بسم الله الرحمن الرحیم
- تبعیت از فرمان ولی فقیه
یکی از فرماندهان سپاه نقل می کند که جمعی از فرماندهان سپاه و ارتش خدمت حضرت آقا رسیده بودیم . آقا شروع کردند به سخن گفتن همه داشتیم با همه وجود گوش می دادیم اما صیاد شیرازی تند تند می نوشت . می گوید زدم به او و گفتم گوش بده صحبت آقا را ؛همه اش داری می نویسی . او گفت : نیامده ام که سخنرانی گوش بدهم ؛فرمانده کل قواست ؛فرمانده ام است ؛دارد امر می کند؛ می نویسم که بعد از جلسه شروع کنم به عمل کردن؛ تکلیفم است. صیاد شیرازی در رابطه اش با نایب امام زمان اینجوری نگاه می کرد. خوب به آن درجه هم دست یافت که بوسه نایب امام زمان به تابوتش خورد . پسر شهید صیاد می گوید شب بعد از دفن پدرم خیلی دلتنگ بابا بودم ، طاقت نیاوردم تا صبح . سحرگاه بلند شدم بروم سر مزار بابا ، قبل از اذان صبح رسیدم نزدیک قبر پدرم ، دیدم شلوغ است ، دیدم حضرت آقا آمده اند بالای سر مزار پدرم و شنیدید قطعا این جمله را که آقا در مورد صیاد فرموده بودند که دلم برای صیاد گاهی وقت ها تنگ می شود ، شبیه جمله ای که امام رحمت الله علیه در مورد شهید چمران رحمت الله علیه فرموده بودند . خوب است ما این سنت و سیره ای که بعضی از شهدا داشتند بلکه اکثریت شهدا داشتند[داشته باشیم] خدا رحمت کند شهید خواستان که می فرمود اگر امام یک مطلب را دوبار فرمود ، ما باید در خودمان شک کنیم ، لابد ما کوتاهی کردیم که امام مجبور شده یک حرف را دوبار بگوید .
- لزوم بیان معارف سیاسی و سکولار نبودن
جمع شما خوبان و بزرگوارانی که بناست ان شاء الله جزو بهترین سخنرانان هیئت رزمندگان اسلام کشور باشید اگر بخواهید به این مطلب عمل کنید قطعا یکی از مصادیقش توجه به بیانات حضرت آقا در جمع مسئولین هیئت رزمندگان اسلام است . ما در این فضا که داریم وارد می شویم حضرت آقا دیدگاه هایی را در جلسه ای که با ارکان و مسئولین هیئت رزمندگان داشتند ، مطرح کردند که یکی از مطالب کلیدی آن جلسه این بود که فرمودند هیئت ها نمی توانند سکولار باشند . هیئت امام حسینِ سکولار ما نداریم . هرکس علاقه مند به امام حسین علیه السلام است یعنی علاقه مند به اسلام سیاسی است . اسلام مجاهد است اسلام مقاتله است اسلام خون دادن است اسلام جان دادن است . معنای اعتقاد به امام حسین این است. آقا مثل حضرت امام تأکید ویژه ای دارند که معارف سیاسی اسلام را بگویید برای مردم . بیاناتی دارند در جمع خود طلبه ها فارغ از هیئت رزمندگان که می فرمایند سخنران روحانی باید خودش را خرج نظام اسلامی کند . این نگاهی است که حضرت آقا دارند و خودشان هم در این زمینه کاملا حرکت می کنند .
- عافیت طلبان و تکلیف محوران
ولی یک واقعیت را ما در فضای سخنرانی کشور مشاهده می کنیم ، می توانیم بگوییم سخنرانان دو دسته می شوند در این فضا . بعضی عافیت طلب اند مقبولیت و محبوبیتشان را نمی خواهند گردی بر آن بنشیند ، خدشه ای به آن وارد شود . می ترسند بحث سیاسی کنند سعی می کنند بحث اخلاقی اعتقادی کنند ، وارد بعضی از حریم ها نمی شوند . اگر بگویید چرا؟ می گویند مردم خوششان نمی آید، مردم بلند می شوند می روند. برخی نقطه مقابل می گویند اصلا ما تکلیف داریم. خدا رحمت کند شهید مطهری را در یکی از کتاب هایشان می فرمایند : می دانید فرق ما با انبیا چیست ؟ انبیا دورشان خلوت بوده ، ما دورمان شلوغ است . چجوری است ؟ انبیا به خدا وصل بودند ، عصمت داشتند ، پیامبر خدا بودند ، دورشان خلوت بوده ، چرا ما که اینقدر با آنها فاصله داریم دورمان شلوغ است ؟ بعد ایشان تحلیل می کند . می گوید مثلا حضرت نوح 950 سال تبلیغ کرد بعد آخر چند نفر هدایت شدند ؟ 80 – 90 نفر معدود . شهید مطهری تحلیل می کند ، می گوید فرق ما با انبیا این است که انبیا تکلیف گویی می کنند ، ما مذاق گویی می کنیم . ما نگاه می کنیم ببینیم چه چیزی را مردم خوششان می آید، آنها نگاه می کردند که خدا چه می خواهد، رضای خدا در گفتن چیست . اینکه آدم تکلیف گویی در منبر کند یکی از مصادیقش این است که بعضی از مفاهیم سیاسی را به آنها بپردازد و نترسد. بعضا ترس دارد ترس از اینکه محبوبیت و مقبولیت ما به هم بخورد. پامنبری هایمان کم شود . حاج آقای پناهیان می فرمودند من هروقت خودم را خرج نظام و انقلاب و آقا کردم، خدا عزت و آبرویم را دوبرابر کرد ،کاملا دیدم که این خرج کردنم باعث شد همانی را که بعضی ترسش را دارند خدا زیادش کرد.
- لزوم تبیین کیفیت یک منبر انقلابی
من برای این جلسه تأملی کردم دیدم ما در مؤسسه امیربیان طی ده سال گذشته قریب به 20 هزار ساعت کار پژوهشی روی بحث خطابه انجام دادیم که 300 ساعت بحث آموزشی داریم در خطابه که با کارگاه ها 900 ساعت آموزش نظری عملی اجرا می شود . برای اینکه برای دوستانی تکراری نباشد می خواهم بحث جدیدی را ارائه کنم. بحث روشی است که با نگاه به همین مشکلی که در مقدمه عرض کردم تولید شده . اینکه ما چه مفاهیم سیاسی را باید در منبرها ارائه کنیم و چگونه باید ارائه کنیم. دیروز در جمع خطبای پیشکسوت هیئت رزمندگان اینجا طرح بحث محرم را انجام دادم و موضوعی که پیشنهاد دادم شیعه انقلابی بود که سال گذشته سلسله بحث محرمی آن را تولید کرده بودیم و در اختیاردوستان طلبه گذاشته بودیم. در جلسه بحث شد و دوستان طلبه فرمودند که ما اگر بخواهیم به انقلابی گری بپردازیم بعضی مخاطبانمان می گویند حاج آقا زد کانال دو و مجلس را ترک می کنند و می گویند اگر از این الفاظ بخواهیم استفاده کنیم شاید زیاد خوب نباشد و منبر را تحت الشعاع قرار می دهد و خیلی انقلابی گری را مطرح نکنیم و یا غیر مستقیم ، فرمودند مثلا در لفافه و غیر مستقیم که مخاطبینمان را هم از دست ندهیم به آن بپردازیم. من دیروز عرض کردم که حضرت آقا در سخنرانی روز قبلشان با فرماندهان سپاه که بسیار بیانات ویژه ای بود (که تأکید می کنم حتما آن را گوش دهید ) در آخرین جمله فرمودند “باید پایه های تفکر انقلابی و روحیه انقلابی را در مردم آنچنان مستحکم کنیم که در این مسیر درخشان هیچ چیز نتواند درحرکت مردم خدشه ای ایجاد کند” این انقلابی گری را آقا مفصل در سخنرای دو روز پیش خود مطرح کردند و فرمودند” با در مردم روی این مسئله کار شود.”
- موضوع بحث : نحوه پرداختن به معارف سیاسی در منبر
خب من واقعش دیروز که این بحث در گرفت به ذهنم رسید این خودش یک مسئله ای است که در منبر چه مقدار و به چه شکل در فضای سیاسی ورود کنیم. بحثی که می خواهم خدمت شما بزرگواران مطرح کنم یک بحث روشی است متناسب با فضای روش سخنرانی اما با موضوع نحوه پرداختن به معارف سیاسی در منبر. بالأخره ما تکلیف داریم! شهداء رفتند خون دادند ، جان دادند تا این نظام اسلامی به بارنشست؛ امروز ما باید با لسانمان از این نظام اسلامی دفاع بکنیم. اگر بخواهیم عافیت طلبی بکنیم و هرکس بخواهد مخاطبین منبرش را از دست ندهد، ثمره خون شهداء را می برند و بر باد میرود و ما باید قیامت بایستیم و جواب بدهیم که ما خون دادیم و بچه هایمان یتیم شدند و شما از آبرو و عزتتان حاضر نشدید برای نظام بگذرید؟ تکلیف است! یعنی ما نمی توانیم راحت از کنار این مسأله عبور کنیم. من در معارف اهل بیت هم یک نگاهی کردم دیدم این روایات، روایات قابل توجهی است؛ حیفم آمد اول جلسه ، این روایات را اشاره نکنم. در روایات اهل بیت علیهم السلام درجه داریم مثل دوستان نظامی که سردوشی دارند ، اهل بیت علیهم السلام هم درجه دادند مثلا امام صادق علیه السلام به هشام درجه داده اند و فرمودند “ناصرنا بقلبه و لسانه و یده” و در روایتی دیگر آقا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به این درجه ها بیشتر اشاره می کنند و می فرمایند ” فی الجنة ثلاث درجات و فی النار ثلاث درکات فأعلا درجات الجنة لمن احبنا بقلبه و نصرنا بلسانه و یده” در بهشت سه درجه هست و در جهنم سه درک وجود دارد. اعلا درجات بهشت از آن کیست؟ کسی که سه درجه دارد ، ما را به قلبش دوست دارد و هم با زبانش و هم با دستش ما یاری می کند “و الدرجة الثانیة لمن احبنا بقلبه و نصرنا بلسانه” کسی که ما را با دست یاری نکند در درجه دوم قرار دارد (قلب و لسان را داشته باشد) “و در درجة الثالثه من احبنا بقلبه” فقط با قلبش ما را دوست دارد. در جهنم هم آقا می فرماید کسی که به دل بغض ما را دارد در درک اول جهنم قرار دارد و کسی که هم به دل بغض دارد و هم به لسان علیه ما حرف می زند در درک ثانی و کسی که هم به دل بغض ما را دارد و هم لسان و هم ید، او در پایین ترین درک قرار دارد و از آن طرف این نصرتی که اهل بیت علیهم السلام می فرمودند.
- بحث سیاسی روشمند مورد تأیید اهل بیت است
روایت زیبایی را دیدم از آقا امام باقر علیه السلام که سعد اسکاف نقل می کند که به امام عرضه داشتم که انّی اجلس فأقصّ(من می نشینم و برای مردم قصه تعریف می کنم) این اشاره به بعد روشی کار هم دارد و أذکرحقکم و فضلکم (ذیل داستان هایم حق و فضل شما را هم می گویم) این حق اهل بیت را گفتن در آن زمان بحث سیاسی بوده ، یعنی چرا قصه می گفته و در ذیلش حق اهل بیت را می گفته ؟چون مثل زمان ما حساسیت هایی وجود داشته نمی توانسته است صریح وارد بشود. حضرت فرمودند ” وَدِدتُ “
من خاک پای همه شما هستم اینکه ما ساعتی دوساعتی 10 ساعتی بنشینیم مباحثی را گوش دهیم در حالی که در این عرصه یا عرصه های دیگر توانمندی داریم شاید گاهی اوقات زحمت داشته باشد ولی شما به بزرگواریتان ؛ من یک روایتی را تازگی دیدم که بسیار شیرین بود و ندیده بودم تا الآن این روایت را ،که امام صادق علیه السلام فرموده بودند “من تواضع لاخیه” کسی که برای برادر دینیش تواضع کند خداوند او را جزء صدیقین قرار می دهد “و من شیعة علی بن ابی طالب حقاً ” با این تواضعش در برابر برادران دینیش ، جزء شیعیان علی بن ابی طالب قرار می گیرد. شما از این باب بحثی که تقدیم می کنم گوش دهید ان شاء الله خدا به فضلش برکت دهد و مورد استفاده شما قرار بگیرد.
اما این جمله ای که امام باقر علیه السلام در این روایت به کسی که بحث سیاسی روشمندی ارائه کرده بیان می کند من نگاهم این است که امروز امام زمان ارواحنا فداه نسبت به یک سخنرانی که از روی تکلیف با زبانش نظام و انقلاب و رهبری را یاری می کند، همین نگاه را دارند. امام باقر علیه السلام فرمودند “وددت ” سعد اسکاف دوست دارم “انّ علی کل ثلاثین ذراعاً قاصّا مثلک” دوست دارم ای کاش هر سی ذراع یکی مثل تو بنشیند کاری که تو میکنی را بکند. یعنی کاش مثل تو زیاد بود، کاش خیلی ها مثل تو سخنرانیشان روشمند حق ما را بیان می کرد.
- این عمار؟!
آخرین مطلب در مقدمه که وارد بحث روشی خود در این فضا بشویم ، خاطره ای از شهید بهشتی رحمت الله علیه است که هم لباس ما بوده و افتخار ماست. شهید بهشتی میگوید بعد از جریاناتی که دیگر شورای انقلاب وظایفی را که امام بر عهده آن گذاشته بود انجام داده بود و امام رحمة الله علیه ناراحتی قلبی شان عود کرده بود و در بیمارستان بستری بودند ، شهید بهشتی می گوید رفته بودم عیادت امام و گفتم همانجا یک دغدغه ذهنی ام را هم مطرح کنم. رفتم کنار تخت حضرت امام ، بعد آنجا بعد از عیادت از آقا گفتم “آقاجان ما مدتی است بالأخره با جریانات انقلاب از درس و بحث و کارهای تربیتی که می کردیم فاصله گرفتیم و افتادیم در فضا های سیاسی و برنامه های سیاسی نظام. حالا که دیگر شورای انقلاب این کارهایی که بر عهده اش بود را انجام داده و کارها پیش رفت و وضعیت به خوبی ایجاد شده اگر اجازه بفرمائید بروم قم یا گوشه ای و همان بحث ها و کارهای تربیتی و برنامه هایی که داشتیم را انجام بدهم و مرخص بشوم از خدمتتان؟” ایشان می گوید امام ره همانطور که روی تخت بودند دست مرا گرفتند یک فشاری دادند و گفتند “اگر شماها نباشید من تنهایی می خواهم چکار کنم؟” همین یک جمله برای اینکه شهید بهشتی تا آخرین نفس پای رکاب امام ره بایستد و آنجا را تکلیف ببیند [کافی بود]. اما امروز اینقدر شرایط نامطلوبی وجود دارد که حضرت آقا رسما در وضعیت فتنه 88 فرمودند که “أین عمار؟” کجایند عمارها؟ اگر سخنرانان دینی ما به وظیفه عمار بودنشان همه خوب عمل می کردند که آقا این عمار سر نمی داد. یک مقدار عمار گری کمرنگ شد که آقا احساس کردند که آنهایی که توانایی دارند کجایند؟ بیایند وسط و حق و باطل را جدا کنند، بصیرت بدهند به مردم، مردم را روشن کنند در این فضا. آن موقع هم یادم هست همین شرایط بود که بعضی ها می ترسیدند راجع به فتنه و بحث های اطرافش بحث کنند . بالأخره جو جامعه علیه این فضا بود. چه آن موقع چه الآن چه آینده ، سخنران دینی تکالیفی در عرصه بحث های سیاسی دارد.
ما می خواهیم بحث روشمندی را در این فضا ارائه کنیم. پس بحثمان روشن شد که کجاست. در این قسمت من می خواهم چند تا عنوان را در این 40 دقیقه ای که از وقتم باقی مانده خدمتتان تقدیم بکنم که در مجموع به تکلیفمان که حضرت آقا در این عرصه به دوشمان گذاشته عمل بکنیم. ان شاء الله خدا به بحثمان برکت بدهد مرضی رضای امام زمان باشد و مفید و با برکت برای شما خوبان باشد خشنودی خانم حضرت زهرا سلام الله علیها یک صلوات بفرستید.
- بحث سیاسی نامطلوب
ما وقتی بحث سیاسی را مطرح می کنیم و می گوییم باید در منبر بحث سیاسی بشود به نظرم رسید اول باید بیاییم پیرامون این موضوع هم صحبت کنیم که مباحث سیاسی مطلوب برای منبر با مباحث سیاسی نامطلوب برای منبر را باید از هم جدا کنیم. یعنی باید اول یک خط کش بگذاریم که منظورمان از مباحث سیاسی در منبر چه مباحثی هست؟ یک سری حرف ها از مباحث سیاسی را در منبر نباید زد اصلا ما خودمان هم مخالفیم با این که بعضی از پرداخت ها در مباحث سیاسی در منبر اتفاق بیافتد، مضر است! از دایره بحثی که داریم می کنیم خارج است. ما اینجا باید اول روشن کنیم که منظورمان از بحث سیاسی در منبر چه نوع مباحث سیاسی است لذا در ابتدای بحث دو قسم معرفی می کنیم:
- مباحث سیاسی مطلوب برای منبر
- مباحث سیاسی نامطلوب برای منبر
اول از نامطلوب هایش شروع می کنم بعد مطلوب هایش را می شماریم.به عقیده حقیر 8 مدل بحث سیاسی نامطلوب است برای منبر و نباید منبری از اینها استفاده کند:
الف)بحث از اشخاص
خوب نیست منبری در منبرش ورود به عرصه نقد و بررسی اشخاص سیاسی کند. عوارض دارد ، اثر مثبت که ندارد ، خیلی وقتها اثر منفی دارد. اینکه مثلا فرض کنید منبری در منبرش اسم ببرد حالا مثال میزنم من مجبورم لابلای کلامم مثال بزنم که هم بهتر جا بیافتد و هم بحثمان کاربردی بشود؛ مثلا در منبرش بیاید بگوید آقا مثلا آقای هاشمی فلان حرف را زدند و به نظر ما… شروع کند مثلا نقد کردن. این باعث می شود بالأخره در هر جمعی ممکن است یک عده ای به آن آقا تعلق داشته باشند وقتی شخص مطرح می شود و اسم برده می شود در منبر موضع می گیرند . بعد خیلی وقتها وسط جلسه شروع می کنند اعتراض کردن، جلسه را بهم می زنند . آنهایی هم که موافق آن آقا نیستند احساس می کنند درست نبود ایشان که نیست شما در منبرت یک طرفه آن را نقد کنی ، اسمشم را ببری.
حضرت آقا من در سیره ایشان این را دقت کردم خیلی زیبا هر کس حرف بیخودی مثلا در عرصه سیاست بزند نقد می کنند ولی اسم نمی برند بدون اینکه اسم ببرند خیلی زیبا آقا مواضع او را مثلا آقا اسلام رحمانی را در صحبت هایشان قشنگ حالش را گرفتند اساسی بعد مثلا آقای روحانی پیرامون آن، بعد نگفتند رئیس جمهور محترم اسلام رحمانی را مطرح کردند ، من بگویم این حرف مثلا حرف بیخودی است. اینجور نیست. آقا گفتند بعضی می گویند اسلام رحمانی من بگویم منظورشان چیست. بعد شروع کردند به تحلیل کردن. حتی زمان فتنه که مثلا آقای موسوی و اینها کار را از حد گذرانده بودند آن موقع هم حتی من اعتقادم بر این بود که بحث اسم شخص رو آنجا می فهمند مردم . شما اسم نبر که بگویند حاج آقا گفتی فلانی و… شما بگو بعضی اینجور فکر می کنند و این فکر این اشکال را دارد. بحث از اشخاص در مباحث سیاسی مخلّ بصیرت افزایی است یعنی خراب می کند بحث سیاسی را. ما منظورمان این است که نمی گذارد شما به وظیفه سیاسی ات خوب عمل کنی.
ب) بحث از احزاب.
اسم احزاب را می بریم باز چنین عوارضی دارد. آقا مثلا حزب مشارکت بعضی دانشجوها مثلا در فضای دانشجویی که این مباحث مطرح می شود عموم مردم که اصلا ممکن است با اسم احزاب هم آشنا نباشند. اسم احزاب هم که می بریم باز یک عده ای گارد می گیرند ، ورود می کنند که آقا شما فلان حزب را گفتی این کارها را هم کرده ، آن حزب شما هم این اشکالات را دارد یعنی حزب ها چون با همدیگر [تقابل]دارند یعنی شما پس چون این حزب را کوبیدی پس با آن حزب هستی . شما متهم می شوی که داری کار حزبی می کنی. ما اعتقادمان بر این است که سخنران باید شأن خودش را بالاتر از اختلافات حزبی و فضای حزبی قرار بدهد لذا بحث از احزاب هم جزء بحث های نامطلوب از مباحث سیاسی محسوب می شود.
حالا از افراد خاص شاید یک وقتی مثلا امام ره یک وقتی اسم یک حزبی هم در سخنانشان بردند . آن دیگر جایی بود که آن حزب دیگر از حدش خارج شد یعنی به حدی رسید که دیگر لازم بود که امام بگوید این حزب از محدوده اسلا م دارد خارج می شود. راجع به نهضت آزادی و جبهه ملی و اینها مثلا دیگر به جایی رساندند که دیگر مثلا مقابل حکم اسلام موضع گرفتند امام ورود کرد و راجع به آن حزب هم حرف زد.
ج)بحث های اختلاف برانگیز.
اختلاف برانگیز به معنای اینکه ما می دانیم یک حرفی بین مردم تفرقه ایجاد می کند . بحث های سیاسی که مُخِلّ وحدت است. باعث یک تفرقه ای در جمع می شود. آقا فرمودند بارها تأکید کردند وحدت جامعه را حفظ کنید. بحث سیاسی نباید تفرقه افکنانه باشد ، نباید موجب دامن زدن به اختلافات در سطح جامعه باشد ، باید کاری کند که جمع را بصیرتی بدهد که به وحدت برسند نه اینکه بیشتر دامن بزند به اختلافات ، لذا مثلا در انتخاباتی که گذشت دقت که می کردید همین انتخابات ریاست جمهوری گذشته مثلا آقای هاشمی و حضورش در فضای انتخابات مثلا جوری شد یک عده رفته بودند به سمت نگاه آقای هاشمی بعد خب مثلا در آن فضا مثلا اگه شما می خواستی ورود بکنی به اینکه مثلا راجع به بعضی از حاشیه های بعضی افراد صحبت بکنی این اختلاف برانگیز بود موجب می شد یک تفرقه ای بین مردم ایجاد بشود .در آن فضایی که آقا دائم می گفتند آرامش فضا را حفظ کنید.
د)بحث های خلاف مواضع رهبری.
من کمی سرعت بحثم را زیاد کنم که به بحث های اصلیمان برسیم. بحث های خلاف مواضع رهبری بحث های نامطلوب است. مثل تضعیف دولت . بعضی ها من تعجب می کنم گاهی اوقات مثلا ولایی هم هستند! ولی مثلا آقا به صراحت می فرماید دولت را تضعیف نکنید بعد بعضی ها می گویند آقا در جایگاه رهبری نمی تواند بگوید تضعیف کنید مثلا صحبتشان این است [ولی] نمی تواند بگوید مثلا این کار را بکنید . آقا می گوید ولی هر کس باید تکلیف خودش را بداند ! این چه حرفی است!
آقا به صراحت بارها گفته من هر چیزی صحیح باشد می گویم ،موضع رسمی ام با موضع غیر رسمی ام دوتا نیست. آقا می گوید تضعیف نباید بکنید دولت را، در همین قضیه مذاکرات ، عزیزی آمد پیش من که خیلی دغدغه داشت برای مذاکرات بعد گفت که من می خواهم تحصن در قم راه بیندازم ، شما هم کمک کنید از امیر بیان طلبه هایتان را بیاورید پای کار . گفتم چرا تحصن؟ گفت دولت دارد اینجوری پیش می رود ، باید یک تجمعی بکنیم علیه دولت ،همه مردم مثلا توجهشان جلب شود، پوشش رسانه ای بدهیم اینکار را بکنیم…
گفتم این خلاف نگاه حضرت آقاست. آقا اصلا نمی پسندند که شما.البته این را هم بگویم یک نکته هم اینجا داشت ایشان گفتند که اگر مجوز برای تجمعمان دادند دادند ، [اگر]ندادند غیر قانونی هم می کنیم این کار را. گفتم این خلاف نظر آقاست .گفتم اگر توانستید تجمع نخبگانی بگیرید خوب است. آقا گفتند تجمعات نخبگانی بگیرید ،بررسی کنید مذاکرات را ،اما اگر می خواهید تبدیلش کنید به یک شورش علیه دولت و بعد هم بگویید حوزه یک عده ای علیه دولت و… این را اقا نمی پسندند این کار رو بکنید خود آقا هم می گوید این کار خوبی نبود مثل بعضی حرکاتی که بعضی ها انجام دادند تا حالا.
نگاه آقا را در بحث های سیاسی دقت کردن که مسیرمان با آقا دوتا نشود ، زاویه نگیرد.
ه)بحث از روی مستندات ضعیف کردن.
بحث سیاسی کردن ولی از روی مستندات ضعیف کردن. مثل اینکه مثلا من دیدم بعضی از رفقا، بعضی از بزرگواران در قم هستند ،چون قرار شد اسم دیگر نبریم در مباحث سیاسی اسم دیگر نمی برم ولی مطرحند به عنوان کسانی که تحلیل سیاسی می کنند در حوزه . من مکرر از بعضی از این بزرگواران دیدم حرف هایی که سند قابل قبول ندارد . مثلا می گوید آقا در جلسه خصوصی اینطوری گفتند. جلسه خصوصی که نه سندی هست از آن و نه مدرکی . از کجا معلوم حالا باز بگوید که من خودم آنجا بودم ، ما هم از این آقا یقین داشته باشیم که عین حرف آقا را دارد نقل می کند باز حالا یک چیزی ، ولی می گوید من از [فلانی] شنیدم که آقا در جلسه خصوصی اینجوری گفتند ، بعد یک حرفی را مطرح می کند که با مواضع رسمی آقا اصلا نمی خواند.بعضی از حرف هایی که مثلا آقای روحانی در جلسه خصوصی با آقا بعضی حرکات غیر محترمانه را انجام داد عصبانی شد و این کار را کرد و آن کار را کرد و …. می گفتند بعضی ها در قضیه مذاکرات خوب آدم نگاه می کند می بیند اصلا با سبک و سیره آقا جور در نمی آید .آ ن بزرگواران حالا با همه اشکالاتی که دارند و ما هم قبول داریم اصلا به خودشان جرئت نمی دهند چنین رفتارهایی را جلو آقا بکنند . بعد یکی این حرف خصوصی را ملاک قرار بدهد بعد بخواهد یک نتیجه ای بگیرد بگوید ما باید این کار را بکنیم آن کار را بکنیم .اینها دارند آقا را جام زهر می دهند بعد می خواهند از آن یک نتایجی بگیرند .کل بحث را می بینی مبتنی به یک جلسه خصوصی که معلوم نیست اصلش چیست ، بعدش می خواهند از آن کلی نتیجه بگیرند . این بحث سیاسی نامطلوب است اگر بحث سیاسی می کنی مبتنی بر یک مستند قوی باشد.
و)بحث سلیقه ای کردن نه بحث منطقی کردن
در مباحث سیاسی گاهی طرف سلیقه سیاسی خودش را می گوید، این مطلوب نیست. ما در منبر قرار است حرف دین را بزنیم ، مبانی اسلام را بگوییم ، قرار نیست سلایق شخصی مان را بگوییم . این هم نامطلوب است در منبر کسی بیاید سلایق شخصی سیاسی اش را مطرح بکند مثلا طرف سلیقه شخصی اش این بود که تیم مذاکره کننده خائن است و در بعضی محافل هم گفتند . بعد آقا آمد موضع گرفت و گفتند تیم مذاکره کننده امین مردمند. قبل از اینکه قاآقا آقا این بحث را بفرمایند بعضی گفتند این را که تیم مذاکره کننده خائن است . تشخیص شخصیشان بود . این را در فضا ی منبر گفتند . تشخیص های شخصی را اینجوری مطرح کردن نامطلوب است در فضای سیاسی ، خراب می کند ، نتیجه اش این می شود که این آقا اگر بخواهد بحث سیاسی خوب هم بکند دیگر نمی تواند بکند ، چون برایش حاشیه درست می شود و مردم دیگر در مباحث سیاسی از این بزرگوار حرف شنوی ندارند.
ز)همراه با تندی و افراط.
بحث سیاسی هم بخواهد بکند منطق داشته باشد ، نیازی به تندی و داد زدن نیست و همچنین احساساتی حرف بزند و افراط کند در بعضی از حرف ها و عبارت ها. کلا در مباحث سیاسی هرچه با آرامش بیشتر ، با استدلال کار پیش برود ، مخاطف راحت تر قبول می کند . جوّ هرچه با تشنج و افراطی پیش برود ، موضع می گیرند مخاطبین یعنی اصلا فضا از پذیرش خارج می شود که گاهی اوقات در واقع آدم می بیند این نمودش کجاست . مثلا بعضی معلوم الحال ها عبارت هایی که به کار می برند از روی احساس اسم هم نمی برد ولی توهین آمیز از افراد در تحلیل سیاسی اش حرف می زند این تند افراط کردن ها مانع از پذیرش معارف سیاسی است.
ح)بحث ناقص بدون استدلال.
یعنی بعضی چیزها یک زمانی نیاز دارد. تا شما بخواهی راجع به حضرت آقا صحبت کنی که یکی از بحث های سیاسی تکلیف همه سخنرانان انقلابی و نخبه نظام این است که از شخصیت آقا و این توانمندی رهبری آقا برای مردم حرف بزنند و جایگاه آقا و شخص آقا را برای مردم توضیح بدهند.
بعضی از دوستان حرف می زدند که منبر راجع به ولایت فقیه زیاد رفته اند ولی راجع به شخص آقا لازم نیست حرف بزنیم ، گفتم چرا حرف نزنیم خب اگر ما هم حرف نزنیم ،ماهواره ها دارند راجع به شخصیت آقا مکرر بدی می گویند . خب ماها که سرباز آقاییم اگر ما از آقا دفاع نکنیم چه کسی دفاع کند؟
جوانی مرا سوار کرد در قم در راه با هم صمیمی شدیم ، گفت حاج آقا از چه کسی تقلید کنم و مرجع تقلید اعلم کیست؟ ظاهرش خیلی هم متدین نبود و جوان امروزی بود ظاهرش ، ولی خوب سؤال کرد. گفتم دوستانمان تحقیق کردند به این نتیجه رسیدند که اعلم مراجع حضرت آقا هستند و شما هم می توانید به تحقیق اینها عمل کنید. زمانی بود که آقا داشتند می آمدند قم یا آمده بودند. گفت حاج آقا راست است که آقا دارند می آیند قم تا مدرک اجتهاد پسرشان را بگیرند؟ خنده ام گرفت. گفتم چه؟ گفت می گویند آقا دارد می آید قم تا فشار بیاورد و از حوزه مدرک اجتهاد پسرش را بگیرد. گفتم خنده دار است اصلا اجازه اجتهاد را اینجوری نمی دهند. این را از کی شنیدی؟ گفت در ماهواره ها می گویند که یکی از اهداف آقا برای آمدن به قم این است. ولی ازاین چیزهای مضحک که به نظرمان خنده دار است در ذهن مردم می کنند و آن ها هم باور می کنند. فکر می کرد حوزه هم مثل دانشگاه هست و مدرکی و پسر آقا هم درسش را نخوانده و آقا هم دارد می آید تا مدرک پسرش را بگیرد.
این گفتن از آقا و بحث هایی که ذهنیت ایجاد میکند از آقا… اصلا بحثم این بود که گاهی اوقات ما در منبر می خواهیم مباحث سیاسی را مطرح کنیم که نیم ساعتی وقت نیاز دارد بعد ما 5 یا 10 دقیقه بیشتر وقت نداریم . اگر بیاییم در بحث مجبوریم ناقص رهایش کنیم . بحث از مباحث بصورت ناقص و بدون استدلال یک بحث نامطلوب سیاسی محسوب می شود.
- مباحث سیاسی مطلوب
در مقابل این 8 بحث سیاسی نامطلوب، 8 مدل بحث سیاسی مطلوب را هم مطرح کنیم که چه نوع مباحث سیاسی در فضای منبر مطلوب است و تکلیف ماست که این نوع مدل بحث کنیم.
الف)بحث از مبانی و اصول.
تکلیف ما این است که مبانی و اصول را در بین مردم جا بیندازیم و زیر بناها را درست کنیم. مثلا مبنای مرگ بر آمریکا را چه کسی باید برای مردم جا بیندازد ؟ تا کنون چند مرتبه به این مرگ بر آمریکا حمله کردند ،مثلا آقای خاتمی گفتند دیگر زمان مرگ بر آمریکا گفتن تمام شده و درود بگوییم. در زمان های مختلف . مبنای مرگ بر آمریکا را چه کسی باید برای مردم توضیح بدهد و بحث سیاسی و سیاست خارجی . ما که روحانی هستیم باید توضیح بدهیم طبق مبانی قرآنی – روایی که چرا ما می گوییم مرگ بر آمریکا ؟ یا مثلا مبنای بدگمانی به دشمن را . آقا در صحبت هایشان پیرامون مذاکرات هسته ای ابتدای مذاکرات آقا فرمودند که بعضی معتقدند که با مذاکره می شود تحریم ها را برداشت و می شود وضعیت را درست کرد. من خوش گمان نیستم و بدگمانم به این مسئله ، من به این دشمن اعتماد ندارم ، ولی حالا دیگر می گویند می شود عیب ندارد ، بروید ولی خب من خیلی فایده ای در این قضیه نمی بینم. این بدگمانی را در جامعه شما نمی دانم آن موقع می دیدید که بعضی ها آقا را متهم می کنند به توهم توطئه و این را من از مخالفین آقا شنیدم. می گویند آقا توهم دارد که دارند علیه ما توطئه می کنند . بابا توطئه کجا بود ، همه دارند با هم تعامل می کنند در فضای بین الملل ، ما هم جزء آنهاییم . بدگمانی های آقا را میگذارند به حساب شخصی ، در حالیکه بروید نامه 53 نهج البلاغه را ببینید. نامه مدیریتی آقا امیرالمؤمنین به مالک اشتر هست که حضرت رسما به مالک می گوید اگر قرار بود با دشمنت یک صلحی بکنی به او خوش بین نباش بدگمان باش ، چه بسا این صلح نقشه ای برای ضربه زدن است و زود خیالت ازاو راحت نباشد. آیات قرآنی که در مورد یهود است را توضیح بده که دشمن ترین مردم نسبت به شما یهود است. بعد مبانی این بد گمانی را توضیح بده تا مردم بفهمند آقا الکی نمی گوید بدگمانم ،یک مبنایی دارد این نگاه. مبانی اصولی؛ اصلا اصول مذاکره را توضیح بده که ما با مذاکره موافقیم ،مخالف نیستیم ولی یک اصولی دارد مذاکره با دشمن که امیرالمؤمنین در همین نامه 53 می گوید در برخورد با دشمنت چند تا اصل را رعایت کن؛ این اصول را از کلام امیر المؤمنین بگویی مردم می پذیرند و ما تکلیفمان همین است که مبانی سیاسی را برای مردم بگوییم.
ب)ملاک ها و معیار ها را توضیح بدهیم
و این یک بحث مفید سیاسی است. مثل ملاک توافق خوب و بد. آقا در صحبت هایشان فرمودند که ما توافق نکردن را ترجیح می دهیم به توافق بد کردن . بعضی دوستان در بحث مذاکره که یک بحث سیاسی بود در منبرهایشان طوری ورود و خروج می کردند که مردم نه می پذیرفتند و علیه این روحانی هم می شدند و می گفتند اینها می خواهند تحریم ها ادامه پیدا کند و نمی فهمند مردم چه می کشند و حتی آقا را متهم می کردند که نمی گذارد و مانع توافق است! خب ما اینجا ملاک توافق خوب و بد را توضیح بدهیم برای مردم ، بگوییم آقا توافق خوب ملاک و ویژگی هایش این است و بد این ویژگی ها را دارد.
ج)معیارها در انتخابات.
ما در انتخابات گذشته کتابی را چاپ کردیم در امیر بیان تحت عنوان نائب الامام . که سه جلسه بحث چند رسانه ای بود ؛ برای انتخابات بعدی به درد می خورد. در بحث اول ولایت فقیه را اثبات کرده بودیم.جلسه دوم شخص آقا و امام را بحث کرده بودیم.جلسه سوم حماسه سیاسی بود که معیار هایی که حضرت آقا در این سالها در مورد یک فردی که برای ریاست جمهوری می خواهد انتخاب شود تبیین کرده بودیم. که ویژگی های کاندیدای اصلح برای ریاست جمهوری چیست و چرا باید اینها را داشته باشد. این کمک می کرد مردم خوب انتخاب کنند و این یک نوع بحث سیاسی مطلوب محسوب می شود.
د)بیان راهکارها و راهبرد ها در فضای سیاسی
مثلا حضرت آقا بعد از فتنه 88 مکرر در مورد بصیرت تأکید می کردند . مثلا 6 ماه آقا در هر سخنرانی می گفتند بصیرت افزایی کنید … خب آنجا بحث سیاسی مطلوب این است که من و شمای سخنران بیاییم در فضای بصیرت راهکارهایی را ارائه کنیم. من خودم یک بحثی را تولید کردم و گفتم دو نوع بصیرت داریم: میکروسکوپی و تلسکوپی. فرق این دوتا چیست؟ گفتم یک موقع ما نیاز به بصیرت داریم برای اینکه موشکافانه حق و باطل را از هم جدا کنیم و این بصیرت میکروسکوپی هست ، چرا که حق و باطلی که مرز خیلی ریزی از هم دارند و باید آنها را از هم جدا کنیم . یک بصیرت تلسکوپی داریم. تلسکوب برای دور را دیدن است. بعضی بصیرتشان تلسکوپیه از الآن وقتی این حرکات را می بینند تشخیص می دهند در آینده قرار است این اتفاق بیافتد و پیش بینی میکنند. این بصیرت تلسکوپی است. مثلا حضرت آقا می گویند دشمن دارد این کار را می کند تا آینده بتواند این کا را انجام بدهد و آینده را تشخیص می دهند. بعد راهکار بدست آوردن بصیرت میکروسکپی و تلسکوپی را گفتم. دائما بگوییم بصیرت خوب است ، که به درد نمی خورد. راهکار بدهید تا فرد بتواند بصیرت میکروسکپی بدست آورد. من از روایات و قرآن راهکار آوردم . مثلا قرآن می فرماید ان تتق الله یجعل لکم فرقانا اگر تقوا داشته باشید خدا به شما فرقان می دهد ، توان تشخیص حق از باطل را می دهد. یکی از چیزهایی که کمک می کند به بصیرت میکروسکپی چیست؟ تقواست. در تلسکوپی می گوید در روایت کسی که اهل عبرت گرفتن باشد و عبرت از گذشته و تاریخ بگیرد می تواند آینده را درست عمل کند. عبرت راهکار است. همین الآن بیا اجرائی اش کن ، بگو ما الآن باید عبرت بگیریم و بگو چه اتفاقی افتاده در تاریخ انقلاب ،مثلا در همین قضیه باز شدن سفارت انگلیس ، خب یک اتفاق نامبارکی بود که خیلی ناراحت کننده بود ، انگلیسی که یک چنین پرونده سیاهی دارد و این همه ظلم در حق نظام کرده و آخرش در فتنه 88 شمشیر از را علیه نظام بسته و هنوز چیزی نشده و یک مذاکره ای شده ، فرش قرمز پهن کردند و آمدند و سفارت انگلیس را باز کردند و… اینکه ما برای مخاطبمان باز کنیم که ما از چه نگرانیم ، این است که اگر آدم عبرت بگیرد از گذشته نباید به راحتی فرش قرمز پهن کند.
ه)تحلیل ها و تبین ها در فضای سیاسی.
مثل تحلیل رفتار دشمن که اگر آنها دارند این کار را انجام می دهند دنبال این هستند. آقا این کار را به زیبایی همیشه انجام می دهند. همین دو روز قبل آقا در صحبت هایشان فرمودند که آنها می گویند خب انقلاب کردید و جمهوری اسلامی را تشکیل دادید ، خب حالا انقلابی گری را بگذارید کنار و به جامعه جهانی بپیوندید. بعد آقا تحلیل وتفسیر کردند که می دانید این حرف یعنی چه؟ این یعنی اینکه انقلابی گری که عمق راهبردی شماست در منطقه و در ملت ها را بگذارید کنار، انقلابی گری که قدرت شما از آن است را بگذارید کنار ، تا ما راحت شما را ببلعیم. تا وقتی شما این روحیه انقلابی را دارید ما نمی توانیم شما را ببلعیم! قدرتتان را بگذارید کنار تا ما راحت شما را ببلعیم. این بحث سیاسی مطلوب است. تفسیر بیانات دشمن و تحلیل بیانات دشمن. حتی برخی داخلی ها مثلا تحلیل کنیم چرا اینجوری قلم می زنند ، چرا در روزنامه ها بحث روز شده این و چرا اینجوری قلم می زنند.
و)بیان آفات و آسیب ها، آثار و پیامدهای یک اتفاق سیاسی
بگوییم چه آثاری دارد مثلا فرض کنید ، آقا خودش این را انجام می دهد که مثلا این کار چه پیامدهایی دارد و مثلا اختلاف مسئولین را آدم توضیح بدهد که چه پیامدهایی را دارد و دشمن چه سوء استفاده هایی می کند و اینجوری استفاده می کند. یامثلا فرض بفرمائید اینکه ما می گوییم انفعال در برابر دشمن ؛بحث سیاسی مطلوب یعنی این. آقا می گویند جلوی دشمن [انفعال] نداشته باشید ولی می بینیم بعضی ها جلوی دشمن انفعال دارند و این بد است! انفعال جلوی دشمن 2 پیامد دارد 1: تسلط دشمن بر ما 2: وابستگی ما به دشمن. این نتیجه انفعال است و این را توضیح بدهیم که بحث سیاسی مطلوب است.
ز)بیان اهداف و ابعاد
مثلا هدف از بحث اسلام رحمانی چیست؟ چرا بعضی ها دارند روی این قضیه مانور می دهند؟ یا اهداف مطرح کردن کلمه اعتدال چیست؟ آقا در صحبت هایشان فرمودند که اگر اعتدال به این معناست که شما برخی نیروهای انقلابی را بزنید کنار ، این اعتدالی نیست که اسلام می گوید. ابعاد بزرگنمایی تحریم ها را بیان کردن. تحریم ها را بزرگ کردند یک زمانی و حتی گفتند آقا آب کشور ما در گرو تحریم هاست. این کار چه ابعادی دارد؟ این که چه هدفی را دنبال می کنند از بیان اینجور مطالب؟
ح)نقد و بررسی، نقد دیدگاه ها
. مثلا بحث اقتصاد مذاکراتی واقتصاد مقاومتی مطرح شد. نقد و بررسی این است که آقا این ، این خوبی ها را دارد و این ، این بدی ها را و نقد و بررسی در فضای منبر و در فضای سیاسی می تواند بحث مفید و سازنده باشد.
ط)درس ها وعبرت های اتفاقات سیاسی
فتنه 88 چه درسی داشت؟ اینکه ما از جریان مصدق در تاریخ انقلاب چه عبرتی را می توانیم بگیریم که وقتی بین روحانیت و شخصیت های سیاسی جدایی میندازند نتیجه اش چه می شود؟ عبرت ها و درس ها را از اتفاقات سیاسی بیرون کشیدن و در منبر تعبیر کردن یک بحث مفید سیاسی است.
- روش پرداختن به مطالب سیاسی مطلوب
با این جدا سازی مباحث سیاسی مطلوب و نا مطلوب ، حالا می گوییم مفاهیم سیاسی مطلوب را در منبر با چه روش هایی به آن بپردازیم. من 8 روش می خواهم ارائه کنم. روش های پرداختن به مباحث سیاسی مطلوب در منبر که با چه روش به این موارد بپردازیم که آن نگرانی هایی که دوستان فرمودند که مخاطب بلند شود برود و مخاطب گارد می گیرد و… پیش نیاید. اثر گذار باشد! زیبا باشد! هنرمندانه باشد! خدا توفیق آقای پناهیان را بیشتر کند ، ایشان هم یکی از کسانی است که سعیش بر این است که خودش را خرج نظام بکند و این ارزش دارد ، چه ایشان و چه کسانی که خودشان را خرج نظام می کنند. ایشان مثلا می گفتند من در منبر گاهی اوقات می نشینم کلی طراحی می کنم که فلان حرف سیاسی را که لازم است مردم بفهمند و بصیرت پیدا کنند به چه شکلی در منبرم خروج کنم و به آن بزنم و برگردم که مخاطب در شرایطی آن حرف را بشنود که راحت بپذیرد و گارد نگیرد و اثر داشته باشد. گاهی وقتی تنظیم خوب انجام می دهم و اجرا می کنم در چشم مخاطبم احساس می کنم که می گوید کجا را زد و آن درواقع از اینکه من چجوری کجا را زدم و هنری که بکار بردم برای ارائه مطلبم را تحسین می کند و این درحالی است که شاید چندان خود حرفم را نپسندیده باشد ولی از شیوه بیانم لذت می برد .
(ساختار نظام سیسی اسلام را مقایسه می کنیم با نظام های دیگر و این امتیازات نظام را برجسته کنیم. سال های پیش در معصومیه چنین کاری را کرده بودند و مطالعه می کردم دیدم دیگر نظام ها چه نواقصی دارند و به نظرم اگر این ها را در مطالب بگوییم در مردم تأثیر می گذارد. من این مطالب شما را در زیر مجموعه نقد و بررسی می دانم یعنی مثلا شما می گویید نظام دموکراسی این اشکالات را دارد و نظام پادشاهی این اشکالات و…. و بعد می گویید نظام ولایت فقیه این اشکال را اینطور برطرف کرده و … و این مصداقی برای نقد و بررسی و زیر مجموعه آن است)
- هشت روش برای پرداختن به مفاهیم سیاسی مطلوب در منبر
الف)روش گذشته حال آینده.
نامگذاری ها ذوقی است. من خواستم روش های مؤثر را نامگذاری کنم و سعی کردم نامگذاری هایم گویا باشد. یک روش ، روش گذشته حال آینده است. من در این روش ها بیشتر از آقا کمک گرفتم یعنی سعی کردم مدل هایی که آقا در فضای بحث های سیاسیشان استفاده می کنند را تئوریزه کنم. یک مدل آقا گذشته حال آینده است. مثلا می گویند قبل از انقلاب اینگونه بود بعد اینگونه شد و بعد اینگونه خواهد شد. یعنی بصورت زمانی بحث می کنند. حالا آقا می خواهد الآن یک گوشه ای را بزند یک تذکر سیاسی را بدهد می بیند اگرالآن بخواهد به این بپردازد مخاطب موضع می گیرد. می آید از گذشته می گوید مثلا در زمان پهلوی اینگونه بود مثلا امریکا در زمان پهلوی اینگونه بر ایران مسلط بود و از گذشته می آیند به حال و می گویند اگر امروز آنها از ما خیلی عصبانی هستند خب چون خیلی چیزها اینجا از دست داده اند و ما باید بفهمیم هدف آنها این است که دوباره تسلطشان برگردد و آینده اگر ما مقابل این تلاش آنها برای تسلط بر ما مقاومت نکنیم آینده مثل قبل انقلاب ذلیل خواهیم شد. این یک گذشته حال آینده ای است که ما می خواهیم در بحث سیاسی بگوییم . در سیاست خارجی ما باید مقاومت کنیم گذشته رو توضیح می دهیم که چه شرایطی داشتیم و ضعیف بودیم ، می آییم در حال و می گوییم راهبرد مقاومت است .آنها دنبال این هستند که دوباره تسلط پیدا کنند و اگر دوباره مقاومت نکنیم ذلیل خواهیم شد مثل قبل انقلاب بلکه بدتر از قبل انقلاب و بعد آینده را هم توضیح می دهیم و می گوییم ببینید عراق را ، ببینید وقتی مسلط شدند بر آنها در ابوغریب چه کردند؟ اگر بر ایران هم مسلط شوند بدتر خواهند کرد.
گذشته حال آینده یک روش برای این است که یک نکته سیاسی را برای امروز تذکر بدهیم و مخاطب در این قالب موضع نمی گیرد.
ب)جزئی به کلی و کلی به جزئی.
با اینکه این دو مقابل همدیگر است ولی نخواستم دو مورد جدا بیان کنم و آب ببندم به بحث.
مثلا در جزئی به کلی از آیه قرآن میاوری مثلا خداوند در قرآن می فرماید آنکه دشمن خدا و رسول را دوست بگیرد مؤمن نیست این را کلی می گویی، بعد می آیی جزئی اش میکنی و می گویی کاری به مذاکره نداریم ، گاهی آدم نگران می شود که بعضی نسبت به دشمن احساس محبت دارند ، دنبال دست دوستی دادن با دشمن هستند ، آن هم دشمن خدا و رسول. یعنی از کلی می آییم به جزئی یعنی این میشود مصداق یک مطلب کلی قرآنی .خب مخاطب از آن کلی آیه قرآن می آید روی مصداق جزئی ، مقاومت نمی کند می گوید خب حرف را از آن کلی گرفته و آورده اینجا.
جزئی به کلی اش چطوری است؟ مثلا آیه قرآن را شما می آوری در آیه افک یک نسبت داده شده به همسر پیامبر ص شما توضیح می دهی که خداوند در این آیات می گوید به مؤمنی توهین کردی و خداوند می گوید دیگر این کار را نکنی و …. و آیه افک یک اتفاق جزئی بوده و خداوند توبیخاتی نسبت به آن کرده و توضیح می دهیم. از این جزئی یک حکم کلی می گیریم و می گوییم از اینجا باید توجه کنیم در اظهار نظر به مسئولین نظام دقت کنیم و هر حرفی که ماهواره ها و رادیو ها می گویند راحت باور نکنیم و آنها دشمن اند و قصدشان این است که بین ما را نسبت به هم خراب کنند بفهمیم پول بی بی سی را چه کسی می دهد.
ج)احساس خطر و راهکار
یک خطری را در آینده نشان می دهیم و می گوییم دشمن ما به ما حمله نظامی خواهد کرد، در چه صورتی حمله نظامی می کند، زمانی که احساس کند ما در موضع ضعف هستیم. چه وقت با ما مذاکره می کند؟ وقتی احساس کند ما در موضع قدرت هستیم. این یک احساس خطری به مردم می دهد. یک احساس خطری ایجاد می کنیم و می گوییم راهکارش این است که جلوی دشمن قوت خود را نشان بدهیم و احساس ضعف نکنیم.
د)روش مشکلات و راه حل ها
احساس خطر و راهکارها ، نسبت به یک خطری در آینده بود. اما مردم ما با یک سری مشکلاتی دارند دست و پنجه نرم می کنند، در این روش به مشکلات موجود مردم اشاره می کنیم. مشکلات معیشتی، اقتصادی و.. را بیان می کنیم بعد آن بحث سیاسی که مد نظرمان است که ارتباط با آن مشکل دارد. می گوییم نحوه برون رفت از آن مشکل این است که در بحث سیاسی این مشکل حل بشود. مثلا در اقتصاد مقاومتی نگاه من این است که با توجه به اینکه آقا پشت این بحث هستند یک جنبه سیاسی پیدا می کند. ما باید برای مردم تبیین کنیم که این مشکلات با اقتصاد مقاومتی حل می شود. اقتصاد درون زا، نه اقتصادی که نگاه به بیرون دارد؛ چقدر آقا این را توضیح دادند.
ه)عصری سازی معارف
مثلا در جنگ احد آیاتی را که درباره جنگ احد هست را می آوریم و عصری سازی می کنیم. مثلا در جنگ احزاب همه متحد شدند علیه نظام اسلامی، الآن هم همه دنیا متحد شدند علیه نظام اسلامی.بعد بگوییم در جنگ احزاب خداوند این آیات را بیان فرمودند امروز هم دقیقا این آیات مربوط به ماست.
و)حدیث دیگران
چه خوش باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران
بعضی از حرف هایی که باید بیان شود را از زبان دیگران بازگو کنیم. حضرت آقا بعضی از حرف هایی را که می خواهند در فضای کشور بیان کنند از زبان بعضی از تحلیل گران غربی بیان می کنند. مثلا بعضی از دشمنان بیان می کنند که اینکه مسؤلین فلان کار را می کنند اثرش این است.
ز)روابط و ارتباط ها
ارتباط برقرار کردن بین مفاهیم دینی و مفاهیم سیاسی
مثلا در بحث انتخابات، ارتباط این بحث را با آیه “من یشفع شفاعة حسنة یکن له نصیب منها” بگوییم. اگر کسی واسطه خیر یا شر باشد از آن نصیب دارد. اگر از رأیی که می دهی مطمئن نباشی هر تصمیمی که این نماینده بگیرد در آن دنیا تو باید جوابش را بدهی. حساب و کتاب دارد، فکر نکنی رأی دادن به همین آسانی هاست. قیامت باید جواب بدهی.
ح)جامع نگری
مثلا تواضع یک مفهوم اخلاقی است، من با تواضع بحث سیاسی می کنم.
تواضع را بحث می کنیم بعد می گوییم تواضع انواع و ابعادی دارد و هر تواضعی از نظر اسلام مطلوب نیست.
یک تواضع اقتصادی داریم. در روایت داریم کسی جلوی کسی به خاطر پولش تواضع کند، دو سوم دینش از بین می رود، جلوی ثروتمند به خاطر پولش حق نداری تواضع کنی.
تواضع در فضای خانواده. در روایت داریم بهترین زنان شما زنی است که جلوی شوهرش ذلیل است جلوی خانواده اش عزیز و بالعکس شرار زنان شما زنی است که جلوی شوهرش عزیز است و جلوی خانواده شان ذلیل. تواضع در فضای خانواده به این شکل مطلوب است و به آن شکل نا مطلوب.
یک نوع تواضع هم تواضع سیاسی است. جلوی دشمن نباید تواضع کرد. جلوی مستکبر نباید تواضع کرد. با متکبر باید متکبرانه برخورد کرد اینجا جای تواضع نیست.
از این جامع نگری در تواضع می شود آن مطلب سیاسی را ذیل بحث تواضع مطرح کرد.
در هر موضوعی شما اگر انواع و ابعادش را در بیاورید می توانید یک بعد سیاسی هم برایش تعریف کنید. اینجوری مخاطب شما را متهم به بحث سیاسی نمی کند و می گوید حاج آقا جامع بحث کرد، هم اجتماعی اش را گفتند هم اخلاقی اش را گفتند هم خانوادگی هم اقتصادی و… و هم سیاسی اش را . دیگر مردم پس نمی زنند و می گویند که یک بحث جامع معرفتی ارائه شد.
بازدیدها: 2