معرفی برخی از مقتلهای قابل استناد و غیرقابل استناد | بخش دوم
به گزارش هیات اختصاصی ؛ برخی از مقاتل قابل استناد و معتبر مربوط به ده قرن اولیه اسلام معرفی شدند و سپس به بررسی و معرفی منابع غیرقابل استناد و ضعیف السند ازجمله: ۱ ـ اکلیل المصائب فی مصائب الاَطائب، ۲ ـ مقتل جعلی منسوب به ابومخنف، ۳ ـ نور العین فی مشهد الحسین علیه السلام و ۴ ـ روضه الشهداء پرداخته شد. در این شماره به معرفی برخی دیگر از این مقاتل ضعیف السند که توسط محققان و تاریخشناسان معرفیشدهاند میپردازیم.
۱٫ المنتخب فی جمع المَراثی و الخطب
فَخرُالدِّین بن محمد بن علی طُرَیحی مشهور به الفخری (م ۱۰۸۷ ق)[۱] مؤلف مجمع البحرین و نگارنده المنتخب است. این کتاب را نمىتوان تاریخنگاری علمی درباره زندگى یا قیام امام حسین علیه السلام یا تاریخ قیام عاشورا و مقتل سیدالشهدا علیه السلام دانست، بلکه مجموعهاى از روایات و مراثى حزن برانگیز و گریهآور درباره امام حسین علیه السلام و برخی دیگر از امامان علیهم السلام است که بهقصد گریاندن مؤمنان و تشویق به سوگواری، در قالب نثر خطابى و شعر، بهصورت کشکول و جُنگ تدوین و نگارش شده است.
اکثر مطالب کتاب بدون ذکر مأخذ و احادیث آن بهصورت مرسل آمده و درست و نادرست در آن به هم درآمیخته است. این کتاب متناسب با هدف و شیوه مؤلف، المجالس الطریحیه و یا المجالس الفخریه نیز نامیدهاند. ضعف دیگر کتاب، اختلافات موجود در نسخههای متفاوت آن است که میتواند نشانگر تصرفات بعدی در این کتاب باشد.[۲] نویسنده در نگارش کتاب بر نقلیات «روضه الشهداء» اعتماد کرده و بسیارى از مطالب جعلى و نادرست را از کتاب یادشده نقل نموده است.
محدث نوری منتخب طریحی را مشتمل بر مطالب موهون و غیرموهون میداند[۳] و میرزا محمد ارباب قمی، مسامحات فراوان در آن را گوشزد کرده و روایات مختص آن را معتبر ندانسته است.[۴] بااینوجود، این اثر، جایگاه خود را بهخوبی در میان روضهخوانان بازکرده و بسیارى از نقلیات آن در مقاتل بعدى منعکسشده و در قرنهاى اخیر، زمینه تحریفات بسیارى را در مقتلخوانى امام حسین علیه السلام فراهم ساخته است.
۲٫ محرق القلوب
محرق القلوب، نوشته محمدمهدی ابن ابیذر کاشانی مشهور به ملامهدی نراقی (م ۱۲۰۹ ق) است. وی پدر مرحوم ملااحمد نراقی صاحب معراج السعاده است و در عصر خود از اعاظم علمای شیعه در ایران بوده و دارای آثار علمی زیادی نیز میباشد. او با اقتباس از روضه الشهداء، به عرضه مطالبی دست یازیده که بهگونهای شورانگیز، عواطف و احساسات مردم را بهسوی واقعه کربلا سوق دهد، اما چون مأخذ نراقی یعنی روضه الشهداء، کتابی ضعیف و مخلوط از مطالب درست و نادرست بوده نوشته او نیز بر اخبار ضعیف و غیرمعتبر مشتمل گشته است. نراقی خود به ضعیف بودن برخی گزارشهای کتابش تصریح کرده[۵] و ازاینرو موردانتقاد برخی از عالمان پس از خود قرارگرفته است. کتاب محرق القلوب که به فارسى نگاشته شده، مفصل و داراى دو مقدمه و بیست مجلس است.[۶] این اثر چون مطالب تحریفآمیز بسیارى دارد، در گذشته مورداستقبال قرار نگرفت و تنها چاپ سنگى شد.
میرزا محمد تنکابنی برخی از اخبار محرق القلوب را مظنون یا مقطوع الکذب دانسته[۷] و محدث نوری با ابراز شگفتی از تألیف چنین کتابی از چنان عالم بزرگی، برخی مطالب آن را منکر نامیده است.[۸] شهید مطهری نیز نراقی را فقیه بزرگی خوانده ولی او را در تاریخ عاشورا، صاحب اطلاع نمیداند و برخی مطالب او را نقد کرده است.[۹] گفتنی است انتساب کتاب به نراقی، مشهور و تردیدی در آن نرفته،[۱۰] اما محتمل است که آن را در اوایل سن تحصیل و پیش از رسیدن بهمراتب کمال علمی، نوشته باشد.
نراقی در مقدمه کتاب خود در مورد ضعف برخی از منابع اخبار این کتاب مینویسد: «نقل اخبار ضعیفه و غیرمعتبره در حکایات و وقایع پیغمبر و اهلبیت او علیهم السلام جایز است و هرگاه خبر ضعیفی دلالت کند بر اینکه گریه بر امام حسین علیه السلام فلان قدر ثواب دارد و کسی آن خبر را بشنود و به نیت رسیدن به آن ثواب بگرید، حقتعالی آن ثواب را به او کرامت میفرماید… به همین جهت ما نیز در این کتاب اخبار ضعیفه را با اخبار صحیحه آوردیم.»[۱۱]
محدث نوری درباره سخن بالا و مقتل مذکور، مینویسد: «ناقل متدین و درستکار نباید بهمجرد دیدن خبری و حکایتی در کتابی که به عالمی نسبت میدهند قناعت کند؛ چهبسا شود که آن کتاب را در اوایل سن نوشته و هنوز به مقام تمیز دادن صحیح از سقیم و ثقه از غیرثقه نرسیده بود و ازاینجهت، اخبار موهونه و بیاصل و مأخذ و مخالف روایت ثقات، بلکه اخبار کاذبه یقینی در آن یافت میشود؛ مثل کتاب محرق القلوب تألیف عالم جلیل آخوند ملامهدی نراقی که از اعیان علمای دهر بود، علاوه بر آنکه بزرگان دین اعتراف به علو مقام علم و فضل او کردهاند، تألیفات او خود شاهدی است صادق در اثبات این مرام علمی».[۱۲]
۳٫ اسرار الشهاده (اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات)
مقتل اسرار الشهاده نگاشته فاضل دربندی (م ۱۲۸۶ ق) است. او فقیه، متکلم و محقق برجسته قرن سیزدهم به شمار میرود که در علوم مختلف معقول و منقول صاحب نظر و تألیف بوده و سالها در عتبات عالیات به تحقیق و تدریس و تربیت شاگردان پرداخت. صاحب کتاب قصص العلماء درباره شخصیت علمی فاضل دربندی چنین مینویسد: «آخوند ملاّآقا دربندى دُرّ صدف فقاهت و اجتهاد، عالم عامل باسواد، علّامه این ازمنه و از شاگردان شریف العلما است». محدّث قمى رحمه الله هم در کتاب فوائد الرّضویّه او را چنین توصیف کرده است: «او شیخ فقیه، نبیه متکلم، محقق مدقق، جامع معقول و منقول، عارف به فقه و اصول است».
کتاب او دارای ویژگیهایی است که در این میان، سه ویژگی آن، برجسته به نظر میرسد: ۱ ـ تحلیلی بودن آن. ۲ ـ ضعیف و خرافهآمیز بودن بسیاری از مطالب آن. ۳ ـ مفصّل بودن آن. این کتاب تا عصر خود، مفصّلترین کتاب در تاریخ عاشورا است و تا آن تاریخ، نگاشتهای به این تفصیل، فراهم نشده بود.[۱۳] گرچه از کتابی به این گستردگی، با توجّه به سرعت در تألیف آن که گفته شده در هیجده ماه نوشته شده است و با توجّه به امکانات اندک آن روزگار در شناسایی منابع معتبر، نمیتوان انتظار دقّت و موشکافی علمی در گزینش صحیح و ارائه گزارشهای معتبر در نقل حادثه عاشورا داشت ولی این اثر به سبب داشتن اخبار و گزارشهای سست و بیاساس، از همان آغاز موردنقد و خردهگیری نویسندگان معاصر و اندیشمندان بعدی قرار گرفت چنانکه حدیثشناسان و اندیشمندانی همانند محدّث نوری[۱۴]، تنکابنی[۱۵]، شیخ آقابزرگ تهرانی[۱۶]، سیّد محسن امین[۱۷] و استاد مطهّری[۱۸] بر این کتاب، ایرادهای بسیاری گرفتهاند.
البته در موضوع عزاداری سیدالشهدا علیه السلام از فاضل دربندى یک سری از رفتارهای افراطی در تاریخ به ثبت رسیده است که میتوان به بیاختیاری و از خود بیخود شدن او در حین عزاداری و تأسیس مرام قمهزنی اشاره کرد، چنانکه در وصف او نوشتهاند: «او است که تیغ زدن را بر سر… جایز دانست و خود نیز عمل مىکرده است و از این تاریخ است که مردم عوام… به تبعیت وى در ایام عاشورا به این عمل دستزدهاند.»[۱۹] مرحوم محدّث قمی نیز مینویسد: «در مقام اخلاص کیشی نسبت به حضرت سیّدالشهداء ارواحنا فداه و در اقامه مصیبت و تعزیت و سوگواری آن مظلوم بیاختیار بوده بهنحویکه در بالای منبر، از شدّت گریه، غش میکرده و بیاختیار عمامه بر زمین میزده و گریبان چاک میکرده و نقل شده در روز عاشورا لباس خود را از بدن میکند و لُنگ میبست و خاک بر سر میریخت و گِل به بدن میمالید و به همان هیئت بر منبر میرفت».[۲۰] وی در فتنه بابیه در کربلا مجروح شد و به تهران آمد و سالهاى پایانى عمرش را به وعظ و ارشاد مردم مشغول بود تا اینکه در سال ۱۲۸۶ قمرى در سن ۹۰ سالگی درگذشت. طبق وصیتش پیکر او را به عتبات منتقل و در جوار بارگاه ملکوتى امام حسین علیه السلام به خاک سپردند.
۴٫ ناسخ التواریخ
این کتاب نوشته میرزا محمدتقی لسان الملک (م ۱۲۹۷ ق) از مورخین و ادبای زمان قاجار است. این کتاب مشتمل بر تاریخ کامل وقایع عالم است در جلد اول و دوم به شرح داستان هبوط حضرت آدم علیه السلام تا زندگانی امام حسین علیه السلام و شرح واقعه کربلا میپردازد و سپس در مجلدات بعدی به ترتیب به بیان تاریخ تا پیش از صفویه، دوران صفویه، افشاریه و زندیه اشاره کرده و بعدازآن، مجلدات مربوط به قاجاریه آغاز میشود.[۲۱]
مؤلف ناسخ التواریخ از سال ۱۲۵۸ هـ.ق، به دستور محمدشاه و تشویق حاجی میرزا آقاسی مأمور تألیف این کتاب شد که سبک نوشتاری آن بسیار ساده و قدیمی است. ناسخ التواریخ مجموعاً ۹ جلد بوده که مشتمل بر تاریخ کربلا و در ادامه تاریخ عهد قاجار میباشد. برخی گفتهاند بخشی از این کتاب که در مورد دوران امام حسین علیه السلام است، در عهد ناصرالدینشاه یعنی در تاریخ ۱۲۹۰ تا ۱۲۹۱ قمری به نگارش درآمده است.[۲۲]
برخلاف عنوان کتاب که بر جامعیت آن و مستغنی کردن خواننده از دیگر کتب تاریخی دلالت میکند، مطالب سست و بىپایه در آن فراوان به چشم میخورد ازاینرو اثر این نویسنده درباری نتوانست مورد استقبال مجامع علمی قرار بگیرد و صرفاً دستاویزی شد برای عامه مردم و خطبا و اهل منبر که تا چند دهه از آن استفاده میکردند و برخی نیز مطالعه این کتاب غیرمستند را جایز ندانستهاند.[۲۳]
۵٫ عنوان الکلام
کتاب عنوان الکلام نوشته ملامحمدباقر فشارکی (م ۱۳۱۴ ق) است. او گرچه از فقیهان قرن سیزدهم و چهاردهم محسوب میشد ولی در منبر وعظ و خطابه در اصفهان صاحب شهرت بوده است. فشارکی در عنوان الکلم بدون آنکه درصدد تاریخنویسی باشد با قصد گریاندن مردم در پایان سخنرانیهایش به ذکر مصائب کربلا میپردازد. وی سپس بخشی از این سخنرانیها را به نگارش درآورد و دو عشریه که نوشتههای ویژه مصائب امام حسین علیه السلام و در قالب مجالس دهگانه بود به آن افزود. ازاینرو در بسیاری از موارد سند و منبع معتبری برای نوشتههای خود ارائه نمیدهد و برخی از مطالب غیرمعتبر و مشهور[۲۴] را فقط به حدس و گمان صحت آن، نقل کرده است.
گرچه این کتاب به دلیل تأخر زمانی مؤلف، نقص ارجاع علمی به کتب و منابع و گزارشهای منفرد و بدون شاهد بهعنوان یک منبع و مرجع مستند، مورداستفاده پژوهشی تاریخنویسان قرار نگرفته است ولی به دلیل ذکر مواعظ حدیثی و داستانی مورد استناد و استفاده برخی از اهل منبر قرار میگیرد.
۶٫ تذکره الشهداء
مؤلف این کتاب ملاحبیبالله شریف کاشانی (م ۱۳۴۰ ق) ازجمله علماى برجسته عهد قاجار است. وی دارای آثار و تألیفات فراوانی درزمینه علوم مختلف میباشد. ازجمله تألیفات شریف کاشانی میتوان به کتاب مفصل تذکره الشهداء درباره تاریخ عاشورا اشاره کرد. متأسفانه این اثر مملو از اخبار و گزارشهاى ضعیف و مخدوش است که سبب تحریف وقایع تاریخی و سیماى واقعه عاشورا شده است.
۷٫ معالیالسبطین
محمدمهدی حائری مازندرانی (م ۱۳۸۵ ق) کتاب معالی السبطین را در قرن چهاردهم تألیف کرد. از وی دو کتاب دیگر درباره اهلبیت علیهم السلام با نام «الکوکب الدرّی فی احوال النبی و البتول و الوصی» و دیگری «شجره طوبی» بهجامانده است. مؤلف در معالی السبطین شرححال مختصری از زندگانی امام حسن علیه السلام آورده است و سپس در ادامه کتاب به سیره و تاریخ زندگی امام حسین علیه السلام پرداخته است و برای اینکه مطالب گوناگون تاریخی و حدیثی کتابش متناسب با مجالس سوگواری شود آنها را با داستان و شعر درهم آمیخته است. او برای گزارش مقتل و وقایع عاشورا به منابع غیرقابلاعتمادی نظیر منتخب طریحی، اسرار الشهاده و روضه الشهداء و دیگر منابع ضعیف استناد کرده است. شهید قاضی طباطبایی که با مؤلف آشنایی و ارتباط داشته نیز مطالب این کتاب را قابلاعتماد ندانسته و آنها را آمیخته با احادیث و روایات صحیح و ضعیف میداند.[۲۵]
[۱]. درباره نسب، سال تولد و وفات، شخصیت و آثار طریحى ر.ک: مجمع البحرین، ج ۱، ص ۱۸۶، مقدمه. محقّق یادشده در این مقدمه، منابعى که به ترجمه و شرححال طریحى پرداختهاند، فهرست کرده است که برخى از آنها عبارتاند از: افندى، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج ۴، صص ۳۳۲ ـ ۳۳۵؛ خوانسارى، روضات الجنات فى احوال العلماء و السادات، ج ۵، ص ۳۴۹ ـ ۳۵۳ و محدث قمى، الکنى و الالقاب، ج ۲، ص ۴۴۸٫
[۲]. ر.ک: سخن شیخ آقابزرگ تهرانی در الذریعه، ج ۲۲، ص ۴۲۰٫
[۳]. لؤلؤ و مرجان، ص ۲۸۷٫
[۴]. اربعین حسینیه، ص ۶۴٫
[۵]. مقدمه محرق القلوب، به نقل از عاشورا پژوهی، ص ۴۰۶٫
[۶]. محرق القلوب، ص ۲٫
[۷]. قصص العلماء، ص ۱۳۳٫
[۸]. لؤلؤ و مرجان، ص ۲۴۵٫
[۹]. ر.ک: حماسه حسینی، ج ۱، ص ۲۸٫
[۱۰] ر.ک: الذریعه، ج ۴، ص ۴۶۱ و ج ۲۱، ص ۳۵۹؛ ایضاح المکنون، ج ۲، ص ۴۴۳؛ و هدیه العارفین؛ ج ۲، ص ۳۵۲٫
[۱۱]. محرق القلوب، صص ۳ – ۲؛ نسخه خطی موجود در کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، به شماره مسلسل ۱۰۰۶۹، با تلخیص. این کتاب، پیشتر چندین بار بهصورت چاپ سنگی به زیور طبع آراستهشده است!
[۱۲]. لؤلؤ و مرجان، ص ۱۵۶٫
[۱۳]. محمّد اسفندیاری، کتابشناسی تاریخی امام حسین علیه السلام، ص ۱۱۱.
[۱۴]. محدّث نوری، لؤلؤ و مرجان، ص ۱۶۷ ـ ۱۶۹ و ۱۹۵.
[۱۵]. میرزامحمّد تنکابنی، قصص العلماء، ص ۱۰۸.
[۱۶]. شیخ آقابزرگ طهرانی، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۲، ص ۲۷۹.
[۱۷]. سیدمحسن امین، اعیانالشّیعه، ج ۲، ص ۸۸.
[۱۸]. در شصت – هفتاد سال پیش مرحوم ملا آقای دربندی پیدا شد. تمام حرفهای روضه الشهدا را به اضافه چیزهای دیگری پیدا کرد و همه را یکجا جمع کرد و کتابی نوشت به نام اسرار الشهاده، واقعاً مطالب این کتاب انسان را وادار می کند که به اسلام بگرید. مرتضی مطهّری، حماسه حسینی، ج ۱، ص ۵۵.
[۱۹]. مهدى بامداد، شرح حال رجال ایران، ج ۴، ص ۱۳۸٫
[۲۰]. حاج شیخ عبّاس قمی، الفوائد الرّضویّه فی احوال علماء المذهب الجعفریّه، ج ۱، ص ۵۴.
[۲۱]. محمدتقی لسان الملک سپهر، ناسخ التواریخ، به کوشش جهانگیر قائم مقامی (تهران، امیرکبیر و طهوری، ۱۳۷۷)، صص ۱۷- ۴٫
[۲۲]. زیراکه وى در جایى از کتاب گفته است: «اکنون که تاریخ هجرى به هزار و دویست و نود و یک مىرود» همان، ج ۶، ص ۳۶۱٫
[۲۳]. سیدمحمدعلى قاضى طباطبایى، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا علیهالسلام، ص ۱۷۸٫
[۲۴]. ر. ک: عنوان الکلام، ص ۲۹۴٫
[۲۵]. مانند این که امام حسین علیه السلام وقتی دید علی اکبر به میدان میرود سه بار مشرف به مرگ شد (ج ۱، ص ۲۵۴) یا عمهها و خوهران علی اکبر از رفتن وی به میدان ممانعت کردند!
بازدیدها: 0