آیتالله رضا استادی، شب گذشته، سوم آبانماه در اولین جلسه تفسیر خود در سال تحصیلی جدید حوزه در دارالقرآن علامه طباطبایی(رحمة الله علیه) با اشاره به آیات ۶۶ تا ۷۲ سوره مؤمنون گفت: علامه طباطبایی در ذیل این آیات فرموده کسانی که اسلام نمیآورند و شبها در جلسات خصوصی خود نسبت به پیامبر اکرم(صلوات الله علیه) و قرآن و اسلام بدگویی میکنند، ممکن است چند عذر برای خود بتراشند و کسی فکر کند اینها معذور هستند ولی خداوند عذرهای آنان را بیان و رد کرده است.
وی افزود: یک کافر ممکن است بگوید قرآن را نمیفهمم یا ممکن است بگوید میفهمم ولی در آن تدبر نمیکنم و قبول ندارم. اما هیچکدام از این عذرها قابل پذیرش نیست؛ زیرا قرآن برای همه قابل فهم است و کسی اگر منصف باشد حتی برای فارسی زبانان نیز قابل فهم است به خصوص در محیطی که مردم، عرب بودند و عده زیادی هم تحت تاثیر این کلام قرار گرفتند طرح چنین مسایلی بهانه است.
استادی بیان کرد: یکی از عذرهای آنان فکر نکردن در مورد سخنان پیامبر(صلوات الله علیه) است که مورد پذیرش عقل نیست؛ زیرا عقل میگوید باید در مورد آموزههایی که فرد مدعی نبوت آورده است فکر کرد و اگر قابل پذیرش بود باید پذیرفت؛ خود قرآن نیز میگوید باید در آن تدبر کنیم؛ از اینرو اینکه عذر بیاورند که ما در این کلام تدبر نکردیم عذر مقبولی نیست.
این استاد تفسیر حوزه بیان کرد: معمولا کفاری که با رسول خدا(صلوات الله علیه) مواجه بودند کسانی بودند که منکر بودند در حالی که حق را فهمیده بودند وگرنه کسی که قاصر است ممکن است چندان مورد توجه و خطاب آیات نباشد؛ اینها مانند دیگران قرآن را فهمیده بودند ولی لجبازی میکردند و نمیخواستند بپذیرند.
وی با اشاره به عذر دیگری از کفار که میگفتند دینی که پیامبر آورده بدعت است و در طول تاریخ سابقه نداشته است که البته قرآن این عذر آنان را رد میکند، اظهار کرد: در مدینه کلیمیها و کمی آن طرفتر از مدینه، مسیحیان زندگی می کردند و این کفار با آنان مرتبط بودند؛ بنابراین چطور این مسئله سابقه نداشته باشد در حالی که آنان پیامبر و کتاب داشتند؛ علامه طباطبایی فرموده است فرض کنید که حرف آنان درست باشد و مطلب جدیدی از سوی پیامبر آمده باشد که سابقه نیز نداشته ولی نو بودن و سابقه نداشتن دلیل بر باطل بودن نیست که بخواهند به این دلیل متمسک شوند.
استادی در ادامه با اشاره به قاعده لطف عنوان کرد: ما هم در مسایل فقهی و اصولی گاهی به این قاعده تمسک می کنیم؛ برخی میگویند قابل استفاده نیست ولی در برخی موارد به آن تمسک شده است که ما کاری به مسایل علمی آن نداریم؛ برای تقریب به ذهن شما مرجع تقلیدی را در نطر بگیرید که در مقامی است که مقلدان زیادی دارد؛ ایشان برای نوشتن رساله به چند نحو می تواند عمل کند یا اینکه به زبان عربی بنویسد؛ یا به زبان فارسی با لغتهای دشوار بنویسد که هیچکدام ایرادی ندارد ولی قاعده لطف اقتضاء دارد که به زبان فارسی و قابل فهمتری برای مردم بنویسد چون هر مقلَدی دوست دارد مقلدین بیشتر به دستورات الهی عمل کنند حال اگر این مسئله را با پیامبر تطبیق کنیم در این صورت پیامبر دوست دارد مردم بیشتری را جذب کند بنابراین مسایل را قابل فهمتر برای مردم بیان میکند با اینکه ضرورتی ندارد ولی از روی لطف این کار انجام میشود.
وی با بیان اینکه قرآن کریم و سخنان پیامبر با زبانی قابل فهم برای مردم بیان شده است افزود: این قاعده میگوید ما باید راه بهتر و آسانتر را به مردم معرفی کنیم تا افراد بیشتری جذب شوند که این کار در مورد قرآن انجام شده است.
دبیر شورای عالی حوزه علمیه اظهار کرد: یکی از موضوعات دیگری که در اینجا قابل طرح است بحث این است که آیا پیامبر مزدی از مردم خواسته است یا نه؛ البته مزد اشکالی ندارد؛ ما الان منبر میرویم و مزدی طلب میکنیم ولی قبول داریم که اگر برای تبلیغ به جایی برویم و به مردم بگوییم ما برای منبر امسال پولی دریافت نمی کنیم تاثیر کلاممان بسیار بیشتر از موقعی خواهد بود که قرار باشد پولی برای منبرمان بگیریم و ذهن افراد مشغول این باشد که این مبلغ چقدر قرار است بگیرد بنابراین بناست پیامبر(صلوات الله علیه) و ائمه(علیه السلام) برنامهشان را طوری پیاده کنند که مردم بیشتری جذب شوند به همین دلیل اجر و مزدی برای رسالت نخواستهاند.
استاد برجسته حوزه ادامه داد: به عنوان مثال فردی برای رفتن به منبر و یا کلاس شاید بیش از نیم ساعت مطالعه لازم نداشته باشد ولی چندین ساعت مطالعه میکند تا با تسلط بیشتری حاضر شود و مطالبی را بیان میکند که علاوه بر عموم، افراد دانشگاهی نیز برایشان مفید باشد؛ این قاعده لطف است در حالی که لازم هم نبوده است.
استادی تصریح کرد: خداوند و پیامبر اکرم(صلوات الله علیه) و ائمه(علیه السلام) و حتی در مراتب پایینتر مراجع و علما و استادان ما خیلی از کارها را از روی لطف انجام داده و میدهند و جزء وظایف آنان نبوده است که نمونههای متعددی نیز موید آن است؛ یعنی در امور دینی همیشه این مسئله رعایت میشود که از باب نصیحت عرض میکنم مبادا ما خلاف آن را عمل کنیم؛ ما هم باید جهت لطف را رعایت کنیم تا مردم بیشتر جذب شوند و طوری نباشد که خدایناکرده سبب دوری مردم از دین بشویم.
دین رنگ و بوی مادیات نگیرد
این استاد تفسیر حوزه بیان کرد: گاهی حرفهایی این طرف و آن طرف زده میشود که خیلی از آنها هم دروغ است؛ گفته میشود کسی که مدیحهسرایی برای اهل بیت(علیه السلام) میکند اینقدر و آنقدر پول میگیرد که این مسایل مبعد(دورکننده) است و نه مقرب؛ هر قدر مداح خوب بخواند و خوش صدا باشد اگر کارش با این حرفها قاطی شود مبعد است؛ مقرب آن است که هم جاذبه داشته باشد و مردم بدانند حق او هست که پول بگیرد ولی نمیگیرد.
وی تاکید کرد: باید همیشه یادمان باشد وضع ما و برخورد و قرآن و احکام یاددادن ما طوری باشد که باعث جذب مردم شود به همین دلیل گفتهاند برای واجبات پول نگیرید البته ما منبر را بهانه کردهایم که واجب نیست. به همین دلیل در حکومتی مانند ما گفتهاند، اگر هزار مبلغ برای دین لازم است باید برای پرهیز از این حرف ها، حکومت زندگی آنان را تامین کند شبیه کاری که برای قضات صورت میگیرد؛ همه این کارها برای آن است که اگر دین، رنگ مادیات به خود بگیرد مشکل ایجاد میشود؛ یعنی بناست ما کارها را راحت کنیم تا اگر بهانهای نیز وجود داشته باشد این بهانهها برداشته شود.
وی با اشاره به عذر و بهانه کفار مبنی بر اینکه پیامبر(صلوات الله علیه) را نمیشناختهاند، اظهار کرد: قرآن این مسئله را هم رد کرده است؛ علامه در ذیل آیات فرموده است که اینها بهانه است؛ زیرا پیامبر(صلوات الله علیه) را بهخوبی میشناختند و با او زندگی کرده و پیامبر(صلوات الله علیه) در میان آنان به امانتداری مشهور بوده است ضمن اینکه برای یک پیامبر(صلوات الله علیه) اتیان معجزه کفایت میکند همانطور که در داستان سحره موسی که بسیار عجیب است بلافاصله وقتی به عظمت کار موسی پی بردند به سجده افتادند و پذیرفتند؛ زیرا معجزه مانند موعظه است و کسی که دل بدهد میفهمد و منکر آن نمیشود ولی کسانی که نمیخواهند چیزی را بفهمند و بپذیرند منکر آن میشوند.
استادی در بخش دیگری از سخنانش افزود: قرآن کریم در این آیات، تعبیر عجیبی دارد و فرموده که اگر پیامبر تنزل کرده و از کفار تبعیت کند همه چیز عالم به هم میریزد و آسمان و زمین نابود میشود؛ علامه فرموده اگر پیامبر به هوا و هوس مردم بخواهد توجه کند هر کسی خواستهای دارد و هیچ عدل و نظم و نظامی وجود نخواهد داشت و همه چیز به هم خواهد ریخت در حالی که این نظام بر قواعدی که حق است بنا شده و هدفمند است و هدفش تامین سعادت انسان است.
وی با اشاره به برخی آموزههای انحرافی در زمینه متعدد بودن راههای هدایت ادامه داد: اگر کسی با قرآن آشنا باشد میفهمد که صراط یکی بیشتر نیست و صراط علی حق است؛ این حرفهایی که مبنی بر وجود صراطهای مختلف گفته میشود حرف نادرستی است زیرا یک راه داریم آن هم راهی معین است؛ اگر کسی بگوید شما راه مسیحیت و یهودیت و زرتشتی و … را بروی به مقصد می رسی معلوم است که قبول نیست.
وی به ذکر نمونهای از عقاید برخی فرق و ادیان پرداخت و گفت: مثلا برخی فرقهها مانند صوفیان صلح کلی را مطرح و بدون اینکه تکلیفی دینی برای مردم تعیین کنند میگویند فقط یاد خدا باش کافی است یا مسیحیان برای جذب بیشتر مردم آمرزشفروشی میکنند در حالی که در اسلام تکالیفی مانند نماز و خمس و … وجود دارد که در وهله اول ممکن است عمل به آن دشوار باشد ولی این دلیل بر حقانیت آنان نیست زیرا یک راه حق بیشتر نیست؛ اگر سنیها را هم در جایی معذور بدانیم یا باید قاصر باشند و یا باید محبت به امام داشته باشند وگرنه اگر بگوییم که هم شیعه درست می گوید و هم راه اهل سنت درست است حرف غلطی است اگرچه ممکن است در جایی خریدار داشته باشد.
استادی با اشاره به آیه «أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجًا فَخَرَاجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ» بیان کرد: یکی از بهانههای کفار ممکن است این باشد که پیامبر برای تبلیغ دینش برای آنان خرجتراشی کرده و از آنان مالی میخواهد ولی قرآن فرموده است که پیامبر(صلوات الله علیه) برای رسالتش هیچ اجر و مزدی نمیخواهد و هیچ خراجی برای دیگران ندارد و این عذر کفار نیز درست نیست.
وی افزود: اجر نخواستن دو نوع است؛ یک نوع وقتی است که وارد روستا و شهری میشویم و قصدمان این است که برای تبلیغ دین پول نگیریم ولی اگر دادند میگیریم ولی در مورد پیامبر(صلوات الله علیه) این است که از قبل میگوید من پولی برای رسالت و تبلیغم نمیخواهم که تاثیر آن بسیار بیشتر است؛ مسئله اجر در ۱۲ آیه قرآن کریم تکرار شده که دلیل بر اهمیت فوقالعاده و اثر جدی آن است.
بازدیدها: 114