گام سوم: معیاری ثابت برای زندگی
یکی از مشکلات زندگی مشترک نداشتن معیار ثایت و مشخص برای قضاوت و تصمیم گیری است.
گاهی قدری درتن دادن به خواست مردم پیش روی می کنیم که حتی حاضریم برخلاف عقاید خود عمل کرده؛ امّا نظر مردم را جلب کنیم، یعنی دینمان را به دنیای دیگران بدهیم. در معارف دینی چنین کسی از بدبخت ترین مردم معرفی شده است. بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۳۰۱٫
امام باقر علیه السلام فرمود: کسی که با آن چه خدا را به خشم می آورد، بدنبال کسب رضایت مردم است، چنان خواهد شد که مردمی که او را ستایش می کردند، وی را سرزنش خواهند نمود. کسی هم که طاعت الهی را به قیمت کاری که مردم را به خشم می آورد ترجیح دهد ( یعنی کاری انجام دهد که اطاعت خدا است؛ اما مردم به جهت آن کار از او خشمگین می شوند. ) خداوند او را از دشمنی هر دشمن و حسادت هر حسود و سرکشی هر یاغی کفایت خواهد کرد و خداوند یار و پشتیبان او خواهد بود.
وسایل الشیعه، ج ۱۶، ص ۱۵۲٫
« میخواستم بدنیا بیایم در زایشگاه عمومی. پدربزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی.
مادر گفت: چرا؟ پدربزرگم گفت: مردم چه میگویند؟
می خواستم به مدرسه بروم؛ مدرسه ی سرکوچه مان. پدرم گفت: فقط مدرسه ی غیرانتفاعی. مادر گفت: چرا؟ گفت: مردم چه میگویند؟
با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم چرا؟ گفت: مردم چه میگویند؟ می خواستم پول مراسم عروسی ام را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادر گفتند: از روی نعش ما بگذر و اینکار را نکن. گفتم چرا؟ گفتند: مردم چه میگویند؟
می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من! گفتم چرا؟ گفت: مردم چه می گویند؟
اولین مهمانی پس از ازدواج را خواستم ساده برپا کنم. همسرم گفت: شکست؟ به این زودی؟ گفتم چرا؟ گفت: مردم چه می گویند؟ می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم تا عصای دستم باشد. همسرم گفت: مردم چه میگویند؟
…
می خواستم بمیرم! بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت پایین قبرستان. همسرم جیغ کشید و گفت مردم چه می گویند؟
مُردم! برادرم می خواست مجلس ترحیم ساده برگزار کند. خواهرم اشک ریخت، مردم چه میگویند؟
حالا من در اینجا در حفره ای خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی تا ابد یک جمله بیش نیست؛ «مردم چه می گویند؟» مردمی که یک عمر نگران حرف هایشان بودم، لحظه ای نگران من نیستند. »
باید باور کرد کسی که رابطه ی خود را با خدا اصلاح کند، خداوند رابطه ی او و مردم را اصلاح خواهد کرد. امیرالمؤمنین علیه السلام. الخصال، ج ۱، ص ۱۲۹٫
اگر بپرسید آن معیار ثابت در زندگی چه باید باشد؟ می گوییم هیچ معیاری بهتر و رشددهنده تر از «خدا» نیست. ملاک زندگی را رضایت خدا بگذارید. هرکاری را که خدا به آن راضی است، انجام دهید و هر کاری را که خدا را به خشم می آورد، ترک کنید. در این صورت زندگی، همواره رنگ زندگی خواهد داشت. کسی که معیارش را خدا قرار داد، هواها و سلیقه های خود را بر اساس رضایت او تنظیم می کند. چنین تنظیمی نجات بخش و نشاط بخش زندگی است.
انتهای پیام/
بازدیدها: 172