مرحوم دولابی|خدای متعال کسی را به عبادتش تحمیل نکرده

خانه / مطالب و رویدادها / مرحوم دولابی|خدای متعال کسی را به عبادتش تحمیل نکرده

حکام الهی این‌گونه است. خیلی بزرگ است و شأن خود است که برای ما احکام کرده است. خود او این کاره است و ائمه(علیهم السلام) و خوبان خدا. شغل خودش را برای من و شما عبادت قرار داده است. ما باید منت سربگیریم و دم نزنیم و چیزی نگوییم، زیرا اگر چیزی بگوییم باخته‌ایم. هر قدر که توفیق می‌دهد سرت را پایین بیانداز.

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: خداوند متعال، بدون واسطه آفریده است. لذا به عبادتش تحمیل نکرده و مجبور نساخته است که نماز بخوانید و روزه بگیرید و خمس بدهید و احکام دین را رعایت کنید، بلکه وجدانِ آنها را این کاره آفریده است. چقدر نمازی که حمدِ خدایش را بکند لذیذ و پاک است، آیا این بابّ مزاج نیست؟ به هنگام نماز با صاحبش تماس می‌گیرد، ایا جا دارد که از بابت آن مزد بخواهد؟ آیا هیچ مزدی بهتر از نماز می‌شود تصوّر کرد؟ از الان تا پنجاه روز دیگر قرار می‌گذاریم که یک چیزی بنویسید که بتواند مزد نماز باشد و از خود نماز بهتر باشد. لابد مزد باید بهتر از خود کار باشد. آیا می‌توانی فکر کنی و چیزی را به دست بیاوری که از خود نماز بهتر باشد؟ برای روزه هم همین طور. برای دست سر یتیم کشیدن چیزی را پیدا کن که از آن بهتر و مزد آن باشد. بگو که در مقابل این کار چه مزدی می‌خواهی بگیری که از خود دست کشیدن بر سر یتیم بهتر باشد؟ هم چنین بگو برای گرفتن زیر بغل یک ضعیف چه مزد می‌خواهی؟ احکام الهی این‌گونه است. خیلی بزرگ است و شأن خود است که برای ما احکام کرده است. خود او این کاره است و ائمه(علیهم السلام) و خوبان خدا. شغل خودش را برای من و شما عبادت قرار داده است. ما باید منت سربگیریم و دم نزنیم و چیزی نگوییم، زیرا اگر چیزی بگوییم باخته‌ایم. هر قدر که توفیق می‌دهد سرت را پایین بیانداز.
آنگاه اختیار و عزتت را هم حفظ کرده است، جبر نکرده است و فشار نیاورده است. حتی فرموده است اگر نمی‌توانی ایستاده نماز بخوانی، بنشین و بخوان، اگر بایستی و بخوانی من آن را نمی‌خواهم، من تو را بیشتر از خودت دوست دارم. اگر خواستی خدمت کنی و ایتساده نماز خواندی قبول نخواهد کرد. می‌گوید من این را نمی‌خواهم. من می‌خواستم که تو با رغبت خودت بایستی و اختیار و عزَّتت در وقت عبادت محفوظ باشد. همان‌گونه که خود، مختار و عزیز است می‌خواهد عبدش وقتی دو رکعت نماز می‌خواند سرپای خود بایستد و بخواند. اگر نمی‌تواند، بنشیند. روزه هم این طور است. اگر نمی‌توانستی بگیری و خودت را به مشقت گذاشتی من آن را نمی‌خواهم. من گفته‌ام اگر می‌توانی روزه بگیر. تو پیر مرد، خود را برای چه در فشار گذاشتی؟
گفت پس چرا آدمی به هنگام عبادت کُره دارد. گفت: چون نمی‌داند که چه کاره است. خیال می‌کند خداوند کار شاقّی بر عهده‌اش گذاشته است. لذا با خُلقِ تنگ می‌رود و می‌دانید که خُلقِ تنگ قرب نمی‌آورد. خسته کننده است و تنها شاید خستگی‌اش کمی برای صاحبش فایده داشته باشد. گفت نماز هیچ ثوابی نداشت. فقط خود را کمی خسته‌ کردم و نفسم چون کسل شد مورد رحمت قرار گرفت. شب و روز دست خالی، بالا و پایین دویدم اِنَّ النَّفسَ لامّارَهٌ بِالسّوُءِ اِلامارَحِمَ رّبّی. «نفس بد فرماست، مگر آنکه پروردگارم رحمت آورد»(سوره یوسف آیه ۵۳) خدا رحم کرد.
انسان وقتی خدای خود را فراموش کند گاهی به نفس خودش و به دشمن ظالمش التماس می‌کند. یکی از رفقا از مرحوم شیخ محمد کوهستانی رحمه الله علیه که در مازندران بود پرسید نَفس چیست؟ او با لبخند گفت: آقا جان، آقا جان.

بازدیدها: 72

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *