مراسم بزرگداشت شهید الله دادی در یزد برگزار شد.
یکی از همرزمان شهید الله دادی در مراسم بزرگداشت این شهید که با حضور بانوان یزدی برگزار شد ناگفته هایی از مراسم تشییع این شهید با حضور سردار سلیمانی در سیرجان و روستای پاریزبیان کرد.
حاج کاظم مشهدی بافان درجمع بانوان شرکت کننده درمراسم بزرگداشت شهادت سردارالله دادی که به همت هیأت پیروان عترت خواهران رزمندگان اسلام در شاهزاده فاضل یزد برگزار شد؛خطاب به روح بلند شهید گفت : تو سردار مهربانی بودی و بازنشسته شده بودی، جانباز هم بودی، ترکش کنار مهره های کمرت هر لحظه فلج شدن تو را تهدید می کرد و تو همچنان درجهاد سراز پا نمی شناختی.
مشهدی بافان با اشاره به حضور ایران در دفاع ازحرم مطهرائمه اطهارعلیهم السلام و حرم حضرت زینب(س) در سوریه درباره دلیل این حضور گفت : ۲۳۰ سال پیش سعود بن عبد العزیزبه کشورعراق حمله کرد و ۱۲ هزار نفر را وارد شهر کربلا کرد وهر کس را که با امام حسین (ع) بود سر از تن او جدا می کرد. وی افزود : ۹۰ سال پیش نیزبه مدینه حمله شد و قبور مطهر چهار امام ما را با خاک یکسان کردند و الان اگر ما را از حرم مطهرائمه دفاع نکنیم با خاک یکسان کردن توسط دشمنان اسلام کاری ندارد.
* دعوت سردار سلیمانی از الله دادی
این همرزم شهید درمورد خاطرات شهید الله دادی گفت : درسال ۸۹ در یزد یک رزمایش برگزار کرده بودیم و سردار سلیمانی به یزد آمده بود و تحت تأثیرمدیریت خوب شهید الله دادی قرار گرفت و از وی دعوت کرد تا به سپاه قدس بپیوندد. سردار سلیمانی از سردارالله دادی پرسید آیا همسر شما راضی است؟ و شهید الله دادی گفت : باید ازخودش بپرسید وشب شهید الله دادی وهمسرش مهمان سردار سلیمانی بودند و سردار ازهمسرشهید درباره تصمیمش پرسید و «خانم کار دوست» همسر شهید الله دادی به سردار سلیمانی گفت : هر طور که صلاح اسلام و دین اسلام و صلاح نظام مقدس اسلامی است عمل کنید .
* ماجرای مراسم تودیع و معارفه شهید الله دادی در یزد
مشهدی بافان در مورد برگزاری مراسم تودیع معارفه سردار الله دادی در یزد گفت : چند ماه بعد از دعوت سردار سلیمانی از شهید الله دادی، این سردار رشید در یزد تودیع و معارفه می شد. از وی خواستیم تا کلیپی را برای مراسم تودیع و معارفه وی آماده کنیم و این شهید گفت : من همه چیز را خودم آماده کردم و نیازی به ساخت کلیپ نیست.
در مراسم تودیع و معارفه؛ سردار سلامی هم دعوت شده بود و سردار الله دادی به پشت تریبون رفت و گفت : رسم است که درمراسم تودیع و معارفه، عملکرد مسئولان تحت عنوان یک کلیپ به نمایش درآید ولی ای سردار سلامی! من در سرزمینی خدمت کرده ام که در سفری که به شهرستان طبس رفته بودم؛ پدر دوشهید را دیدم که با حقوق دو فرزند شهیدش و با اموال شخصی اش مسجدی را با هدف ترویج اسلام می ساخت و من در یزد هیچ کاری نکردم که کلیپ آن به نمایش درآید و دعا کنید درمأموریتی که در پیش دارم موفق شوم.
مراسم تودیع و معارفه که تمام شد، سردار الله دادی در مراسم دیگری که جنبه عمومی نداشت به سردار سلامی گفت : من نتوانستم با توجه به فضای موجود مراسم تودیع و معارفه حرف دلم را بگویم در حالی که شهید احمد کاظمی در مراسم تودیع و معارفه اش از خدا درخواست شهادت کرد و سردار قهاری سعید هم درخواست شهادت کرد. سردارسلامی دست بر شانه شهید الله دادی گذاشت و گفت : قطعا پایان مأموریت شما شهادت است.
مشهدی بافان گفت : سردار الله دادی در یزد به من گفت : هرروز که از خانه بیرون می روم آخرین نگاه را به خانواده ام می کنم و آینه و قرآن جزء لوازم اصلی بدرقه من در خانه است.
وی افزود : سردارالله دادی درحالی که ۳۰ سال درسپاه پاسداران خدمت کرده بود و در دوران بازنشستگی به سر می برد ولی هنوز در جهاد بود و هرکدام ازاعضای خانواده اش در شهری به سر می بردند که باعث تعجب دوستان او شده بود و روزی یکی از دوستانش به سردار گفته بود باید پراکندگی خانواده تو درکتاب قطوری نوشته شود و با توجه به اینکه تو بازنشسته شدی و باید دوران آسایش و راحتی را بگذرانی هنوز در جهاد هستی.
* شهید الله دادی علمدار حرم زینب(س) بود
وی تصریح کرد : سردار الله دادی علمدار حرم حضرت زینب (س) و ابا الفضل (ع) بود… و در حالی که ترکش در بدن داشت یک لحظه از جهاد دست برنداشت و آرزوی شهادت می کرد و به همسرش می گفت : چرا دعا نمی کنی تا به رفقای شهیدم بپیوندم.
* چند روز قبل از شهادت
وی در مورد خاطرات چند روزقبل ازشهادت شهید هم گفت : چند روز قبل از اینکه شهید الله دادی به سوریه برود در کنار همسر و دخترش در لبنان به سر می برد و در یک تماس تلفنی با پسرش که در ایران است احوالپرسی می کند و پسرش می گوید در حال پختن قرمه سبزی هستم و شهید الله دادی می گوید خوشا به حالت و ما در لبنان کسی نیست که قرمه سبزی برایمان درست کند؛ همسرشهید وقتی این حرفها را می شنود تصمیم می گیرد برای صبحانه قرمه سبزی بپزد و صبح درحالی که شهید عازم مأموریت سوریه بود مشاهده کرد که درسفره صبحانه قرمه سبزی است و همسرش به او گفت: به خاطر حرفی که دیشب به پسرمان زدی من ناراحت شدم و تصمیم گرفتم قبل از مأموریت قرمه سبزی حاضر کنم. شهید الله دادی لبخند می زند و می گوید : این حرف من یک شوخی بود، چون پسرم در ایران غریب است و ما در کنارش نیستیم نخواستم احساس تنهایی کند و فکر نکند ما در خوشی به سر می بریم و او غریب است.
مشهدی بافان ادامه داد : شهید قبل از رفتن به قنیطره به حرم حضرت زینب (س) رفته بود و در یک تماس تلفنی چند ثانیه ای با همسرش احوالپرسی کوتاه و خداحافظی می کند.
* ماجرای تشییع در سیرجان
وی در مورد ناگفته های تدفین شهید الله دادی می گوید : وقتی پیکر شهید در سیرجان از حسینیه امام خمینی (ره) سپاه تا مسجد جامع سیرجان تشییع شد، پیام سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان قرائت شد و پس از اقامه نماز بر پیکراین شهید، جنازه به روستای پاریز زادگاه شهید منتقل شد.
* زیارت عاشورا با نوای قاسم سلیمانی
این همکار و همرزم یزدی شهید الله دادی درباره خاطرات خود در خاکسپاری شهید در روستای پاریز اظهار کرد : سردار قاسم سلیمانی به روستای پاریزآمد و قبل از مراسم خاکسپاری زیارت عاشورا را قرائت کرد در حالی که حاضران نیز با سردار زمزمه می کردند. سپس پیکر شهید را برای خاکسپاری آوردند و سردار سلیمانی پس از خواندن نماز ظهر و عصر به درون قبر رفت و سجده کرد و چند دقیقه ای گذشت . ابتدا پرچم سرخ امام حسین (ع) را کف قبر پهن کرد و سپس جنازه را گرفت و دو تا پسرهای شهید را هم صدا کرد که به درون قبر بیایند؛ سپس عبای سید حسن نصرالله را که به جنازه شهید اهدا کرده بود به همراه تربت امام حسین (ع) روی جنازه گذاشت و یکی از دو انگشتر شهید را که همیشه در حال نماز به دست داشت کنار پیکر قرار دادند و یک بسته شامل تربت خاص امام حسین (ع) اهدایی از طرف سردارسلیمانی نیز در کنار پیکر شهید گذاشته شد و سپس سردار سلیمانی ذکر تلبیه را خواند و از قبر بیرون آمد و خودش سنگ لحد گذاشت و با دست خاک ریخت. وقتی برخاست همان جمله ای را گفت که امام حسین (ع) پس از شهادت حضرت ابالفضل (ع) گفت.
بازدیدها: 1