مقالات ویژه شهادت امام رضا علیه السلام

خانه / پیشنهاد ویژه / مقالات ویژه شهادت امام رضا علیه السلام

تاریخچه بنای حرم رضوی

مكانى‌ كه‌ ضريح‌ پاك‌ امام‌ رضا علیه السلام در آن‌ قرار دارد، سرايى‌ از آن‌ حميد بن‌ قحطبه‌ طائى‌ يكى‌ از فرماندهان‌ ابومسلم‌ خراسانى‌ بوده‌ است‌. پس‌ از وفات‌ هارون‌‌الرشيد در سال‌ 193 هجرى‌ جسد او در اين‌ مكان‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد، و فرزند وى‌ مأمون‌ بر فراز آن‌ گنبدى‌ افراشت‌ كه‌ بعدها «گنبد هارونيه‌» نام‌ گرفت‌. وقتى‌ امام‌ رضا علیه السلام مسموم‌ گرديده‌ به‌ شهادت‌ رسيدند، پيكر ايشان‌ را به‌ اين‌ مكان‌ آوردند و در نزديكى‌ قبر هارون‌‌ الرشيد به‌ خاك‌ سپرده‌ شد. اما اين‌ گنبد در سال‌ 380 هجرى ‌بر دست‌ امير «سبكتگين‌» به‌ طور كامل‌ ويران‌ شد و مرقد امام‌ رضا علیه السلام تنها مزار خراسان‌ گرديد كه ‌از تقديس‌ و تجليل‌ برخوردار بود. سلطان‌ مسعود بن‌ سبكتگين‌ ضريحى‌ طلايى‌ بر قبر شريف‌ امام ‌قرار داد، تا باعث‌ تمايز آن‌ شود و به‌ پناهگاهى‌ براى‌ بلاديدگان‌ و حاجت‌‌مندان‌ مبدل‌ گردد و از آن‌ پس‌، آن‌ شهر كه‌ به‌ توس‌ يا سناباد معروف‌ بود جز به‌ نام‌ مشهدالرضا شناخته‌ نشد.

توسعه‌ و بازسازى‌

پس‌ از آن‌ كه‌ امير سبكتگين‌ قبر امام‌ علیه السلام را ويران‌ نمود اين‌ مكان‌ همچنان به‌ عنوان ويرانه‌اى‌ كه‌ شيعيان‌ از ترس‌ دشمنان‌ خود جرأت‌ تعمير و بازسازى‌ آن‌ را نداشتند باقى ماند. تا آن‌ كه‌ سلاطين‌ ديالمه‌ آن‌ را بازسازى‌ و تعمير نمودند.
در سال‌ 512 هجرى‌ ابوطاهر شرف‌ الدين‌ قمى‌ وزير شيعه‌ مذهب‌ سلطان‌ سنجر سلجوقى‌ گنبد آن‌ بارگاه‌ مطهر را تجديدبنا كرد؛ و اين‌ گنبد هم‌چنان‌ برقرار ماند تا آن‌ كه‌ تاتارها آن‌ را ويران‌ كردند. بعدها سلطان‌ محمد خدابنده‌ نوه‌ى‌ هولاگو مرقد شريف‌ امام‌ رضا علیه السلام را تجديدبنا كرد.
در دوران‌ ميرزا شاهرخ‌ گورگانى‌ و در سال‌ 809 هجرى‌ مجموعه‌ى‌ حرم بازسازى‌ شد؛ و گوهرشاد همسر شاهرخ‌ در‌ اين‌ امر اهتمام‌ كرد؛ از جمله‌ مسجدى‌ را در نزديكى‌ مرقد ساخت‌، كه ‌به‌ نام‌ وى‌ مشهور است‌. در سال‌ 932 هجرى‌ شاه‌ طهماسب‌ صفوى‌ دستور به‌ طلاكارى‌ گنبد حرم داد. هم‌چنان‌ كه‌ يك‌ گلدسته‌ى‌ طلا نيز براى‌ آن‌ بنا نمود. و روى‌ قبر نيز يك‌ ضريح‌ طلايى‌ نصب‌ كرد.
در سال‌ 1010 هجرى‌ شاه‌ عباس‌ كبير به‌ بازسازى‌ حرم‌ و توسعه‌ى‌ صحن‌ و طلاكارى‌ گنبد مرقد نمود. هم‌چنان‌ كه‌ در سال‌ 1020 ايوان‌‌هاى‌ شمالى‌، شرقى‌ و غربى‌ را بنا نمود. در سال‌ 1086 شاه‌ سليمان‌ صفوى‌ به‌ تعمير گنبد حرم‌ و طلاكارى‌ آن‌، كه‌ در سال‌ 1084 بر اثر زلزله ‌فروريخته‌ بود، پرداخت‌. در سال‌ 1153 نادرشاه‌ تعديلات‌ و باز‌سازى‌‌هايى‌ در حرم‌ انجام‌ داد و يك‌ چلچراغ‌ طلايى‌ مرصع‌ و نيز يك‌ قفل‌ طلايى‌ مرصع‌ به‌ حرم‌ اهدا نمود. در دوران‌ فتحعلى‌ شاه‌ قاجار و در سال‌ 1223 هجرى‌ بناى‌ صحن‌ جديد حرم‌ آغاز شد. در سال‌ 1260 و در دوران‌ محمدشاه‌ حرم‌ كاشى‌‌كارى‌ گرديد؛ و ناصرالدين‌ شاه‌ طلاكارى‌ ايوان ‌صحن‌ را كه‌ فتحعلى‌ شاه‌ ساخته‌ بود به‌ پايان‌ رساند.
در سال‌ 1401 هجرى‌ و پس‌ از پيروزى‌ انقلاب‌ اسلامى‌ عمليات‌ بازسازى‌ و توسعه‌ى‌ حرم‌ شريف‌ آغاز شد كه‌ طى‌ آن‌ ساختمان‌‌ها و اجزاى‌ جديد به‌ حرم‌ الحاق‌ شد. محراب‌‌ها و زوايا تعمير گرديد. صحن‌ها و رواق‌‌هاى‌ جديدى‌ در حرم‌ ساخته‌ شد و كتابخانه‌ و ديگر مراكز فرهنگى‌ به‌ آن ‌اضافه‌ گرديد. هم‌چنان‌ كه‌ به‌ بهسازى‌ سرويس‌هاى‌ بهداشتى‌ و خدماتى‌ زائران‌ پرداخته‌ شد.

_______________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________

سخنان آیت الله بهجت درباره امام رضا علیه السلام

نعمت وجود حرم امام رضا علیه السلام در ایران (1)

حرم مطهر حضرت امام رضا علیه السلام نعمت بزرگ و گرانقدری است که در اختیار ایرانی هاست؛ عظمتش را خدا می داند. به حدی که امام جواد علیه السلام می فرماید: «زیارةُ أبی أفضَلُ من زیارةِ الحسین [علیه السلام] لأنّ الحسین [علیه السلام] یَزورُهُ العامّة و الخاصَّة، و أبی لایَزورُهُ إلا الخاصّة (2)؛ زیارت پدرم [امام رضا علیه السلام] از زیارت امام حسین [علیه السلام] افضل است؛ زیرا امام حسین [علیه السلام] را عامّه و خاصّه زیارت می کنند، ولی پدرم را جز خاصّه [شیعیان دوازده امامی] زیارت نمی کنند.»
لذا کرامات از ضریح آن حضرت بیشتر از ضریح امام حسین علیه السلام ظاهر می شود. بنا بر این، ایرانی ها باید نعمت حرم امام رضا – علیه السلام- را که زیارت آن برایشان فراهم است، مغتنم بشمارند.

عنایات امام رضا علیه السلام به زائران خود (3)

دیده و شنیده شده است که اشخاصی در مشاهد مشرّفه، به امامی که صاحب ضریح است، سلام کرده و جواب سلام را شنیده اند.
شخصی گفته است: «هر وقت برای زیارت حضرت امام رضا – علیه السلام – به مشهد مشرّف می شوم (شاید در هر سال یک بار زیارت بیشتر نمی کرده است)، در هر بار در زیارت اول، با وجود ازدحام جمعیت، تا ضریح راه برایم باز می شود، به ضریح نزدیک می شوم و زیارت می کنم، و حضرت رضا -علیه السلام- خرجی راه و حتی مقداری پول برای خرید سوغات را نیز به من می دهند.»
در خانه ای که ما (4) در مشهد بودیم نیز علویه ای بود که می گفت: «هر وقت که برای زیارت به حرم می روم، برای من هم، راه به سوی استلام ضریح (5) باز می شود.»

نتیجه توسل به حضرت رضا علیه السلام (6)

حجة السلام والمسلمین قدس، یکی از شاگردان آیت الله بهجت می گوید:
روزی آقا فرمودند: یکی از علمای نجف اشرف به جهت بیماری به تهران می آید و بعد از مراجعه به پزشک و تشکیل کمیسیون پزشکی بنابر آن می شود که آقا از ناحیه مغز عمل جراحی شود، آقا خیلی وحشت زده شده و سخت ناراحت می شود و اجازه می گیرد به مشهد مقدس مسافرت نماید.
پس از تشرف و توسل [به امام رضا علیه السلام] شبی در خواب می بیند آقای بزرگواری نزد ایشان می آید و می فرماید: «چرا اینقدر ناراحت هستید؟ صلاح دیده شد که عمل نشوید و با دارو معالجه شوید.» از خواب بیدار می شود و می گوید: نتیجه گرفتم، به تهران برویم. به تهران می آیند، پس از مراجعه مجدد به پزشک، رئیس کمیسیون طبی آقا به او می گوید: «ناراحت نباشید صلاح دیده شد که عمل جراحی انجام نشود، با دارو معالجه می کنیم.» با تطبیق این گفتار در خواب و بیداری بر یقین او می افزاید و با توسل به ثامن الحجج علیهم السلام معالجه نموده و شفا می یابد.»

توصیه های آیت الله بهجت درباره زیارت ثامن الحجج علیه السلام (7)

بسم الله الرحمن الرحیم. زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول می‌طلبید و می‌گویید: «أ أدخلُ یا حجة الله؛ ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟» به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است.
اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول داده‌اند و وارد شوید. اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.
زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه السلام می‌روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌آیند.
بسیاری از حضرت رضا علیه السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس – هم همین طور – کسی مادرش را به کول می‌گرفت و به حرم می‌برد. چیزهای عجیبی را می‌دید.
ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله به تحقق پیوسته.
یکی از معاودین عراقی غده‌ای داشت و می‌بایستی مورد عمل جراحی قرار می‌گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دید که به وی فرمود: «غده خوب می‌شود. احتیاج به عمل ندارد!» ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته خواهر جوابش را داده است.
همه زیارتنامه‌ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. قلب شما این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه السلام بشمرید. حضرت علیه السلام می‌دانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه السلام به کسی فرمودند: «از بعضی گریه‌ها ناراحت هستم!»
یکی از بزرگان می‌گوید، من به دو چیز امیدوارم اولاً قرآن را با کسالت نخوانده‌ام. بر خلاف بعضی که قرآن را آنچنان می‌خوانند که گویی شاهنامه می‌خوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت. ثانیاً در مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء گریه کرده‌ام.
حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمة الله مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند: «در روز عاشورا مقداری از گِلِ پیشانی عزاداری امام حسین علیه السلام را بر چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم و از عینک هم استفاده نکردم!»
پس از حادثه بمب گذاری در حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد: «در آن زمان شما کجا بودید؟» فرمودند: «کربلا بودم.»
این جمله دو معنی دارد: معنی اول این که حضرت رضا علیه السلام آن روز به کربلا رفته بودند. معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین علیه السلام ریختند و ضریح را خراب کردند و در آن جا آتش روشن کردند!
کسی وارد حرم حضرت رضا علیه السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه می‌باشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین – سلام الله علیهم – را یک یک با سلام ذکر می‌فرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان- سلام الله علیه و ارواحنا له الفداء- می‌باشد.
در همین حرم حضرت رضا علیه السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهما السلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند.
روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف گردید. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت می‌باشد! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهما السلام از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند. زیارت نامه می‌خواندند. همین زیارت نامه معمولی را می‌خواندند! پس از خواندن زیارتنامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع گردید. حال آیا حضرت رضا علیه السلام وفات کرده است؟!
حرف آخر این که: عمل کنیم به هر چه می‌دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی‌دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.
پی نوشت ها:
(1) در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص328
(2) نقل به معنا از روایت. رک: الكافی، ج4، ص584؛ تهذیب‏الأحكام، ج6، ص84؛ وسائل‏الشیعة، ج14، ص562؛ كامل‏الزیارات، ص306؛ عیون أخبار الرضا، ج2، ص261
اصل این روایت در «کافی» به این صورت آمده است: عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ [علیه السلام] جُعِلْتُ فِدَاكَ زِیَارَةُ الرِّضَا [علیه السلام] أَفْضَلُ أَمْ زِیَارَةُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ ع فَقَالَ زِیَارَةُ أَبِی أَفْضَلُ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ [علیه السلام] یَزُورُهُ كُلُّ النَّاسِ وَ أَبِی لَا یَزُورُهُ إِلَّا الْخَوَاصُّ مِنَ الشِّیعَةِ. الكافی، ج4، ص584، باب فضل زیارة أبی الحسن الرضا علیه السلام
(3) در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص69
(4) حضرت آیت الله بهجت (ره)
(5) بوسیدن ضریح و دست کشیدن به آن
(6) پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی بهجت
(7) کتاب به سوی محبوب، و کتاب برگی از دفتر آفتاب
منبع: بالاتر از زیارت امام حسین علیه السلام نکاتی درباره زیارت و توسل به ثامن الحجج علیه السلام در کلام آیت الله بهجت، نقل از سایت تبیان
______________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________

معانی کلمات صلوات خاصه امام رضا علیه السلام

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِصَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
اللَّهُمَّ:  ادیبان عرب معتقدند کلمه «اللَّهُمَّ» در اصل معادل عبارت «یا الله»  است که در آن تغییراتی ایجاد شده است[1]. و ترجمه آن به صورت «پروردگارا» یا «ای پروردگار» می باشد. در زبان عربی این عبارت در زمانی استفاده می شود که انسان خداوند را برای درخواستی خطاب قرار می دهد.
‏ صَلِّ: در شکل فعل امر است از ریشه «صلو» و در معنا عبارتی است دعایی به معنای درخواست لطف و توجه برای کسی. که با نزول رحمت خداوند برای آن شخص محقق می شود. زائر با بیان این عبارت «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا» از خداوند برای امام علی بن موسی الرضا از خداوند طلب لطف و رحمت می نماید.
الرِّضَا: لقب وجود مبارک امام هشتم حضرت علی بن موسی علیه السلام است. این کلمه مصدر از ریشه «رضو» می باشد که به  معنای رضایت و موافقت قلبی با جریان امور است.[2] «الرِّضَا»  وصف بنده ای است که به آنچه خداوند عالم به حکمت خود جاری نماید راضی و خشنود باشد.[3]
الْمُرْتَضَى: اسم مفعول است از باب افتعال و از ماده «رضو» به معنای چیزی که مورد پسند و رضا قرار گیرد. این وصف در مقام بندگی خدا بر کسی اطلاق می شود که مورد رضای خداوند باشد.
الامام:   در لغت به معنای پیشوا می باشد یعنی کسی که به او اقتدا می شود چه حق باشد و چه باطل. [4] و در اصطلاح به 12 پیشوای معصوم بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم امام می گویند که حضرت علی بن موسی علیه السلام هشتمین ایشان است.
التَّقِيِّ: از ریشه «وقی» وصف کسی واقع می شود که دارای صفت «تقوا» باشد. [5]
النَّقِيِ‏: از ریشه «نقو» به معنای پاکیزه و طاهر  است[6]
حُجَّه: در لغت حجّت دليلى است كه مقصود را روشن ميكند.[7] با آمدن دلیل قاطع بر مقصود دیگر جای هیچ سخن و بهانه ای باقی نمی ماند. شیعیان به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین علیهم السلام”حُجَّه” می گویند به این دلیل که گفتار و عمل ایشان مورد تأیید خداوند است و معیار عمل مسلمین قرار می گیرد و دیگر بعد از آن جای سخنی باقی نمی ماند.
الثَّرَى: به معنای خاكی است كه پس از خشك شدن خيس و نرم شده باشد. [8]
الصِّدِّيقِ: صیغه مبالغه است  از ریشه «صدق» و معنای آن  زیادی و فراوانی صفت «صدق» است. این وصف به کسی اطلاق می شود که عملش تصدیق کننده و تأیید کننده کلامش است.[9]
الشَّهِيدِ: از ریشه «شهد » به معنای گواه و شاهد است[10]
كَثِيرَةً: از ریشه «کثر» به تعداد زیاد از هر چیز گفته می شود. [11]
تَامَّةً: از ریشه «تمم» به چیزی کفته می شود که به نهایت خودش(در کمال یا مقدار) رسیده  به حدّى كه‏ ديگر نيازى به ضمیمه کردن چيز ديگرى بر آن نباشد. [12]
زَاكِيَةً:از ریشه “زکو” می باشد. این ریشه در دو معنا استعمال می شود یکی پاکیزگی و طهارت و دیگری رشد و نمو[13] در این عبارت با توجه به کلمات «کثیره» و «تامه» که پیش از آن بیان شده معنای دوم محتمل تر است. یعنی صلوات رشد یابنده.
مُتَوَاصِلَةً: از ریشه «وصل» است و این ریشه در معنای اتصال دو شیء به یکدیگر به کار می رود.[14]
مُتَوَاتِرَةً: تواتر به معنای تتابع و پشت سر هم قرار گرفتن است [15]
مُتَرَادِفَةً: ترادف از ریشه «ردف» به معنای پشت سر هم واقع شدن است[16]
أَفْضَلِ: از ریشه «فضل» به معنای زیادتر از مقدار لازم و مقرر می باشد[17] که موجب برتری نسبت به سایرین می شود. «أَفْضَلِ» در ساختار اسم تفضیل به معنای “برترین” و “بهترین” می باشد.

پی نوشت ها:

[1]. واژه «اللهمّ» منادای مفرد معرفه است یای حرف ندائی که از اولش حذف شده، در آخر آن یک میم مشدّده آمد که آن را تبدیل به «اللهمّ» نموده اس»
[2]. هو موافقة الميل بما يجري عليه و يواجهه، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏4، ص: 152
[3]. رِضَا العبد عن اللّه: أن لا يكره ما يجري به قضاؤه، مفردات الفاظ القرآن356
[4] المؤتمّ به، إنسانا كأن يقتدى بقوله أو فعله، أو كتابا، أو غير ذلك محقّا كان أو مبطلا؛مفردات الفاظ القرآن، 87.
[5] مُتَّقِي‏ و تَقِي‏: هر دو بمعنى تقوى كار و پرهيزكار است‏.  قاموس قران، ج‏7، ص: 237
[6] نَقِيٌ‏ أَي نظيف ‏ لسان العرب ج‏15  338
[7] و الْحُجَّةُ: الدلالة المبيّنة لِلْمَحَجَّة   مفردات الفاظ القرآن، ص: 219
[8]فرهنگ ابجدي عربي فارسي    متن    279
[9]  الصِّدِّيقُ‏ فعيل للمبالغة في الصدق و يكون الذي يصدق قوله بالعمل ‏ مجمع البحرين، ج‏5، ص: 199
[10] قاموس قران، ج‏4، ص: 76
[11] قاموس قران، ج‏6، ص: 91
[12] و تَمَامُ‏ الشي‏ء: انتهاؤه إلى حدّ لا يحتاج إلى شي‏ء خارج عنه‏
[13] كتاب العين، ج‏5، ص: 394
[14] به وصلت الشي‏ء بغيره وصلا فاتّصل به‏
[15] لسان العرب، ج‏5، ص: 275
[16] صلاة مُتَرَادِفَةٌ أي متتابعة مجمع البحرين، ج‏5، ص: 63
[17]هو الزيادة على ما هو اللازم المقرّر   التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏9، ص: 10
_______________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________

مشهد الرضا در کلام اهل سنت

علمای اهل سنت در مواضع متعددی به محل دفن امام رضا علیه السلام که مشهد است، اشاره دارند که از آن جمله است:

1. ذهبی: ایشان در تألیفات خود درباره مشهد الرضا چنین اظهار نظر می کند:
  • «و لعلی بن موسی مشهدٌ بطوس یقصدونه بالزیاره»[1]، برای علی بن موسی الرضا علیه السلام بارگاهی است در شهر طوس که مردم برای زیارت ایشان به آنجا می روند.
  • «و له مشهدٍ کبیر بطوس یزار»[2]، برای او بارگاه بزرگی در سرزمین طوس وجود دارد.
  • «و مشهد مقصودٌ بالزیاره»[3 ]. مشهد قصد می شود برای زیارت.
2. ابن عماد حنبلی دمشقی: وی نیز می گوید:
  • «و له مشهدٌ کبیر بطوس یزار». [4] برای او بارگاه بزرگی در سرزمین طوس وجود دارد.

برخورد بزرگان اهل سنت با مزار امام رضا علیه السلام

برخی از علمای اهل سنت قبر امام رضا علیه السلام را فراوان زیارت می کردند، برای مثال:
1. ابوبکر بن خزیمه (311ق) و ابو علی ثقفی (328ق): 
حاکم نیشابوری می گوید: از محمد بن مؤمل شنیدم: روزی با پیشوای اهل حدیث ابوبکر بن خزیمه و ابو علی ثقفی و دیگر مشایخ خود به زیارت قبر علی بن موسی الرضا به طوس رفتیم؛ در حالی که آنها بسیار به زیارت قبر ایشان می رفتند. محمد بن مومل می گوید: احترام و بزرگداشت و تواضع و گریه و زاری ابن خزیمه نزد قبر علی بن موسی همگی را شگفت زده کرده بود.[5]
ابن خزیمه نزد اهل سنت جایگاه ویژه ای دارد؛ به گونه ی که از ابن خزیمه «شیخ الاسلام، امام الائمه، حافظ، حجه، فقیه، بی نظیر، زنده کننده سنت رسول الله»، تعبیر کرده اند و او در علم حدیث و فقه و اتقان ضرب المثل است.[6]
در مورد ابو علی ثقفی نیز ـ که از نوادگان حجاج بن یوسف است ـ تعابیری چون: «امام، محدث، فقیه، علامه، شیخ خراسان، مدرس فقه شافعی در خراسان، امام در اکثر علوم شرعی، حجت خدا بر خلق در دوران خودش»[7] به کار رفته که نشان دهنده اهمیت و جایگاه این شخصیت نزد عامه است.
2.  ابن حبّان بُستی (354ق):
«علی بن موسی الرضا از بزرگان و عقلا و نخبگان و بزرگواران اهل بیت و بنی هاشم است. اگر از وی روایتی شود، واجب است حدیثش معتبر شناخته شود…. . من به دفعات قبر یشان را زیارت کرده ام. زمانی که در طوس بودم، هر مشکلی برایم رخ می داد، قبر علی بن موسی الرضا را ـ که درود خدا بر جدش و خودش باد ـ زیارت می کردم و برای برطرف شدن مشکلم دعا می کردم و دعایم مستجاب و مشکلم حل می شد. این کار را به دفعات تجربه کردم و جواب گرفتم. خداوند ما را بر محبت مصطفی و اهل بیتش ـ که درود خدا بر او اهل بیتش باد ـ بمیراند».[8]
ابن حبان بستی نیز نزد اهل سنت جایگاه والایی دارد؛ به گونه ای که از وی به «امام، علامه، حافظ، شیخ خراسان، یکی از استوانه های علم در فقه و لغت و حدیث، و از عقلای رجال» تعبیر کرده اند.[9]
این جملات حاکی از نفوذ معنوی امام رضا علیه السلام بر قلوب است و پس از گذشت سالیان از شهادت ایشان، قبر و بارگاه ملکوتی ایشان مورد توجه خاص و عام است و کسانی چون ابن خزیمه و ابن حبان علاوه بر زیارت قبر امام رضا علیه السلام به ایشان متوسل می شدند و برای رفع مشکلات مادی و معنوی خود به این مکان مقدس پناه می بردند.
[1] . سیر اعلام النبلاء، موسسه الرساله ، بیروت، لبنان، چاپ یازدهم 1417ق، ج9، 393.
[2] . العبر، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1، ص266.
[3] . تاریخ الاسلام، حوادث، 201 تا210، دارالکتاب العربی، بیروت، لبنان، چاپ اول 1420ق، ص272.
[4] . شذارت الذهب، دار بن کثیر، دمشق، بیروت، چاپ اول 1406ق، ج3، ص14.
[5] . تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، دارالفکر، بیروت، لبنان، چاپ اول، 1404ق، ج7، 339.
[6] . سیر اعلام النبلاء، شمس الدین ذهبی، ج14، ص365و377.
[7] . سیر اعلام النبلاء، ج15، ص280ـ282.
[8] . کتاب الثقات، ابن حبان بستی، دارالفکر، بیروت، لبنان، چاپ اول، 1393ق، ج8، ص475.
[9] . سیر اعلام النبلاء، ج16، ص92؛ النجوم الزاهره، ابن تغری، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، چاپ اول، 1413ق، ج3، ص342؛ الوافی بالوفیات، صفدی، جمعی از مستشرقین، بی تا، 1411ق، ج2، ص317؛ الطبقات الشافعیه، سبکی، دار احیاء الکتب العربیة، بیروت، لبنان، بی تا، ج3، ص131؛ الانساب، سمعانی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، چاپ اول،1408ق، ج2، ص209.
منابع:
برگرفته از مقاله کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت، پدید آورنده: محسن طبسی، سایت حوزه
_______________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________

عنایات امام رضا علیه السلام به علما و بزرگان

اعطاء حقیقت علم به علامه حسن زاده آملی:

آیت الله حسن زاده می گوید(1): در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى كه در مسجد جامع آمل، سرگرم به صرف و تهجد، عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم؛ در رؤیاى مبارك سحرى به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل كردم و به زیارت جمال دل آراى ولى الله اعظم، ثامن الحجج، على بن موسى الرضا -علیه و على آبائه و ابنائه آلاف التحیة و الثناء- نائل شدم.
در آن لیله مباركه قبل از آن كه به حضور باهر النور امام (علیه السلام) مشرف شوم، مرا به مسجدى بردند كه در آن مزار حبیبى از احباء الله بود و به من فرمودند: در كنار این تربت دو ركعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه كه بر آورده است، من از روى عشق و علاقه مفرطى كه به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم.
سپس به پیشگاه والاى امام هشتم، سلطان دین رضا -روحى لتربه الفداء و خاك درش تاج سرم- رسیدم و عرض ادب نمودم، بدون اینکه سخنى بگویم، امام كه آگاه به سرّ من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصیل آب حیات علم مى دانست فرمود: نزدیك بیا!
نزدیك رفتم و چشم به روى امام گشودم، دیدم آب دهانش را جمع كرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود كه: بنوش، امام خم شد و من زیانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع از كوثر دهانش آن آب حیات را بوسیدم و در همان حال به قلبم خطور كرد كه امیرالمؤمنین على علیه السلام فرمود: پیغمبر اكرم (صلى الله علیه و آله) آب دهانش را به لبش آورد و من آن را بخوردم كه هزار در علم و از هر در هزار در دیگرى به روى من گشوده شد.
پس از آن امام (علیه السلام) طى الارض را عملا به من بنمود، كه از آن خواب نوشین شیرین كه از هزاران سال بیدارى من بهتر بود به در آمدم، به آن نوید سحرگاهى امیدوارم كه روزى به گفتار حافظ شیرین سخن به ترنم آیم كه:
دوش  وقـت  سحـــر  از  غصه  نجــــاتم  دادند
و اندر  آن  ظلمـــت  شـــب  آب  حیــــاتم  دادند
چه  مبارك  سحرى  بود  و  چه  فرخنده  شبى
آن  شب  قـــــدر  كه  این  تازه  بـــــراتم  دادند

ضمانت چشم علامه توسط امام رضا علیه السلام

علامه نقل کرده اند(2): اینجانب بنا بر فرموده شیخ الرئیس كه فرمود: «از عوامل ضعف بینایى چشم، خوابیدن با شكم سیر است و لازم است بین غذاى شب و خوابیدن فاصله انداخت»، همیشه مقیّد بودم شام را سر شب صرف كنم تا فاصله مورد نظر شیخ را مراعات كرده باشم كه مبادا خداى نكرده چشمم كه یكى از مهم ترین سرمایه هاى كسب دانش و پیمودن راه كمال است ضرر ببیند و این امر سبب شود كه از تحصیل علم و كمال باز بمانم (یا در شب حتى الامكان از خوردن غذا خوددارى كنم.)
ولى با این همه شبى از شب ها (در شب چهار شنبه 29 جمادى الاولی 1405 قمرى برابر با اول اسفند 1363) شامم به تأخیر افتاد و متأسفانه بعد از شام خواب شدیدى بر من عارض شد.
براى این كه فرموده شیخ را عمل كرده باشم، بلند شدم و شروع كردم به قدم زدن و تا دوازده نصف شب بیدار بودم، ولى بر اثر شدت حالت خواب نتوانستم از خوابیدن خوددارى كنم، لذا خوابیدم.
خواب شیرین بود و رؤیاى شیرین تر كه به زیارت حضرت ثامن الحجج، على بن موسى الرضا (علیه السلام) تشرف حاصل كردم. در ابتدا به اشاره تفهیم فرمودند كه: چرا كمتر خودت را به ما نشان مى دهى؟ و پس از آن به عبارت صریح به من فرمودند: این قدر خودت را زحمت مده، ما چشم تو را تا آخر عمر ضمانت مى كنیم… الحمد لله كه از این بشارت آن ولى الله اعظم كه به لقب ضامن هم شناخته شده است، برایم یقین حاصل است كه هر دو كریمه من تا آخرین دقایق عمرم بینا خواهند بود، چون ضامنشان معتبر است، چنان كه مشمول الطاف دیگر آن حضرت نیز بودیم و هستیم.
و آن حضرت فرمود: چرا كمتر خودت را به ما نشان مى دهى؟ شاید علتش این بود كه در آن اوان، بر اثر تراكم اشتغال درس و بحث و تصنیف و تصحیح، مدتى به زیارت حضرت بى بى… فاطمه معصومه (علیها السلام) خواهر آن جناب توفیق نیافتم و تشرف حاصل نكردم. شگفت این كه در آن شب اصلا اندیشه آن جناب در خاطرم نبود.

دو مکاشفه علامه طباطبایی در سایه الطاف امام رضا علیه السلام

مرحوم آیت الله شیخ محمد تقی انصاری همدانی می فرمودند(1): در حرم امام هشتم حضرت رضا علیه السلام، مرحوم علامه طباطبایی را ملاقات کردم و این در حالی بود که تازه به فراق مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی رحمة الله علیه گرفتار شده بودیم. لذا در آن ایام و در همان ملاقات با عطش خاصی از مرحوم علامه خواستم که از الطافی که امام رضا علیه السلام به ایشان داشته اند، مطلبی را بیان فرمایند. مرحوم علامه امتناع کردند، پس از آن که ایشان را به حق امام (علیه السلام) قسم دادم، فرمودند: دو تا از الطافی که حضرت داشته اند بیان می کنم؛ اول این که:
  • مدتی است که نمی توانم بخوابم چون می بینم تمام اشیاء اطراف مشغول به ذکر پروردگار هستند در نتیجه حیا می کنم بخوابم (یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض). (3)
کم ز خروسی مباش
مشت پری بیش نیست
از دل شـب تـا سـحر
خـدا خـدا می کـند
  • وقتی نماز می خوانم یک «سید محمد حسین» دیگری در عالم بالا نظاره گر به نمازم در پایین است (این است معنای الصلاة معراج المؤمن) (4)

آیت الله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی (5)

یکی از اعضای دفتر ایشان نقل کردند:
در یکی از سفرهای آقا به مشهد مقدس همراه آقا بودم. بعضی از آقایان طلاب و فضلای مشهد از آقای گلپایگانی درخواست شهریه کردند. ایشان فرمودند: «من فعلاً ندارم مهمان حضرت رضا علیه السلام هستم اگر از طرف حضرت تفضّلی بشود من شهریه خواهم داد.»
سه روز بعد از این تقاضا اکثر خدمه حضرت رضا علیه السلام برای عرض ادب به حضور ایشان شرفیاب شدند، بعد از آنکه از خدمت آقا مرخص شدند، یک جوانی که لباس خدمه حضرت رضا علیه السلام در تنش بود، بسته ای که در روزنامه پیچیده بود آورد و گذاشت نزدیک آقا و رفت.
ما خیال کردیم که شاید مواد منفجره باشد، لذا من بسته را برداشتم و به کناری پرت کردم. که روزنامه پاره شد و مقدار زیادی پول از داخل آن به بیرون پخش شد.
آقا خودشان بلند شدند و در حالیکه گریه می کردند خودشان پولها را جمع کردند، این مبلغ مقدار کل شهریه مشهد بود که ایشان پرداخت نمودند.
همچنین ایشان در تابستان سال 1368 شمسی که مشهد مشرف بودند. معمولاً هر روز به حرم مشرف می شدند و گاهی در وقت شست و شو که حرم خلوت بود به حرم مشرف می شدند.
روزهای آخر به خاطر خستگی اصلاً صبح تصمیم به حرم رفتن نداشتند اما از آستان قدس رضوی زنگ می زنند و کسب اطلاع می کنند و مجدداً سر کشیک که از نیکان بود و با ائمه طاهرین علیهم السلام ارتباطاتی داشت، تماس می گیرد که «مشغول شست و شو هستیم، آقا تشریف بیاورند.»
اتفاقاً راننده آقا نبود و نیم ساعت طول می کشد. مجدداً زنگ می زنند که «اگر آقا تا یک ساعت دیگر هم تشریف بیاورند، حرم خلوت است.» اتفاقاً باز وسیله رفتن آماده نمی شود. باز زنگ می زنند که خدمت آقا عرض کنید: «اصرار من بی جهت نیست و از ناحیه حضرت (علیه السلام) امر شده است که شما را برای زیارت امروز دعوت کنم!»
بالاخره آقا مشرف می شوند در بازگشت از مشهد آقا این جریان را نقل کرده و فرمودند: «و اما بنعمه ربک فحدّث»

عاشق امام رضا علیه السلام

آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی فرموده بودند:
من در زمان حاج شیخ (حائری) به مشهد نرفته بودم. از استادم اجازه خواستم که به مشهد مقدس مشرف شوم، ایشان فرمودند: «تصور می کنم اگر مشرف شوید شاید نیازمند شوی و آن استغنائی که برای شما در این مرحله لازم است از دست بدهی.»
به مرحوم حاج شیخ عرض کردم اینطور نیست. دو قطعه فرش که از ارث پدرم بوده است، فروخته ام و حدود 25 تومان پول دارم. (واقعاً ایشان چنان عشق و علاقه ای به امام رضا علیه السلام داشتند که حاضر بودند تمام سرمایه خویش را صرف زیارت حضرت رضا علیه السلام کنند.)
عازم مشهد شدم اول به تهران رفتم و در مدرسه مروی ساکن شدم در آن زمان دولت پهلوی عمامه از سر طلاب برمی داشتند و اجازه نمی دادند کسی بدون مجوز عمامه داشته باشد.
مگر اینکه از مدرسین حوزه علمیه باشد، در آن صورت جواز عمامه گذشتن به آنها می دادند. به تهران که رفتم جواز عمامه ام را فراموش کرده بودم ببرم.
رفتم خدمت حاج آقا روح الله (آقای خمینی) و جواز عمامه ایشان را گرفتم و به مشهد مشرف شدم و در آن سفر توجهات زیادی از حضرت مولانا علی بن موسی الرضا علیه السلام به من شد.»
در آن زمان (قبل از انقلاب) مردها و خانم ها در داخل حرم با هم مخلوط بودند. روی این جهت نتوانستم به کنار ضریح مطهر مشرف شوم. به حضرت عرض کردم: که من هم دوست دارم ضریح مبارک را زیارت کنم ولی به علت دوری از گناه و مخلوط شدن با نامحرمان نمی توانم ضریح مطهر را زیارت کنم، اگر شما صلاح می دانید، عنایت کنید که من بتوانم ضریح مطهر را زیارت کنم، و دوست دارم شبی را کنار ضریح شما باشم.
جای نماز من در بالا سر بود، مشغول نماز بودم و شب سردی بود، و معمول بود که شبها مردم را بیرون می کردند و درها را می بستند. طبق معمول اول شب همه را از حرم بیرون کردند ولی کسی متعرض من نشد، درهای حرم را بستند.
من داخل حرم کنار ضریح ماندم و تا صبح در آنجا تنها بودم. وقتی که درب حرم را باز کردند سر کشیک اول آمد، دید که من داخل حرم مشغول زیارت هستم.
با تعجب پرسید شما چه وقت آمدید، گفتم: از اول شب اینجا هستم. پرسید: رمز شب را دارید؟
گفتم خیر، پرسید: با اجازه چه کسی آمدید؟
اشاره به قبر حضرت کردم که با اجازه ایشان من اینجا ماندم. سپس با تعجب گفت: من چهل سال در این مکان شریف خادم هستم و تا به حال چنین اتفاقی رخ نداده است.
شما از درب دیگر خارج شوید برای تجدید وضو و با جمعیت وارد شوید که اگر این قضیه معلوم شود برای همه ما مسؤلیت دارد.»
جالب اینکه ایشان فرموده بودند: « با اینکه آن شب، شب زمستانی بود و شب بلند بود و من قبل از غروب داخل حرم آمده بودم تا وقت صبح آنجا بودم ولی احتیاج به تجدید وضو پیدا نکردم.»
باز فرموده بودند: «در آن شب هر حاجتی که خواستم برآورده شد.»

عنایت رضوی در تولد آیت الله جوادی آملی (6)

پدر و جد آیت الله عبدالله جوادی‌ آملی‌، میرزا ابوالحسن‌ و ملا فتح‌ الله از مبلغین‌ اسلام‌ وارادتمندان‌ به‌ آستان‌ ولایت‌ بوده‌اند. فرزندانی‌ كه‌ خدا به‌ پدر استاد عطا می‌كرده‌ است‌، معمولاً زنده‌ نمی‌ماندند.
پیش‌ از تولّد استاد، یكی‌ از بستگان‌ در عالم‌ رؤیا می‌بیند كه‌ شخصی‌ عصایی‌ به‌ دست‌ پدر استاد می‌دهد و او آن‌ را به‌ دست‌ گرفت‌. این‌ رؤیا را چنین‌ تعبیر كردند كه‌ خداوند به‌ میرزا ابوالحسن‌، پسری‌ عطا خواهد كرد كه‌ زنده‌ می‌ماند و عصای‌ دست‌ پدر خواهد شد. از این‌ رو، پدر و مادر نذر كردند اگر خدا به‌ آنها پسری‌ داد، او را به‌ مشهد امام‌ رضا علیه السلام ببرند؛ و این‌ گونه‌، استاد جوادی‌ آملی‌ متولّد شد.

ماجرای تشرف آیت الله بهاءالدینی محضر امام رضا علیه السلام (7)

روزی یکی از نزدیکان مرحوم حضرت آیت الله بهاءالدینی که مورد اطمینان است، نقل کرد که: خدمت آقا بودم، صحبت از مسافرت و زیارت وجود مقدس امام رضا (علیه السلام) شد. گفتم چه خوب بود می رفتیم مشهد! آقا فرمود: برویم. گفتم: چه وقت؟ فرمود: الان.
عبا و عصای آقا را آوردم – مهیای سفر شدیم، ناگاه یادم آمد که هیچ پول ندارم – با خود گفتم: نکند آقا هم پول نداشته باشد. به خود گفتم بهتر است ماجرا را به آقا بگویم. عرض کردم آقا من هیچ پول ندارم، فرمود من هم ندارم، گفتم پس چه کار کنیم؟ فرمود: برویم. بدون پول حرکت کردیم از حسینیه آقا پیاده آمدیم تا سر خیابان، منتظر ماندیم ناگهان دیدیم از آخر خیابان چهارمردان جوانی با دوچرخه به سرعت می آید.
وقتی نزدیک آمد، ایستاد و کیسه ای پول به آقا داد و گفت: آقا این پول مال شماست، آقا بدون اینکه چیزی به او بگوید، خطاب به من فرمود: فلانی بگیر و برویم.
این توکل به خدا که او در همه حال ناظر حالات و نیازهای مادی و معنوی بنده خود است و او رزاق همگان است، در همه انسانها یافت نمی شود و کمتر کسی است که تا این قدر متوکل علی الله باشد. ولی مردان خدا در همه امور زندگی خود، به مقام معیت با خدا رسیده اند و در امور مادی و زندگی خود هیچگونه دغدغه خاطر ندارند و همیشه خود را در محضر او می بینند و او را ناظر و رازق می بینند و به این معارف یقین دارند.
پی نوشت ها:
(1) گروه دین و اندیشه تبیان، به نقل از عیون مسائل نفس، ج2
(2) فضایل و سیره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملی
(3) سوره جمعه، آیه 1
(4) بيان مرحوم مجلسى رحمه ‏اللّه در: بحارالانوار، ج 79، ص 247 و 303؛ و ج 81، ص 355
(5) نوری از ملکوت، سیره و کرامات آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی
(6) سایت تبیان
(7) سایت آیت الله مبشر کاشانی
منبع:
  1. جلوه هایی از توسل علما به امام رضا علیه السلام و عنایات آن حضرت به ایشان
  2. عنایات رضوی به علامه طباطبایی
  3. سایت تبیان

_______________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________

درمانگاهی به اسم امام رضا علیه السلام در کشوری مسیحی

درست از زمانی که از دانشگاه علوم پزشکی تهران به عنوان متخصص پوست دانش آموخته شد تا کنون دغدغه جانبازان شیمیایی و تاول های دردناک آن ها، درد مردم غیرنظامی مناطق مرزی که بی رحمانه مورد حمله شیمیایی بعثی ها قرار گرفتند، فراگیری بیماری سالک در بین مردم داغدیده از زلزله بم و حتی بیماران ایدزی آن سوی دنیا در آفریقا یک لحظه رهایش نکرده است. به دلیل منشاء خدمات خیر در بروندی کشوری مسیحی نشین در مرکز آفریقا بنا به در خواست او و به پاس خدماتش درمانگاهی در این کشور به نام امام رضا علیه السلام نام گذاری شده است. دکتر سید ناصر عمادی در سال 1383 از دانشگاه علوم پزشکی تهران به عنوان متخصص پوست دانش آموخته می شود و درهمان سال بورد تخصصی خود را دریافت می کند . وی یک سال بعد وارد فعالیت های جهادی می شود.
این پزشک تهرانی درباره فعالیت های خود که در سه محور انجام شده است می گوید: محور اصلی فعالیت های من از زمانی آغاز شد که در جبهه شاهد ضایعات پوستی و تاول بدن جانبازان شیمیایی کشور و تحمل درد و رنج آن ها بودم ، بر این اساس از سال 84 بیشتر فعالیتم را بر روی عوارض دیررس گاز خردل در جانبازانی که در دوران جنگ شیمیایی شده بودند متمرکز کردم . از این رو در تهران و روستاها و شهرهای مرزی کشور از جمله در کرمانشاه ، آذربایجان غربی و کردستان حضور پیدا می کردم و علاوه بر جانبازان جنگ از پوست غیرنظامی هایی که شیمیایی شده بودند نمونه برداری می کردم تا راهی برای کمک به آن ها پیدا کنم. ضمن آن که درباره اتفاقاتی که طی 8 سال جنگ در ایران رخ داده بود مقالاتی با مستندات علمی در ژورنال های آمریکایی، اروپایی و انگلیسی منتشر و از این طریق از جانبازان شیمیایی دفاع کردم.

 

مرحله بعدی فعالیت های دکتر عمادی با بروز زلزله بم در سال 82 آغاز می شود. وی درباره این بخش از فعالیت هایش توضیح می دهد: بعد از زلزله سال 82 بم ، بیماری سالک در این شهر شایع شده بود. آن زمان به مدت یک سال و نیم برای کمک به بیمارانی که مشکل سالک داشتند در بم ماندم و به درمان آن‌ها پرداختم . حدود 20 هزار نفر از جمعیت 50 هزار نفری بم سالک داشتند. حتی برای دانشجویان جلسات آموزشی گذاشتم و یا با حضور در مدارس و تهیه اسلایدهای آموزشی برای دانش آموزان راه مبارزه با سالک را آموزش دادم و از آنجا که بیماری سالک بیماری مشترک در افغانستان هم بود مدتی نیز در افغانستان به درمان بیماری و حتی آموزش پزشکان افغانی مشغول شدم.

عمادی در بخش دیگری از فعالیت های انسان دوستانه خود به قلب آفریقا و پایتخت کشور بروندی سفر می کند. وی می گوید: از سال 87 تا کنون در هر سال 3-2ماه برای اقدامات داوطلبانه و کمک به بیماران ایدزی و یا آن هایی که مشکل پوستی دارند به کشورهای آفریقایی سفر می کنم البته بدون دریافت حقوق.

این پزشک جهادی ازخاطره شیرینی می گوید که به واسطه قدردانی از زحمات او منجر به نام گذاری یک درمانگاه تخصصی پوست در آفریقا به نام مبارک امام رضا علیه السلام شده است. عمادی می گوید: حدود 6 ماه پیش و در پایان ماموریت به کشور بروندی، به واسطه اقدامات تاثیرگذاری که در بحث آموزش و درمان انجام شده بود مبلغ چشمگیری به بنده پیشنهاد شد، اما من آن را نپذیرفتم و در ازای آن درخواست کردم اجازه بدهند تابلوی درمانگاه به نام امام رضا علیه السلام در این کشور که کشوری مسیحی نشین در مرکز آفریقاست نصب شود. وزیر بهداشت این کشور در پایان ماموریت درخواست بنده را پذیرفت و تابلوی درمانگاه امام رضا علیه السلام به همراه پرچم جمهوری اسلامی ایران طی مراسمی ویژه در کلینیک پوست بزرگترین بیمارستان آن کشور نصب شد.

عمادی البته در داخل کشور نیز لحظه ای آرام و قرار ندارد. او می گوید: در هر ماه یک یا دو روز به روستاهای مناطق محروم کشور سر می زنم و کار درمان و ویزیت بیماران را انجام می دهم. کاری که دو روز پیش نیز انجام دادم و به روستاهایی در استان مازندران و سمنان سر زدم و حدود 400 بیمار را ویزیت کردم. این پزشک متعهد و متاهل که هم اکنون استادیار دانشگاه تهران است با بیان این که من هر چه دارم از کشورم است خاطرنشان می کند: اگر چه عدم حضور من در منزل برای اعضای خانواده ام ایجاد مشکل می کند اما آن ها با من همکاری دارند و پذیرفته اند که گاهی در کنارشان نباشم. وی می افزاید: در شرایطی که جامعه به خدمات پزشکان نیاز دارد نمی توانیم فقط به خودمان بیندیشیم چرا که نیازهای جامعه هم در کنار نیازهای خانواده دارای اهمیت هستند.

_______________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________

موقعیت امام رضا علیه السلام در مدینه

 

مدت امامت حضرت رضا عليه ‏السلام حدود 20 سال طول کشيد که 17 سال آن در مدينه و سه سال آخر آن در خراسان گذشت.

امام رضا عليه ‏السلام در مدينه پس از شهادت پدر، امامت بر مردم را بر عهده گرفتند و به رسيدگي امور پرداختند. سپس شاگردان پدر را به دور خود جمع کردند و به تدريس و تکميل حوزه ‏ي علميه‏ ي جدشان امام صادق عليه‏ السلام پرداختند و در اين راستا گام‏هاي استواري برداشتند.

موقعيت امام رضا عليه‏ السلام در مدينه، همه‏ ي علما و شخصيت‏هاي سياسي و اجتماعي حجاز را تحت‏ الشعاع قرار داد. مردم در همه‏ ي شؤون مادي و معنوي، ايشان را مرجع و پناهگاه خود مي ‏دانستند و نور وجود ايشان چون خورشيدي بر قلب‏ها مي‏ تابيد و روشني‏ بخش افکار تاريک بود. آن حضرت براي رفع مشکلات اجتماعي، فرهنگي و سياسي مردم، در همه ‏ي امور دخالت مي‏ کردند و در متن جامعه قرار داشتند و در امور و مسايل مختلف اجتماعي، هرگز لحظه ‏اي بي‏تفاوت نبودند؛ به ويژه در دو بعد فرهنگي و سياسي، تلاش فراواني داشتند.
بنا به روایت حاکم نیشابوری، امام رضا علیه السلام در حالی که جوانی بیست و چند ساله بود در مسجد نبوی به افتا مشغول بود! چنان که طبرسی از ابوالصلت هروی نقل کرده که امام رضا علیه السلام می فرمود:
«من در روضه منوّره نبوی می نشستم در حالی که علمای بسیاری در مدینه حضور داشتند، و هنگامی که یکی از آنان در پاسخ مسئله ای درمی ماند همگی آنان، افراد را به نزد من می فرستادند و من پاسخ گوی مسائل آنان بودم.»[1]
همچنین آن بزرگوار در گفتگويي با مأمون در خراسان فرمودند:

اين که من در اينجا (خراسان) وليعهد شده‏ ام، از نظر من هيچ گونه بر موقعيت من افزوده نشده است. من در مدينه در موقعيتي بودم که نامه ‏ام به مشرق و مغرب مي‏رفت. بر مرکب خود سوار مي‏ شدم و در راه ‏هاي مدينه عبور مي‏ کردم. هيچ کس در آن جا عزيزتر از من نبود و هر کسي حاجتي داشت، آن را از من مي‏ طلبيد و تا حد توان نيازهاي نيازمندان را تأمين مي‏ کردم.[2]

این گفتارهای امام رضا علیه السلام نشان از موقعیت بالای آن حضرت در مدینه  است.

پی نوشت ها:

[1]. فضل بن الحسن الطبرسی، اعلام الوری، تحقیق مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، قم، 1417 ق، ج 2، ص 64 / مجلسی، بحارالانوار، ج 49، ص 100، ح 17.

[2]. عیون الاخبار،ج2،ص155.

________________________________________________________________________________________________________________________________

فضایل امام رضا علیه السلام از نگاه مامون

مأمون خليفه‏ ي عباسي برتري و موقعيت عالي امام رضا عليه ‏السلام را در چندين فرصت بيان کرده که به شرح زير است:

مورد اول:

او به فضل بن سهل و برادرش گفت: من کسي را فاضل‏تر از اين مرد (يعني امام علي بن موسي الرضا عليه‏السلام) در روي زمين نمي‏ شناسم [اعیان الشعه،ج4،ص133] .
بر طبق اين بيانيه‏ ي مأمون، امام داناترين و افضل‏ترين عالم در جهان در همه‏ي علوم و دانشها بود.

مورد دوم:

 او در نامه‏ اي خطاب به عباسيان که از وي رنجيده بودند وقتي که قصد داشت مقام خلافت را به امام بسپارد، مي‏ گويد: «مأمون بيعت وفاداري با او (امام رضا عليه‏السلام) نکرد مگر در کار او مشاهده کرد و فهميد که هيچ کس در روي زمين شايسته ‏تر از او در پاکي، استوارتر از او در تقوا، ديندارتر از او  در دين، زاهدتر از او در ترک دنيا، آزادتر از او در وجود، بشاش ‏تر از او در معاشرت با عامه و خاصه، و ثابت‏تر از او در اصل دين وجود ندارد. بيعت با او خشنودي خدا را تأييد مي‏ کند.» [بحارالانوار،ج12،ص63] .
اين کلمات مخصوصا بعضي از صفات عالي را که در امام رضا عليه ‏السلام بود و او را از بقيه‏ ي مردم ممتاز مي ‏کرد، بيان مي‏ کند. اين صفات عالي به شرح زير است:
الف. امام خالص‏ترين مردم در شايستگي و دانش بود.  
ب. او با تقواترين فرد در روي زمين بود.  
ج. او زاهدترين فرد در ترک لذايذ و تزيينات زندگي بود.  
د. او بخشنده‏ترين فرد نسبت به محرومين بود.  
ه. برگزيدگان توده‏ ي مردم اعتراف داشتند که او شايسته ‏ترين شخص بود و اينکه هيچ کس فضايلي شبيه به فضايل او نداشت.  
و. او استوارترين فرد در اصول دين بود، زيرا از سرزنش سرزنش کنندگان درباره‏ي خدا نمي‏هراسيد.  
ز. بيعت مأمون با او خشنودي خداي تبارک و تعالي را تأييد مي‏ کند.  

مورد سوم:

در سندي که درباره ‏ي بيعت امام رضا عليه ‏السلام با مأمون مي ‏باشد آمده است: «مأمون بعد از درخواست از خدا و سعي و تفحص و کوشش در قضاي حق او در ميان عباد و بلادش، در اين دو خانواده (يعني خانواده‏ي عباسي و خانواده ‏ي علوي) علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن حسين بن علي ابن ابي‏طالب را برگزيد که او را فضل تمام و علم مالاکلام بود و ورع ظاهر و زهد خالص داشت و تخليه از دنيا و انزوا از مردم، و همه کس يکدل و يکزبانند که در اوست کلمه ‏ي جامعه که روز به روز به ظهور مي‏ آيد، و پيوسته از او فضل بي‏ منتها به حصول مي‏ رسد. پس عقد کرد از براي او به عهد و خلافت که پس از وي وليعهدش باشد.» [کشف الغمه،ج3،ص125] .
اين کلمات، ستايش صفات شريفي است که امام رضا عليه‏السلام را بر بقيه‏ ي علويان و خاندان عباسي ممتاز کرده است. اين صفات به شرح زير است:
1. فضايل درخشان و دانش آشکار.  
2. ترک آنچه خداي متعال منع کرده است.  
3. او هرگز کسي را گمراه نکرد زيرا خود منبع خوبي و رحمت براي بشر بود.  
4. تارک دنيا بود.  
5. مسلمانان متفقا با او موافق بودند.  
مأمون فهميد که امام اين فضايل عالي را دارد و به همين جهت اصرار داشت بر تعيين امام بر جانشيني خودش، درست همان طوري که در جملات بالا گفته است.

منبع: پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا علیه السلام (جلد اول)، محمدباقر شریف القرشی، سید محمد صالحی، دارالکتب اسلامیه، صص96-98.


سبک زندگی امام رضا علیه السلام (روش زندگی و رفتار با مردم)

برخی از ویژگیهای شخصی امام رضا علیه السلام و رفتارهای ایشان با مردم عبارتند از:
  • امام رضا علیه السلام به اخلاق عالی و ممتاز آراسته بود و بدین‌سبب دوستی عام و خاص را به خود جلب فرموده بود.
  • او شبیه‌ترین مردم به پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود. رفتاری پیامبرگونه داشت و حلم و رأفت و احسانش شامل خاص و عام می‌شد.
  • کسی را با عمل و سخن خود نمی‌آزرد.
  • تا حرف مخاطب تمام نمی‌شد، سخنش را قطع نمی‌کرد.
  • هیچ حاجتمندی را مأیوس باز نمی‌گرداند.
  • در حضور میهمان به پشتی تکیه نمی‌داد.
  • پیش روی کسی پای خود را دراز نمی‌کرد.
  • هرگز به غلامانش دشنام نداد و با آنان می‌نشست و غذا می‌خورد.
  • شب‌ها کم می‌خوابید و قرآن می‌خواند.
  • بیشتر اوقات از اول شب تا صبح شب‌زنده‌داری می‌کرد.
  • هر سه روز یک‌بار قرآن را ختم و در آیات آن تفکر می‌کرد.
  • کسی عالم‌تر و پرهیزکارتر از او نبود.
  • در همه وقت ذکر خدا می‌گفت.
  • بسیار روزه می‌گرفت.
  • هر ماه 3روز حتما روزه بود.
  • در نهان به ویژه شب‌های تاریک، بسیار به مردم احسان می‌کرد و صدقه می‌داد.
  • کسی که از او تقاضایی داشت، اگر می‌توانست بی‌درنگ آن را بر می‌آورد تا مبادا از آن بی‌نیاز گردد و فرصت از دست برود.
  • با مردم به نرمی سخن می‌گفت.
  • هیچ‌گاه با سخنش کسی را نمی‌آزارد.
  • امام علیه السلام در تابستان روی حصیر و در زمستان روی پلاسی می‌نشست.
  • نظافت را در هر حال رعایت می‌کرد و عطر و بخور بسیار به کار می‌برد.
  • عادتا جامه ارزان و خشن می‌پوشید ولی در مجالس و ملاقات‌ها و پذیرایی‌ها لباس فاخر بر تن می‌کرد.
  • غذا را آهسته و اندک می‌خورد و سفره‌اش رنگین نبود.
  • قبل از غذا دست‌ها را می‌شست.
  • چون صبح اول وقت نماز می‌گزارد تا بر آمدن آفتاب در سجده می‌ماند.
  • سپس با مردم می‌نشست و سخن می‌گفت، یا سوار می‌شد و بیرون می‌رفت.
  • در هر فرصت مقتضی مردم مسلمان را به وظایف خود آگاه می‌کرد.
  • برای خنثی‌کردن توطئه‌های مأمون و اطرافیان او مراقبتی هوشیارانه داشت.
  • به طور کلی او دارای شخصیتی یگانه و صفاتی ویژه بود.
  • و از نظر شیعه امامیه آن حضرت دارای ملکه عصمت که از لوازم امامت است، بود.
  • یاسر خادم گوید: امام‌رضا علیه السلام حتی در برخورد با غلامان و خادمان خود هرگز حاضر نبود که کرامت انسانی آنان را نادیده بگیرد و چیزی از حقوق آنان فرو گذارد.
  • امام به خادمان خود می‌گفت اگر که مشغول خوردن طعام هستید و مرا بالای سر خود ایستاده دیدید مبادا از جای خود برخیزید مگر آنکه از خوردن فارغ شده باشید.
  • گاهی امام خادمش را صدا می‌زد به او می‌گفتند مشغول خوردن غذاست. امام می‌فرمود بگذارید غذایش تمام شود.
منبع: نگاهی به شیوه زندگی و سلوک دینی امام‌رضا علیه السلام ، نویسنده : دکتر مرضیه محمدزاده
_______________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________

سبک زندگی امام رضا علیه السلام (زهد و پرهیزکاری)

در روزگار امام‌رضا علیه السلام تعالیم صوفیه در خراسان و دیگر ایالات رواج یافته و جمعی از مشایخ همچون شقیق بلخی(م194ق) شاگرد ابراهیم ادهم، مریدانی را در حلقه صحبت خود می‌پرورد و با مفاهیمی همچون زهد، پرهیز از دنیا، قناعت و زندگی سخت آشنا می‌ساخت.

هنگام حضور امام در خراسان، گروهی از صوفیه نزد آن حضرت رفتند و گفتند انتخاب ایشان به عنوان فردی از اهل بیت به ولایت امر و امامت امت از سوی مأمون انتخابی شایسته بوده است؛ زیرا امت نیازمند کسی است که غذای ناگوار بخورد، لباس درشت بپوشد، الاغ سوار شود و به عیادت مریض برود. اما امام که زهد را در این ظواهر نمی‌دید، فرمود: یوسف پیامبر قبای دیبای زربافت می‌پوشید و بر اریکه فرعونی تکیه می‌کرد و فرمان می‌راند. خواسته واقعی از امام و رهبر، قسط و عدل است و اینکه در گفتار صادق و در حکومت دادگر باشد و چون وعده‌ای کند، وفا نماید. راستی که خدای تعالی لباس و خوراکی را حرام نکرده است.

آنگاه امام آیه 32 سوره اعراف را تلاوت فرمود که: ای پیامبر بگو زیورهایی را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و روزی‌های پاکیزه را چه کسی حرام گردانیده است.
گفته شده است معروف کرخی(م200ق) از مشاهیر صوفیه از موالی امام‌رضا علیه السلام بود و به دعوت آن حضرت از آیین مسیحی به دین اسلام گروید و پس از آن پیوسته در خدمت آن حضرت بود.
امام علیه السلام به رفتار یاران و غلامانش توجه داشت و در اصلاح خطاهای آنان می‌کوشید. روزی غلامش میوه‌ای را نیم‌خورده به دور انداخت. امام فرمود: سبحان‌الله! اگر شما از این میوه بی‌نیاز هستی چه بسا افرادی که به آن نیازمندند. آن را به نیازمندان بدهید.
امام رضا علیه السلام دنیای فریبنده و پرتجمل را به چیزی نمی‌گرفت. هنگامی که در خراسان بود، در روز عرفه همه‌ مال خود را در میان مردم قسمت کرد. چون فضل بن‌سهل گفت، این زیانکاری است، امام فرمود: بلکه عین غنیمت است.
امام رضا علیه السلام پیوسته یاد آخرت را در دل خویش زنده می‌داشت. چون از امام پرسیدند: چگونه صبح کردی؟ فرمود: با عمر کاسته و کردار ثبت شده و مرگ بر گردن ما و دوزخ دنبال ما است و ندانیم با ما چه شود.
امام‌رضا علیه السلام میهمان را به کار وانمی‌داشت و به علاوه به بهترین گونه در احترام او می‌کوشید. یک‌بار برای آوردن احمد‌بن محمد بزنطی، از یاران خاص خود مرکب خویش را فرستاد. چون بزنطی آمد، تا پاسی از شب را با امام گذراند و از امام پرسش می‌کرد و امام جواب می‌گفت. سپس هنگام خواب، امام فرمود تا رختخواب خویش را برایش پهن کردند. امام که احساس کرد بزنطی گمان‌هایی در سر می‌پرورد، به وی فرمود که مبادا این کارها را مایه فخر و مباهات خود قرار دهی؛ برای خدا تواضع کن تا خدا مقامت را بلند گرداند.
منبع: نگاهی به شیوه زندگی و سلوک دینی امام‌رضا علیه السلام ، مرضیه محمدزاده

Views: 312

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *