مقاتل الطالبيين
الف) درباره نويسنده؛ ابوالفرج ، عليبنحسين بنمحمدبن احمدبن هيثمبن عبدالرحمانبن مروانبن عبداللهبن مروان معروف به مروان حمار آخرين خليفه اموي.
ابوالفرج در سال 284 هـ.ق برابر با سال 897 ميلادي در اصفهان زاده شد و از اينرو ابوالفرج اصفهاني لقب گرفت. اما در بغداد رشد كرد و آن شهر را موطن و مسكن خود قرار داد. جالب آنكه ابوالفرج در الاغاني ، خانهاي را كه در آن سكونت داشته به وصف آورده است و آن خانهاي بوده است مشرف به رودخانه دجله در مكاني ميانه پل دجله و پل سليمان كه كنار خانه وزير فرهيخته عباسي ابوالفتح بريدي قرار داشته.
شخصيت فرهنگي ابوالفرج ، شخصيتي جامعالاطراف و بينظير است. قاضي ابوالمحسن تنوخي درباره او چنين گفته: « او به گونهاي ، شعر ، اغاني ، اخبار ، آثار ، حديث مسند و نسبتها را حفظ بود كه تا آن روزگار مثل آن نديده بودم. در اين علوم تخصص بالايي داشت و نيز علومي مثل: لغت، صرف و نحو ، خرافات ، سيره ، مغازي ، علم هجو و طنز ، داروشناسي و علومي مانند طب ، نجوم و… گذشته از اين ابوالفرج را بايد يكي از دامپزشكان اوليه جهان اسلام به شمار آورد. حرص و ولع او در درمان حيوانات مثالزدني بود. نمونهاي از اين شوق را ميتوان در درمان يك سنجاب ديد كه در اشعار او در الاغاني منعكس شده است.»
ب) درباره كتب ابوالفرج؛ مهمترين كتاب ابوالفرج را بايد «الاغاني» دانست. او با همين كتاب نزد شعرا، ادبا و فصحاء معروف و مشهور شد. اين اثر به واقع از مهمترين موسوعات ادبي است. تا آنجا كه برخي ثروت ادبي فراهم آمده در اين كتاب را با هيچ قيمتي برابر نميدانند. برخي آن را مرجع شعرشناسي و برخي آن را بزرگترين مايه لذت و تفريح به شمار آوردهاند.
ج) درباره مذهب ابوالفرج؛ او بر مذهب شيعي زيدي بوده است. قاضي تنوخي بر تشيع او تصريح كرد. ابناثير نيز در كتاب «الكامل فيالتاريخ» بر تشيع وي تصريح كرده است و البته آن را مايه تعجب به شمار آورده است. شايد آنچه مايه تعجب ابناثير شده، وابستگي شديد ابوالفرج به خاندان اموي است و اين وابستگي و مذهب تشيع ابوالفرج براي ابناثير سازگار نميآمدهاند. اما چنانكه ابوالفرج نيز در الاغاني بيان كرده است: عقيده و باور، وطن و نژاد نميشناسد و بسيار فراتر از آنند كه در زندان تنگ وابستگيهاي خوني گرفتار آيند.
د) درباره مقاتلالطالبيين، يكي از واضحترين ادلهاي كه ميتوان به سبب آن بر تشيع ابوالفرج اصرار كرد، كتاب مقاتلالطالبيين است؛ كتابي كه ابوالفرج در آن به ذكر تمام شهدا آل عبدالمطلب از ابتدا تا سال 313 هـ. ق، يعني سالي كه كتاب در آن تاليف شده پرداخته است. ابوالفرج معيار جالب توجهي براي تعريف واژه شهيد ارائه كرده است. در نظر او شهيد، فراتر از كشته شده در جنگ است.
چرا كه آنكه در حالت صلح نيز مسموم شده شهيد است. يا آنكه در زندان به حيلت يا به فرتوتي و بيماري كشته شده و نيز آنكه در اثنا فرار از دست سلطان هلاك شده است. تمام اين امور همانگونه كه ابوالفرج در مقدمه كتاب بيان كرده ، از مصاديق مفهوم شهيد به شمار ميرود. ابوالفرج تصوير شگفتانگيزي را از رشادتها و جنگآوريهاي آل بوطالب ارائه كرده و در ضمن همدردي و احساس احترام شديد خود را نثار ايشان كرده است. او در شهادت آلهاشم جز مجد و بزرگواري و اصرار بر باور صالح چيزي ديگري را دخيل نميداند.
ايشان را بر سبيل حق ميداند و امويان را با آنكه خود به ايشان منتسب است و به اين انتساب نيز معترف است بر باطل. اولين شهيد آل بوطالب ، جعفربنابوطالب و آخرين ايشان به نقل ابوالفرج ، عبدالرحمانبن محمد است كه بني سليم او را در جنگل كشتند.
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 120