مهدویت در قرآن – قسمت ۴9 – آیه 36 سوره توبه
تفسیر جامع :
قوله تعالى: إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ تعداد ماههاى سال در لوح محفوظ پروردگار دوازده است مطابق عدد منازل قمر و پيدايش سال و ماه از وقتى است كه خداوند آسمان و زمين را بيافريد و تمام كرات را در فضا قرار داد و در اثر گردش آفتاب و ماه و زمين شب و روز و ماه سال پديدار شد چهار ماه را از دوازده ماه حرام فرمود براى حكمت و مصلحتى و آنها عبارت از ذيقعده و ذيحجه و محرم و رجب است، اعراب در زمان جاهليت حرمت اينها را نگاه ميداشتند بطوريكه اگر يكى از ايشان قاتل پدر خود را در آن اوقات مشاهده مينمود متعرض قاتل نمىشد و چه بسا اين معنا سبب آن ميشد كه آتش غضب آن شخص فرو مينشست و پس از گذشتن ماههاى حرام دست از قاتل بر ميداشت و تجاوز و ستمگرى بيكديگر نمىنمودند، و علة آنكه محرم را بمحرم ناميدهاند آن بود كه قتل و غارت را در آن ماه حرام ميدانستند و چون در ماه صفر مرض و باو طاعون در مكه بروز نمود صورتهاى مردم در اثر آن مرض زرد رنگ گشت باين مناسبت آن ماه را صفر نام گذاشتند و در ربيع گياهان روئيده و درختان سبز ميشدند لذا آنماه را بربيع نام برى كردهاند و جماديرا براى آن ميگفتند كه چشمههاى آب كم و خشك ميگرديد رجب گويند چون ترك قتال بود در آنماه شعبان گفتند براى آنكه خير در آن ماه زياد بود رمضان ميگويند چون گناه و عصيان در آن ترك ميشود شوال نام گذاشتهاند بجهة آنكه اعراب از خانهايشان حركت مي نمودند ذيقعده گفتند چه از قتل و غارت باز مى نشستند ذيحجه از آنرو گويند كه حج بجا مي آوردند.
قوله تعالى: إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ در اين آيه بيان ميفرمايد اعمال و رفتار طايفه اى از كفار را آنها ماههاى حرام را تغيير و تبديل مينمودند بماههاى ديگر نخستين رسم اعراب آن بود كه حرمت ماههاى حرام را طبق آئين حضرت ابراهيم و اسمعيل نگاه ميداشتند چه قتال در حرم و ماههاى حرام در آئين آنحضرت حرام بود، بعضى از اعراب چون عادت بقتل و غارت كرده بودند لذا براى آنها دشوار بود در آن مدت از عادت خويش دست بكشند و گاهى هم جنگهائى در آن ماهها رخ ميداد كه كراهت داشتند آن را تأخير اندازند تا ماههاى حلال برسد از اينجهت شخصى بنام مالك بن كنانه در موسم حج خطبه قرائت ميكرد سپس ميگفت چاره نيست در آنچه من حكم مينمايم مرا عيب جوئى نكنيد و پاسخ دهيد تمام مشركين فرياد ميزدند ما مطيع و فرمانبردار آن حكم هستيم بعد او ميگفت محرم را در اين سال حلال نمودم و صفر را در عوض آن قرار دادم خداوند ميفرمايد اين فزونى در كفر است و مردم را به نادانى و گمراهى كشاند و سبب ميشود حرامى را كه خداوند مقرر داشته پايمال كنند و از بين ببرند و حج را ترك نموده و در وقتش بجا نياورند و خداوند هرگز چنين كافرانى را براه راست هدايت و راهنمائى نخواهد كرد.
نعمانى در كتاب غيبت ذيل آيه إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً از ابو حمزه ثمالى روايت كرد گفت روزى حضور حضرت باقر عليه السّلام شرفياب شدم جمعى در خدمت حضرت بودند پس از آنكه جماعت متفرق شدند بمن توجه فرموده و اظهار داشتند اى ابا حمزه يكى از محتومات خداوند كه هرگز تغير و تبديل نمىپذيرد قيام قائم ما حضرت حجت عليه السّلام است و هر كس شك كند در آنچه ميگويم خدا را ملاقات ميكند در حالى كه كافر است، بعد فرمود اسم او اسم من است و كنيهاش كنيه من و هفتمين امام بعد از من است پس از آنكه عالم پر از جور و ستم شده باشد ظهور نموده و پر از عدل و داد مينمايد اى ابا حمزه هر كه حضرتش را درك نموده ولى تسليم او نشود بهشت بر او حرام بوده و جهنم جايگاه و منزل آخرت اوست و فرمود كاملترين و واضح ترين بيان قرآن حكيم است كه ميفرمايد إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ و تا آخر آيه را تلاوت نمود و فرمود مراد از شناختن ماههاى سال در دين قيم محرم و صفر و رجب نيست زيرا اين اسامى را يهود و نصارى نيز مىشناسند بلكه منظور ائمه دوازدهگانه ميباشد كه قوام دين بوجود ايشان مرتبط است محرم يعنى امير المؤمنين عليه السّلام كه اسمش على و از نام بزرگ خدا يعنى اعلى مشتق شده همانطور كه اسم مبارك پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از محمود كه يكى ديگر از اسماء اللّه است اشتقاق يافته و سه ماه حرام بقيه از چهار ماه حرام هم سه نفر ديگر از فرزندان امير المؤمنين عليه السّلام است كه نام آنها نيز على است يكى على بن الحسين زين العابدين دوم على بن موسى الرضا و سوم امام على النقى عليهم السلام است كه اسامى ايشان از اسم خداوند متعال مشتق است و اين ائمه معصومين ماههاى حرام دوازده برج امامت را تشكيل ميدهند.
و نيز بسند ديگرى از داود بن كثير روايت كرده گفت وقتى در مدينه خدمت حضرت صادق عليه السّلام شرفياب شدم فرمود چرا كمتر بزيارت ما ميآئى حضورش عرضه داشتم براى انجام كارى بكوفه رفته بودم فرمود در كوفه چه كسانى را ملاقات نمودى عرض كردم عموى حضرتت زيد را ديدم كه بر اسب راهوارى سوار بود و قرآنى در دست گرفته و با صداى بلند ميگفت ايمردم از من مسائل خود را به پرسيد پيش از آنكه مرا نيابيد زيرا در اين سينه علوم بسيارى نهفته است تمام احكام قرآنى ناسخ و منسوخ را من ميدانم و من آيت الهى در نزد شما هستم، فرمود اى داود مگر احكام دين را فراموش كردهاى؟ و در اين بين صدا زد اى سماعة بن مهران مقدارى رطب براى ما بياور سماعة زنبيلى از رطب و خرماى تازه حضورش آورده حضرت چند عدد ميل فرموده و هستههاى آنها را از دهان مبارك بيرون آورده و در زمين كاشت فورا هستهها سبز شده نمو كرده خرم و بارور گرديده و ثمر داد حضرت بدست خويش بدرختى زده خرماى نارسى بر زمين افتاد آنرا بر داشته و شكافت و رشته سفيدى از ميان آن بيرون كشيده بدست من داد فرمود بخوان!! چون بر آن رشته سفيد نظر كردم ديدم بر آن بقلم قدرت حق تعالى دو سطر نوشته شده سطر اول.
«لا اله الا اللّه محمد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»
و در سطر دوم آيه إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ نوشته شده تا مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ و بعد از آن نوشته شده بود ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ امير المؤمنين على بن أبي طالب الحسن بن على الحسين بن على على بن حسين محمد بن على جعفر بن محمد موسى بن جعفر على بن موسى محمد بن على على بن محمد حسن بن على الخلف الحجة.
سپس فرمود اى داود ميدانى اين اسماء چه وقت نوشته شده است عرض كردم شما بهتر ميدانيد فرمودند دو هزار سال قبل از خلقت آدم و اين دو حديث را شيخ مفيد در كتاب غيبه نقل نموده است شيخ مفيد بسند خود از جابر جعفى روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السّلام تاويل آيه إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ را سؤال كردم تنفس عميقى نموده و فرمود اى جابر مراد از سال وجود شريف جدم رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و ماه هاى دوازدهگانه ائمه دوازدهگانه بوده و چهار ماه حرام هم امامانى هستند كه بنام على ناميده شدهاند پس اقرار بائمه اثنا عشر دين قيم است و بنفس خود در باره ائمه ستم نكنيد يعنى بتمام دوازده امام معصوم خود معتقد بوده و از آنها پيروى كنيد تا هدايت شده و بسعادت دو جهان نائل گرديد.
و از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود پدرم بجابر انصارى گفت اي جابر بتو حاجتى دارم نزد ما بيا در وقت خلوت جابر حضور پدرم شرفياب شد فرمود باو آيا مشاهده كردهاى لوحى كه نزد مادرم حضرت فاطمه عليه السّلام بود؟ عرض كرد بلى وارد شدم بخانه مادرت تا او را تهنيت و مبارك باد گويم بولادت حضرت امام حسين عليه السّلام ديدم حضور آن حضرت لوحى از زمرد سبز نوشته در آن بمركبى كه نورش از آفتاب روشنتر و از مشك خوشبوتر عرض كرم ايسيده زنان اين لوح چيست و در آن چه نوشته شده؟
فرمود خداوند آن را بر پدرم نازل فرموده سپس بمن مرحمت كرد تا نظر كنم عرضه داشتم حضورش اجازه ميفرمائيد رو نوشتى از آن بردارم فرمودند مانعى نيست من آن را استنساخ كرده و بحضرتش تسليم داشتم و جابر آن نسخه را بپدرم داد فرمود ايجابر نظر كن تا من آنرا قرائت كنم از روى همان لوحى كه نزد مادرم مشاهده نمودى و بمضمون ذيل تلاوت فرمودند بنام خداوند بخشنده مهربان اين كتاب از طرف پروردگار بزرگ دانا و توانا فرستاده شده بوسيله جبرئيل امين بر محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خاتم پيغمبران بدان ايرسول ما تعداد ماههاى سال نزد پروردگارت دوازده ماه ميباشد و از آنروزيكه آسمان و زمين آفريده شده چهار ماه از دوازده ماه در علم حق حرام بوده در باره آنها ستم بنفس خود روا مداريد كه اينان دين قيم خداست اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سپاس مرا بجا آور و عطاياى من را انكار نكن و بغير من اميدوار مباش و نترس همانا آنكه بغير من اميدوار است و ميترسد او را عذاب كنم بعذابيكه احدى را ننمودهام اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم من تو را از ميان تمام پيغمبران برگزيدهام و على وصى تو را بر تمام اوصياء برترى دادهام، حسن را گنجينه علم و دانش خود قرار دادم، و حسين را بهترين فرزندان گذشته و آينده نمودهام در اعقاب حسين امامة را گذاشتهام على بن حسين زين العابدين است و باقر عليه السّلام شكافنده علم و دانش است دعوت ميكند مردم را بسوى راه راست حضرت صادق راستگوترين مردم است در گفتار و كردار فتنه و تاريكى جهان را فرا بگيرد، بعد از آن موسى كاظم فرو برنده خشم است پس از آن على بن موسى الرضا است بقتل برساند او را عفريت كافرى (مراد مأمون است) دفن كنند او را در شهر و ديارى كه بنا كرده آن را بنده نيكو كار ما جنب بدترين مخلوقات (مراد هارون الرشيد است) و محمد هادى شبيه جدش باشد، بعد از آن على است دعوت ميكند مردم را براه راست و بر طرف ميكند شبهات ستمكاران را و بعد از آن حسن اعز است كه بيرون آيد از او جانشين محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و در آخر زمان قيام كند و ظاهر شود بر سر او عمامه سفيديست كه نگاه ميدارد او را از تابش آفتاب در آنوقت منادى صدا ميزند با زبان فصيح و ميشنوند آن صدا را تمام خلايق از جن و انس و فرياد ميزند ميان آسمان و زمين ايمردم اين مهدى آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است زمين را پر از عدل و داد گرداند پس از آنكه فرا گرفته بود آن را ستم و جور.
منبع اصلی: تفسير جامع، ج3، ص: 113- 118(نرم افزار جامع التفاسیر)
الغیبه :
إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ.
تعداد ماهها نزد خداوند در كتاب الهى، از آن روز كه آسمانها و زمين را آفريده، دوازده ماه است كه چهار ماه از آنها حرام است .اين، آيين ثابت و پابرجا (ى الهى) است! بنا بر اين، در آنها به خود ستم نكنيد.
توبه:36
الغيبة للشيخ الطوسي وَ رَوَى جَابِرٌ الْجُعْفِيُّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ تَأْوِيلِ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ- يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ قَالَ فَتَنَفَّسَ سَيِّدِيَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ يَا جَابِرُ أَمَّا السُّنَّةُ فَهِيَ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ ص وَ شُهُورُهَا اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فَهُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ إِلَيَّ وَ إِلَى ابْنِي جَعْفَرٍ وَ ابْنِهِ مُوسَى وَ ابْنِهِ عَلِيٍّ وَ ابْنِهِ مُحَمَّدٍ وَ ابْنِهِ عَلِيٍّ وَ إِلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ وَ إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْهَادِي الْمَهْدِيِّ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً حُجَجُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى وَحْيِهِ وَ عِلْمِهِ وَ الْأَرْبَعَةُ الْحُرُمُ الَّذِينَ هُمُ الدِّينُ الْقَيِّمُ أَرْبَعَةٌ مِنْهُمْ يَخْرُجُونَ بِاسْمٍ وَاحِدٍ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ فَالْإِقْرَارُ بِهَؤُلَاءِ هُوَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِمْ أَنْفُسَكُمْ أَيْ قُولُوا بِهِمْ جَمِيعاً تَهْتَدُوا.
شيخ طوسى در كتاب غيبت از جابر جعفى حديث كند كه گفت: از حضرت باقر عليه السّلام از تأويل اين آيه پرسش كردم (كه خداى تعالى فرمايد): « تعداد ماهها نزد خداوند در كتاب الهى، از آن روز كه آسمانها و زمين را آفريده، دوازده ماه است كه چهار ماه از آنها حرام است .اين، آيين ثابت و پابرجا (ى الهى) است! بنا بر اين، در آنها به خود ستم نكنيد.» جابر گفت: آقاى من (حضرت باقر عليه السّلام) آه سردى كشيد، سپس فرمود: اما (منظور از) سال، جدم رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله است، و ماههاى آن دوازده است از امير المؤمنين تا من؛ و تا فرزندم جعفر و فرزندش موسى، و فرزند او على، و فرزندش محمد و فرزندش على و تا فرزندش حسن و تا فرزندش مهدى دوازده امام؛ كه حجتهاى خدا بر خلق و امينهاى او بر وحى وعلمش مىباشند؛ و چهار ماه حرامى كه آيين استوارند، چهار تن از ايشان به يك نام بيرون مىآيند؛ على امير المؤمنين عليه السّلام، و پدرم على بن الحسين، و على بن موسى، و على بن محمد، پس گواهى دادن به اينها همان آيين استوار است، «در باره ايشان به خويشتن ستم نكنيد» يعنى (به امامت) همهشان اقرار كنيد تا هدايت شويد.
منبع اصلی: الغیبه:ص96
بازدیدها: 401