امام جعفر صادق (علیه السلام) آموزگار بزرگ بشریت، و با فضایل و سجایاى بى مانند، مظهر اعلاى شرف و کمال انسانى است. بر این وجود عظیم و شگرف بشرى، در آشفته ترین اعصار تاریخ اسلامى و در هنگامه بحران ها و انقلابات سیاسى و اختلافها و آشفتگى هاى فکرى و مذهبى وظیفه اى الهى محول بود.
وى در بحبوحه حوادث گوناگون و علیرغم مشکلات بیشمار، امر مقدسى را که برعهده داشت چنان پیش برد که در آن عقل و اندیشه به حیرت و شگفتى مى ماند.
در عصرى که از یک سو دروازه هاى قلمرو اسلامى بر روى دانش هاى گوناگون گشوده شده و از سوى دیگر جنجال مکتبداران عقایدو مذهب سازان مختلف بلند بود، مکتب تشیع به آموزگارى امام جعفر صادق(علیه السلام) موجودیت و اعتبار بى مانند یافت.
رتبه علمى، مقام زهد و پارسایى، بزرگى، وقار و مکارم اخلاق این پیشواى راستین زبان زد خاص و عام بود و پیوستگى به مکتب فضیلت وى تا به آنجا مایه مباهات و افتخار به شمار مى رفت که جمعى از بانیان مذاهب و صاحبان مکاتب دیگر نیز اعتبار خویش را به حساب شاگردى و نقل حدیث از او می کردند.
بسیارى از برجستگان علماى عامه و ائمه اهل سنت نیز افتخار شاگردى مکتب او را داشتند. «نعمان بن ثابت ابوحنیفه»، «مالک بن انس»، «شعبه بن حجاج»، «سفیان ثورى»، «ابن جریح»، «عبدالله بن عمرو»، «سفیان بن عیینه»، و «عبد العزیز بن مختار» در زمره این گروه یاد شدهاند.
تشکیل محافل علمى و مناظره یکی از برترین وسائل تبلیغى در زمان امام صادق (علیه السلام)
یکى از برترین وسائل تبلیغى در زمان امام صادق (علیه السلام)، تشکیل محافل علمى و مناظره است. در مناظره فردى که از پاسخ دادن به سئوال طرف مقابل، عاجز شود در برابر گروهى از مردم به عجز استدلال خود، اعتراف نموده و تسلیم خصم شود. این مناظرات ترکیبى از بحث هاى تفسیرى، روائى، کلامى و فلسفى بود که به شیوه برهان و جدل منطقى برگزار می شد.
امام صادق (علیه السلام) ضمن انجام مناظرات فراوان با منحرفان فکرى و اعتقادى اعم از مادیین و زنادقه، خوارج یا علماء معتزله و دیگر علماء اهل سنت، از شرایط زمان و مکان برگزارى این محافل براى تبلیغ رسالت الهى خویش سود میجستند.
انجام مناظرات در موسم حج
امام (علیه السلام) بسیارى از مناظرات خویش را در موسم حج و در مسجد الحرام، تشکیل میدادند که این خود یکى از ظرافتهاى این رسالت مهم الهى است که مبلّغ باید از زمان و مکان، بهترین استفاده را بنماید.
موسم حج، زمان جمع شدن دانشمندان فرق مختلف اسلامى و حتى غیر اسلامى در مکه بود و با یک مناظره که به شکست خصم منجر مىشد، هزاران بیننده تحت تأثیر قرار مىگرفت.
از سوى دیگر در زمان برگزارى مراسم حج، امام (علیه السلام) و یاران ایشان از امنیت خاص زمان برگزارى مراسم و منطقه حرم برخوردار بودند و این امر به گستردگى کار کمک مىکرد.
شیوههایی از روش هاى مناظرات امام صادق (علیه السلام)
۱ ـ دعوت به توحید و اثبات وجود خدا
همه انبیاء و اولیاء الهى به بیان توحید همت داشتند و سادهترین طریق توحید، پىبردن به مؤثر از راه آثار و نیز از مصنوع به صانع و از مخلوق به خالق است. آنجا که مىفرماید: (سنریهم ایاتنا فى الافاق و فى انفسهم حتى یتبین لهم انّه الحق او لم یکف بربک انه على کل شىء شهید)
امام صادق (علیه السلام) نیز به دلیل توسعه دولت اسلامى به ویژه در علوم طبیعى، توحید را از همین راه به مردم تعلیم نمود. بنابراین سبک دعوت به توحید در مکتب امام جفعر صادق(علیه السلام) همان روش تعلیم قرآن است که اکثریت آن را درک میکنند.
۲ ـ استدلال عقلى و منطقى
برخوردارى از موضع مناسب براى ایستادگى در برابر تهاجم فرهنگهاى بیگانه و مقابله با آنها استدلالهاى عقلى قوى و استوارى مىطلبد.
قبل از هر چیز، لازم است یافتههاى مخاطب ارزیابى گردد و نسبت به یافته هاى یقینى و آگاهىهاى مشکوک وى، آگاهى به دست آید و بحث و گفتگو در قلمرو مشکوکات ادامه یابد.
اگر مناظره کننده بتواند مشکوکات را آسیبپذیر سازد و درصد آنها را کاهش دهد، به آماده کردن زمینه پیروزى دست یافته است.
حضرت کاملا به سئوالات و ادعاهاى افراد گوش مىداد و بعد با استدلالى قاطع به او پاسخ مىداد. گاهى سئوالات طولانى بودند.
امام صادق (علیه السلام) در موارد بسیارى از مناظرات از استدلال هاى عقلى استوار، براى آسیبپذیر کردن مشکوکات طرف مقابل استفاده مىکردند.
۳ ـ ایجاد صورتهاى مختلف براى مدعاى فرد مقابل (سبر و تقسیم)
امام صادق (علیه السلام) اگر با مسأله یا مطلبى که از جنبه و ابعاد مختلف، احکام و فرجامهاى متعددى پیدا مىکرد، مواجه مىشد; پس از شنیدن ادعاى خصم، در اولین سخنان خود ادعاى فرد مقابل را به صورتها و احتمالات مختلف تقسیم مىنمود و با تجزیه و تحلیل دقیق، آن را باطل مىکرد. از این شیوه به عنوان روش استدلالى «سبر و تقسیم»، سخن به میان مىآید.
۴ ـ هدایت تدریجى از راه جدل، خطابه و برهان
فیض کاشانى در کتاب «وافى» مىگوید که استاد ما «صدرالمحققین» فرموده: امام صادق (علیه السلام) به منظور هدایت تدریجى فرد طبیعى در مناظره با او راههاى سه گانه استدلال که عبارت از جدل، خطابه و برهان باشد را پیموده و مطابق دستور خداوند در قرآن که فرموده: (ادع الى سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه وجادلهم بالتى هى احسن) رفتار نموده است.
۵ ـ پاسخ کوتاه و مستدل
گاهى حضرت با پاسخى کوتاه و مستدل، به سئوالات مختلفى که در طول مناظرات پرسیده مىشد، سائل را قانع و مجاب مىنمودند.
۶ ـ باطل کردن مدعاى فرد با استفاده از کلام خصم
از هشام بن حکم روایت شده که گفت: ابو شاکر دیصانى گفت: در قرآن آیهاى است که دیدگاه ما را تقویت مىکند. گفتم: کدام آیه؟ گفت: آیهاى که مىگوید: «و او کسى است که در آسمان اله است و در زمین اله است.» من پاسخش را ندانستم تا به حج رفتم و امام صادق (علیه السلام)را از آن آگاه ساختم و امام فرمود: این سخن زندیقى خبیث است! هرگاه به سوى او بازگشتى به او بگو: نام تو در کوفه چیست؟ او مىگوید: فلان. بگون نام تو در بصره چیست؟ او مىگوید: فلان و تو بگو پروردگار ما نیز به اینگونه است، هم در آسمان اله نامیده مىشود و هم در زمین و هم در دریا. او در همه مکانها اله نامیده مىشود.
هشام گوید: بازگشتم و نزد ابوشاکر رفتم و آگاهش ساختم و او گفت: این پاسخ از حجاز به اینجا رسیده است.
در این مناظره امام (علیه السلام) با بهرهگیرى از کلام خصم راه هرگونه مناقشهاى را بسته و او را به عجز مىکشاند.
۷ ـ قرار گرفتن در جایگاه پرسشگر
امام صادق (علیه السلام) در برابر شبهاتى که زنادقه ایجاد مىکردند، به جاى بحث و استدلالهاى پیچیده، با طرح سئوالاتى ساده و بیدار کننده، مخاطب را به عجز مىکشاند و این همان چیزى است که در شیوه مناظرات حضرت ابراهیم (علیه السلام) در برخورد با نمرود مشاهده مىشود.
۸ ـ پاسخهاى کوبنده
از حفص بن غیاث روایت شده که روزى به مسجد الحرام وارد شدم، در آن اثناء دیدم که ابن ابى العوجاء از امام صادق (علیه السلام) در مورد قول خداوند تعالى که فرمود: «کلما نضجت جلودهم بدلناهم جلوداً غیرها لیذوقوا العذاب» سئوال کرد که آن پوست دیگر چه گناهى دارد که خداوند آن را عذاب مىنماید؟ حضرت در پاسخ به او مىگوید «ویحک» واى بر تو! این پوست همان پوست اول است که چون پوست اولى سوزانده شده خداوند لایه دوم پوست رابر او مىپوشاند.
۹ ـ رد قیاس و رأى با استناد به آیه قرآن و احادیث
پس از آنکه اسلام گسترش یافت، گروههاى مختلف و به تبع آن افکار و پیچیدگىهایى در اذهان به وجود آمد که از نصوص رسیده راه حلى براى آن وجود نداشت. لذا به ناچار به غیر از کتاب و سنت به دلایل و وسایل دیگر از قبیل استحسان و قیاس و انواع ادله اجتهادى رجوع مىکردند، این امر باعث شد که ذوق و اخلاقیات شخصى نیز وارد قانونگذارى شود.
۱۰ ـ تذکر دادن به امور ملموس در زندگى
از هشام بن سالم روایت شده که گفت: به امام صادق (علیه السلام) گفته شد پروردگارت را به چه شناختى؟ حضرت فرمود: به فسخ تصمیمها و نقض ارادهها; تصمیمى گرفتم آنگاه آن را برهم زدم، اراده چیزى کردم، سپس آن را گسستم.
امام صادق (علیه السلام) در این پرسش و پاسخ با تذکر دادن به امور ملموس در زندگى انسان بر ربوبیت «الله» و حضور تدبیر الهى در حیات بشر استدلال کرده است.
۱۱ ـ محسوس نمودن امور معقول
سید مرتضى مىنویسد که جعد بن درهم مقدارى گل و لاى را که از آب و خاک بود در شیشهاى ریخت و سپس کرم و پشه تولید شد. او به اطرافیانش گفت: من خودم این موجودات را آفریدهام زیرا من سبب خلقت آنها شدهام. این خبر به امام صادق (علیه السلام) رسید. امام (علیه السلام)فرمود اگر تو خالقى آنها هستى، بگو بدانم چند کرم و چند پشه خلق نموده اى؟ و از آنها چه تعداد نر و چه تعداد ماده است؟ و وزن هر یک چقدر است؟
این زندیق هم از پاسخ دادن به امام (علیه السلام) عاجز ماند و ادعایش به این ترتیب باطل شد.
۱۲ ـ مورد خطاب قرار دادن افراد با صفات نیکو و رعایت ادب
حضرت امام صادق (علیه السلام) در خلال گفتگوهایش با گروهاى مختلف با استفاده از واژههاى مؤدبانه و احترامآمیز آنها را مورد خطاب قرار مىداد. مثلا هنگامى که زندیقى از مصر براى مناظره با حضرت به مدینه و بعد از آن به مکه آمده بود، حضرت او را چنین خطاب مىکند: «یا اخا اهل مصر»، اى برادر مصرى; نتیجه این مناظره این بود که زندیق ایمان مىآورد و امام(علیه السلام)نیز یکى از اصحاب خود به نام هشام بن حکم را مأمورتعلیم آداب و شرایع اسلام به او مى نماید
منبع:عقیق
بازدیدها: 0