنی است!! اگر خواب هم می گوییم خواب قرآن را بگوییم، تاریخ هم تاریخ قرآن بگوییم
در تفسیر قرآن به قرآن، المیزان حرف اول را می زند، در ادبیات زمخشری حرف اول را می زند، در روایات نورالثقلین و البرهان حرف اول را می زنند. همانطور که پارچه ها جنسشان مختلف است تفاسیر هم مختلف است
قرآن می گوید آخوند ربانی، آخوند قرآنی است. دلیلش این آیه است که کونوا ربانیین بما کنتم تعلمون الکتاب و بما کنتم تدرسون.
بازدیدها: 130