مردی که با شغلش کِیف میکرد
معمارزاده بود و نامش «حسین بن محمد معمار» معروف به «حسین لُرزاده». از کودکی هنر آموخت و از نوجوانی معماری. خیلی زود قریحهاش آشکار شد و کارهایی کرد کارستان. می بردندش برای کاخسازی و عمارتآرایی. اینطوری شد که در عمر ۹۸ سالهاش از هنرِ دستش یادگارها گذاشت برای ایرانیها؛ از آرامگاه فردوسی گرفته تا کاخ مرمر و کاخ سبز و سردر دارالفنون و سردر بانک شاهی (تجارت فعلی). همه کارهایش اینها نبود؛ لُرزاده بیش از اینها بود. آدم دیگری بود و «معمار محرابها» بود. بیش از ۸۰۰ مسجد را طراحی کرد یا برایشان گنبد و گلدسته ساخت یا دیوارها و محرابهایشان را تزئین کرد. نقش ذوق میکشید در عبادتگاهها و زیارتگاهها؛ معمار مسجد اعظم قم بود و معمار بازسازی مسجد سپهسالار. بزرگترین افتخارش اما تجدید بنای ایوان بزرگ و بازسازی بخشهایی از حرم منور امام حسین علیه السلام بود. چه کِیفی کرده با این کار و با این صاحبکار؛ کِیف هم دارد برای معماری که اهل روضه بود، روضه حسین علیه السلام عزیز دل اهل بیت علیهم السلام.
همه عمر جایزه گرفت!
معمار بود؛ مثل همه معمارها ولی با گچ و آجر و خشت و سنگ کار دل میکرد انگار. کار دل میکرد که هنوز انگار دلش بر سطوح کاشیها و و کتیبهها و مقرنسها و طاقها حضور دارد؛ لابلای نقوش و خطوط و اسلیمیها و گرهها و پیچ و تابها. درباره هنرنماییاش در تزئین مساجد گفتهاند که انگار فضا با نمازگزار سخن میگوید و حس و حال معمار به نمازگزار منتقل میشود.
لُرزاده همه عمر جایزه و نشان گرفت از دولتها و بزرگان و علما و مردم. کتابهایی هم از وی باقی ماند درباره معماری سنتی ایران و هنرهای از یاد رفته در معماری. شعر هم میگفت؛ «نغمه لرزاده» و «صد امید». آخرسر در ۲۴ شهریور ۱۳۸۳ خودش رفت و بلندی نامش ماند برای معماری و آن اعجاز که کرده بود در هنر، ماند برای ایران و ایرانی.
بازدیدها: 0