مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: نمیدانم قرآن مال نفس شماست یا نفس شما مال آن است. وقتی قرآن میخوانی، آن را میفهمی و کیف میکنی. همراه با آیات عذابش گریه میکنی و به هنگام خوشی آن هم خوشی. سواد هم نداری اما نمیدانم این قرآنی که میفهمید بالاتر است یا شما! من نمیدانم، شما خودتان میدانید. اگر میگویید کوچکتر هستیم حرفتان درست است. اگر هم بگویید بالاتریم، باز هم حرفتان درست است. هرچه تشخیص دهید همان درست است.
من الان نمیدانم شما بالاتر هستید یا قرآن. اگر قرآن بالاتر باشد که آن را نمیفهمید. اوایل عمر ممکن است بگویند نمیفهمیم ولی آیا آخرهای عمر هم میتوانند بگویند نمیفهمیم؟ این یک مقدار فهمی که دارید آیا از درون شماست و صورت حساب درون شماست. نکند قرآن هم از درون شماست و صورت حساب خودتان است. نگاه کن! ضرری ندارد. شاید متوجه نشدیم یا نشناختیم. شاید خواب بودیم و اینها را از درونمان درآوردهاند. نمیدانم، یک شاید که اشکال ندارد.
درست نگاه کنید؛ وَ کُلَّ انسان الزمناهُ طائرَهُ فی عُنُقه وَ نُخرجُ لَهُ یومَ القیمهِ کِتاباً یلقیهُ مَنشُوراً در آخر هم میگوید اِقرا کِتابَکَ کفی بنفسِکَ الیومَ علیکَ حَسیباً .
آیا قران در دل تو میرود یا دل تو در قرآن میرود؟ قرآن درون دلت میرود. پس اصل کاری دل است، آن امانتی که در درونت گذاشتهاند دل است. همه انبیاء و قرآن هم آمدهاند تا نشانت دهند. آیا در ذات خودت بود یا انبیاء آمدند و یک چیزی را در درونت قرار دادند؟ وقتی خوب نگاه کنید میبینید که آن را از ابتدا در ذاتتان گذاشته بودند. منتهی نمیتوانستیم آن را بخوانیم، آنها آمدند و خواندند. لذا در ذات خودتان نوشته است.
خداوند درون شما چیزی گذاشته که اگر پیامبران هم نبودند، باز باید خدا را عبادت میکردید. اینقدر امانت بزرگ است و حَمَلها الانسانُ (سوره احزاب آیه ۷۲) انسان آن را حمل میکند. قبول کرده است. برای همین بچه کوچک که فطرتش پاک است زود قبول میکند.
این بار امانت به همه آسمانها و زمین عرضه شد اما ابا کردند، چون نمیتوانستند صبر کنند. ملائکه هم ادب کردند گفتند که ما اهلش نیستیم. اما انسان گفت من بر میدارم. وقتی انسان قبول کرد به این معنی است که اگر خدا پیامبران را هم نفرستاده بود، باز هم ما شاکر بودیم برای آن نعمتی که در ما هست.
کتاب طوبای محبّت جلد دوم – ص ۱۲۱
بازدیدها: 70