مهدویت در قرآن – قسمت 7 – آیه 5 سوره ابراهیم علیه السلام
برگزیده تفسیر نمونه :
آيه 5)- در اين آيه به يكى از نمونه هاى ارسال پيامبران در مقابل طاغوتهاى عصر خود به منظور خارج كردن آنان از ظلمتها به نور اشاره كرده، مى فرمايد: «و ما موسى را با آيات خود (معجزات گوناگون) فرستاديم و به او فرمان داديم كه قوم خودت را از ظلمات به سوى نور بيرون آر»! (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ).
سپس به يكى از مأموريتهاى بزرگ موسى اشاره كرده، مى فرمايد: «ايام الهى و روزهاى خدا را به ياد قوم خود بياور» (وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ).
«بِأَيَّامِ اللَّهِ» تمام روزهايى است كه داراى عظمتى در تاريخ زندگى بشر است.
هر روز كه فصل تازهاى در زندگى انسانها گشوده، و درس عبرتى به آنها داده و ظهور و قيام پيامبرى در آن بوده، يا طاغوت و فرعون گردنكشى در آن به قعر درّه نيستى فرستاده شده، خلاصه هر روز كه حق و عدالتى بر پا شده و ظلم و بدعتى خاموش گشته، همه آنها از ايام اللّه است.
در حديثى از امام باقر عليه السّلام مى خوانيم كه فرمود: «ايام اللّه، روز قيام مهدى موعود- عج- و روز رجعت و روز قيامت است».
در پايان آيه مى فرمايد: «در اين سخن و در همه ايام اللّه، آيات و نشانه هايى است براى هر انسان شكيبا و پراستقامت و شكرگزار» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ).
به اين ترتيب افراد با ايمان نه در مشكلات و روزهاى سخت دست و پاى خود را گم مى كنند، و تسليم حوادث مى شوند و نه در روزهاى پيروزى و نعمت گرفتار غرور و غفلت مى گردند.
منبع اصلی: برگزيده تفسير نمونه، ج2، ص49(نرم افزار جامع التفاسیر)
ترجمه المیزان :
” وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ …”.
از آنجايى كه گفتار در اين سوره، بر اساس مساله انذار مردم و ترساندن از عزت خداى سبحان (استوار گشته) بود لذا مناسب بود كه خدا روشن ترين مصداق و مظهر عزت خود در ميان انبياء را شاهد مثال بياورد. و آن داستان رسالت موسى (ع) و معجزات او براى هدايت مردمش بود. هم چنان كه درباره آيات و معجزات او فرموده:” وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ” «1» و نيز از قول خود آن جناب حكايت نموده و فرموده:” وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ”»
.بنا بر اين، موقعيتى كه آيه مورد بحث، نسبت به آيه اول سوره يعنى” كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ” دارد، موقعيت مثالى است كه به منظور تاييد مطلب و دلخوش نمودن مخاطب آورده باشند، هم چنان كه در آيه” إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ” «2» هم خود مطلب آمده و هم مثالى كه به منظور تاييد آن و دلخوش ساختن مخاطب آورده مى شود.
اما اينكه بعضى «3» گفته اند كه: آيه مورد بحث، تفصيل آن اجمالى است كه در آيه” وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ” آمده، صحيح نيست و از سياق آيه بسيار بعيد است. و نظير آن در بعيد بودن، گفتار مفسر «4» ديگرى است كه گفته: مراد از آياتى كه موسى به همراهى آنها فرستاده شد آيات تورات است، نه معجزاتى كه از قبيل اژدها و يد بيضاء و امثال آن آورد.
علاوه بر بعيد بودن، اصولا خداى تعالى در هيچ جاى قرآن مجيدش تورات را جزء آيات رسالت موسى (ع) نشمرده، و اصلا در هيچ جا نفرموده كه ما موسى را با تورات فرستاديم، بلكه هر جا گفتگو از تورات به ميان آورده، فرموده خداوند تورات را بر او نازل كرده، و يا به او داده است.
اگر در آيه مورد بحث، بيرون كردن از ظلمات به سوى نور را مقيد به اذن پروردگار نكرد ولى در آيه اول سوره كه مربوط به رسالت خاتم النبيين و خطاب به آن جناب بود مقيد كرد، براى اين بود كه در آنجا داشت” لِتُخْرِجَ النَّاسَ تا مردم را بيرون كنى” ولى در اينجا دارد” أَخْرِجْ قَوْمَكَ قومت را بيرون كن” كه اين تعبير، متضمن معناى اذن است به خلاف آن تعبير.
[مراد از” ايام اللَّه” در جمله:” وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ”]
” وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ”- شكى نيست كه مراد از” ايام”، ايام مخصوصى است، و نسبت دادن ايام مخصوص به خدا با اينكه همه ايام و همه موجودات از خداست، حتما به خاطر حوادثى است كه در آن ايام مخصوص به وجود آمده و امر خداى تعالى را ظاهر ساخته است، كه در ديگر ايام چنين ظهورى رخ نداده است، پس به طور مسلم مقصود از ايام خدا، آن زمانهايى است كه امر خدا و آيات وحدانيت و سلطنت او ظاهر شده، و يا ظاهر مى شود، مانند روز مرگ، كه در آن روز سلطنت آخرتى خدا هويدا مى گردد، و اسباب دنيوى از سببيت و تاثير مىافتند، و نيز مانند روز قيامت كه هيچ كس براى ديگرى مالك چيزى نيست و براى كسى كارى نمىتواند بكند، و همه امور، تنها به دست خدا است، و نيز مانند ايامى كه قوم نوح و عاد و ثمود در آن ايام به هلاكت رسيدند، چون اين گونه ايام، ايامى هستند كه قهر و غلبه الهى در آن ظاهر گشته، و عزت خدايى، خودنمايى كرده است.
ممكن هم هست ايام ظهور رحمت و نعمت الهى، جزء اين ايام بوده باشد، البته آن ايامى كه نعمتهاى الهى آن چنان ظهورى يافته كه در ديگر ايام به آن روشنى نبوده است، مانند روزى كه حضرت نوح و يارانش از كشتى بيرون آمدند و مشمول سلام و بركات خدا شدند، و روزى كه ابراهيم (ع) از آتش نجات يافت، و امثال اينها، زيرا اينگونه ايام، مانند ايام مذكور ديگر، در حقيقت نسبتى به غير خدا نداشته، بلكه ايام خدا و منسوب به اويند، هم چنان كه ايام امتها و اقوام را به آنها نسبت داده، كه از آن جمله است ايام عرب، مانند” روز ذى قار” و” روز فجار” و” روز بعاث” و امثال اينها.
و اينكه بعضى «5» از مفسرين، ايام اللَّه را به ايام ظهور نعمتهاى خدا اختصاص داده، و آيات بعدى سوره را كه درباره نعمتهاى خدا است دليل خود گرفته اند و نيز مفسرين «6 » ديگرى كه ايام مذكور را به ايام عذابهاى خدا اختصاص دادهاند، راه درستى نرفته اند، چون هيچ وجهى براى اين دو اختصاص نيست، و همانطور كه گفتيم سياق كلام، سياق بيانى است كه عزت خدا اقتضا دارد و مقتضاى عزت خدا، هم نعمت دادن است، و هم عذاب كردن.
” إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ”- اين جمله ختم كلام در آيه است، و” صبار” به معناى بسيار شكيبا، و” شكور” به معناى بسيار شكرگزار است.
بحث روايتى [ (رواياتى در بيان مراد از ايام اللَّه)]
در الدر المنثور است كه: احمد از ابو ذر نقل كرده كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: خداوند هيچ پيغمبرى را مبعوث نكرده مگر با زبان قومش «7».
و نيز در همان كتاب است كه نسايى و عبد اللَّه بن احمد در كتاب زوائد المسند، و ابن جرير و ابن منذر و ابن ابى حاتم و ابن مردويه و بيهقى در كتاب” شعب الايمان” از ابى بن كعب از رسول خدا (ص) نقل كردهاند كه در تفسير جمله” وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ” فرمود: يعنى نعمتهاى خدا «8» مؤلف: اين البته بيان بعضى از مصاديق است و نظيرش را طبرسى «9» و عياشى «10» از امام صادق (ع) روايت كرده اند.
و شيخ در امالى به سند خود از عبد اللَّه بن عباس و جابر بن عبد اللَّه در حديثى طولانى از رسول خدا (ص) نقل كرده كه فرمود: ايام اللَّه نعمتها و بلاهاى خدا است، و آن مثلات خداوند سبحان است «11».
و در تفسير قمى آمده كه امام فرمود: ايام اللَّه سه روز است، روز ظهور قائم (ع) و روز مرگ و روز قيامت «12».
مؤلف: مراد در اين روايت هم انگشتگذارى روى بعضى از مصاديق روشن ايام اللَّه است، نه اينكه ايام منحصر به همان سه روز باشد.
و در معانى الاخبار به سند خود از مثنى حناط از ابى جعفر و ابى عبد اللَّه (ع) روايت كرده كه فرمودند: ايام اللَّه سه روز است: روزى كه قائم ظهور مىكند و روز كرة (رجعت) و روز قيامت «13».
مؤلف: اين روايت نيز مانند روايت قبليش مى باشد، و اختلاف روايات در تعداد مصاديق ايام اللَّه مؤيد گفته ما است كه در بيان آيه گفتيم.
پی نوشت:
(1) و به تحقيق ما موسى را همراه با آيات خود و سلطنتى آشكار فرستاديم. سوره مؤمن، آيه 23.
(2) ما به تو وحى كرديم همانگونه كه به نوح و انبياى بعد از او وحى نموديم. سوره نساء، آيه 163.
(3) فخر رازى، ج 19، ص 83.
(4) روح المعانى، ج 13، ص 187.
(5) تفسير، طبرى، ج 13، ص 123.
(6) فخر رازى، ج 19، ص 84 و مجمع البيان، ج 6، ص 304. […..]
(7و 8) الدر المنثور، ج 4، ص 70.
(9) مجمع البيان، ج 6، ص 305.
(10) تفسير عياشى، ج 2، ص 222، ح 2.
(11) امالى
(12) تفسير قمى، ج 1، ص 367.
(13) معانى الاخبار، ص 365، باب معنى ايام اللَّه، روايت اول
منبع اصلی: ترجمه الميزان، ج12، ص22(نرم افزار جامع التفاسیر)
تفسیر اثنا عشری :
سوره إبراهيم (14): آيه 5
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (5)
بعد از آن بيان ارسال حضرت موسى عليه السّلام را فرمايد:
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا: و هرآينه بتحقيق فرستاديم موسى را با دلايل ظاهره و معجزات باهره مانند عصا و يد بيضا و انفلاق بحر. أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ:
(بيان ارسال كه در معنى قول است) يعنى اى موسى بيرون آر قوم خود را. مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ: از تاريكيهاى جهالت و شك و شبهه به روشنائى علم و يقين و معرفت. يا بيرون آور قوم فرعون را از تاريكيهاى كفر و نفاق و ضلالت به نور ايمان و اخلاص و هدايت.
وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ:
1- و ياد بياور ايشان را به روزهاى الهى كه انتقام كشيد در آن از امم سابقه. حاصل آنكه وقايع الهى را در امّتان پيش از هلاكت و عذاب، امت خود را متذكر نما براى اينكه بيانديشند و بترسند از مخالفت، و دورى جويند از معصيت.
2- ياد بياور ايشان را به نعم الهى در ساير ايام كه در چنگال فرعون و فرعونيان گرفتار بودند و به بركت تو آنها را خلاص فرموديم.
3- مراد به ايام اللّه، سنن و افعال الهى است نسبت به بندگان خود از انعام و انتقام.
4- مجمع «1» و عياشى «2» از حضرت صادق عليه السّلام: مراد نعم الهى و آلاء سبحانى است.
5- على بن ابراهيم قمى فرمايد «3»: ايام الهى سه است: يوم قائم، و يوم موت، و يوم قيامت.
6- در خصال «4» از حضرت باقر عليه السّلام: ايّام اللّه يوم القائم و يوم الكرة و يوم القيمة فرمود: ايام الهى: يوم قائم، و يوم رجعت، و يوم قيامت است.
بيان: منافاتى بين اين تفاسير نيست، زيرا نعمت بر مؤمن، نقمت است براى كفار، همچنين ايام مذكوره نعمت است براى گروهى، و نقمت است براى جمعى ديگر. إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ: بتحقيق كه در آنچه تذكر داديم از آيات بينات، هرآينه دلالتى است بر قدرت الهى براى هر صبر كنندهاى در بلاى الهى و شكرگزارنده نعم سبحانى، يعنى اين دو وصف پسنديده، عادت او باشد.
تبصره: به مفاد آيه شريفه محور تذكر به آيات الهيه، دو صفت عظيم صبر و شكر مىباشد. اما صبر، عبارت از بردبارى در ناملايمات طاعات و مصيبات و بليات و محرمات باشد.
در كافى شريف «5» حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: الصّبر من الايمان بمنزلة الرّاس من الجسد فاذا ذهب الرّاس ذهب الجسد كذلك اذا ذهب الصّبر ذهب الايمان صبر نسبت به ايمان به منزله سر است نسبت به انسان، يعنى چنانچه بدن بىسر فايدهاى ندارد، همچنين ايمان بدون صبر ثمرى نخواهد داشت.
اما شكر، ثناى منعم است به نعم او، و قيام شكر به سه چيز است: 1- معرفت منعم. 2- شادمانى به وصول آن نعم به او. 3- كوشش در تحصيل رضاى منعم.
در كافى شريف «6» از حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: ما انعم اللّه على عبد من نعمة فعرفها بقلبه و حمد اللّه طاهرا بلسانه فتم كلامه حتّى يؤمر له بالمزيد.
انعام نفرمايد حق تعالى نعمتى را به بندهاى پس بشناسد آن را به قلبش و ثنا و حمد الهى نمايد ظاهرا به لسانش، پس تمام شود كلامش مگر آنكه امر شود براى او به زيادتى.
پی نوشت:
(1) مجمع البيان، جلد 3، صفحه 304.
(2) جلد 2 صفحه 222.
(3) على بن ابراهيم قمى جلد 1 صفحه 367.
(4) خصال باب الثلاثه جلد 1 صفحه 108.
(5) اصول كافى، جلد 2، صفحه 87،
(6) اصول کافی ،ج2 ،ص95،باب الشکر
منبع اصلی: تفسير اثنا عشري، ج7، صص 16-18(نرم افزار جامع التفاسیر)
تفسیر احسن الحدیث :
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ
اين آيه مصداق همان تعميم است كه در آيه سابق گفته شد، مراد از آيات ظاهرا معجزات موسى عليه السّلام است، باء آن به معنى «مع» مى باشد.
مراد از ايام اللَّه روزهايى است كه خدا از اقوام نوح، لوط، عاد و ثمود انتقام كشيد.
نظير فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ يونس/ 102 مى شود گفت مراد از آن روزهايى است كه نعمت خدا آشكار و متجلّى شد مانند روزى كه نوح از كشتى خارج شد يا روزى كه ابراهيم از آتش بيرون آمد.
در تفسير عيّاشى از امام صادق عليه السّلام نقل شده:
«و ذكرهم بايام اللَّه قال بالائه يعنى نعمه»
اما روايت سند درستى ندارد روايت ديگرى شامل هر دو قسمت است همه روزها ايام اللَّه هستند، اما نسبت اين روزها به خدا براى آنست كه قدرت خدا و حكومت و توحيدش در آن به طور وضوح متجلّى شده است.
ناگفته نماند: اين ايام اللَّه در آيات بعدى خواهد آمد از جمله نجات بنى اسرائيل از دست فرعون و گرفتارى آنها در دست فرعونيان و جريان قوم عاد و ثمود و مانند آن. «1»
در تفسير صافى از قمى نقل شده: روزهاى خدا سه است: روز قائم عليه السّلام
و روز مرگ و روز قيامت، در روايت ديگر بجاى روز مرگ، روز رجعت آمده است «2».
در الميزان فرموده: مراد بيان ايام بزرگ خداست نه حصر آنها فقط در سه آيه. در آخر آيه فرموده: إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ آنها كه بسيار استقامت دارند و در فهم حقائق دقّت مىكنند و پس از فهميدن بسيار سپاسگزار هستند، اينها براى آنها موعظه هاست و اگر بعكس باشد، نه
پی نوشت:
(1) الميزان از جابر ازرسول اللَّه (ص) «ايام اللَّه نعمائه و بلائه و هو مثلاته سبحانه».
(2) در صافى از قمى نقل شده: «ايام اللَّه ثلاثة يوم القائم و يوم الموت و يوم القيامة» وفى الخصال عن الباقر (ع): «ايام اللَّه يوم القائم و يوم الكرة و يوم القيامة».
منبع اصلی: تفسير أحسن الحديث، ج5، ص: 272 (نرم افزار جامع التفاسیر)
تفسیر جامع :
قوله تعالى: وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا اين آيه بيان ميفرمايد كه ما موسى را با آيات و بينات و دلالات و معجزات بسوى قوم خود فرستاديم و گفتيم آنها را از تاريكى كفر و جهل خارج كرده و به نور توحيد و خداپرستى رهبرى نمايد وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ اين جمله چند معنى دارد: يكى آنكه ايام كنايه از نعمت باشد يعنى بياد آور آنها را نعمت هائي كه خداوند بايشان كرامت فرموده ديگر مراد از ايام نقمت و عذاب دشمنان ميباشد يعنى تذكر بده بقوم خود اتفاقاتيكه براى پيشينيان رخ داده در اثر معصيت و تكذيب آنها پيغمبران خود را و هلاك شدن آنان و خالى ماندن ديار و خانه هاى ايشان تا آنقوم از آن وقايع عبرت و پند گرفته و مرتكب چنان معاصى نشوند سوم مقصود از ايام سنن و افعال پروردگار است نسبت به بندگان از عطا كردن نعمت و كيفر و عقاب نمودن آنها و كنايه آورده از نعمت و نقمت بايام چه ايام ظرف آنها ميباشد و تمام آن اتفاقات در روزهائى رخ ميدهد.
ابن بابويه از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از روزها سه روز است يكى روز ظهور حضرت ولى عصر عليه السّلام ديگر روز سختى و مشقت مرگ سوم روز قيامت است و اينحديث را على بن ابراهيم نيز نقل نموده است.
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ در اين آيه تذكر و ياد آورى دلائل و حجت روشنى است براى مردم بردبار و شكر گذار و جمع كرد ميان صبر و شكر چه مؤمن از اين دو حال خارج نيست يا خداوند نعمتى باو عطا كند شكر و سپاس آن نعمت را بجا آورد و يا براى آزمايش و امتحان او را مبتلا بمحنت و بلا گرداند صبر و بردباريرا پيشه خود قرار دهد تا خداوند دفع آن ابتلاءات را بنماي
منبع اصلی: تفسير جامع، ج3، ص42 (نرم افزار جامع التفاسیر)
کتاب الخصال :
« وَ ذَکِّر هُم بِاَيّامِ الله »
« و روزهای خداوند را به ياد آنان بياور »
ابراهيم :5
« ابن بابويه: قال باسناده عن مُثَنَّی الحنّاط قال : سمعتُ ابا جعفر عليه السلام يقول : ايّام الله عزَّوجلَّ ثلاثةٌ : يَومَ يَقومُ القائِمُ عليه السلام ، وَ يَومَ الکَرَّةِ ، وَ يَومَ القِيامَة »
« صدوق به اسنادش از مثنی حنّاط نقل می کند که گفت : شنيدم حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام می فرمودند: روزهای خداوند عزوجل سه تاست : روزی که حضرت قائم عليه السلام قيام خواهد کرد ، و روز رجعت ، و روز قيامت. »
منبع اصلی: خصال ، ج1 ،ص 108 (نرم افزار جامع الاحادیث)
کوثر :
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ … پس از بيان اين حقيقت كه پيامبران با زبان قوم خود سخن مى گويند، يك نمونه از آنان را معرفى مى كند و آن موسى است كه شرح حال او به تفصيل در سوره هاى مختلف قرآن آمده و در اينجا اجمالى از دعوت او را بيان مى كند.
مى فرمايد: ما موسى را همراه با آيات خود فرستاديم به اينكه قوم خودت را از تاريكيها به سوى نور بيرون آر و روزهاى خدا را به آنان يادآورى كن.
اين آيه از دو مأموريت براى موسى سخن مى گويد: نخست اينكه مردم را از تاريكى كفر و شرك و جهل بيرون آورد و به سوى نور ايمان ببرد و اين همان مأموريتى است كه همه پيامبران و از جمله پيامبر اسلام آن را داشتند و در جاهاى متعددى ايمان به نور و كفر به ظلمت تشبيه شده است. مأموريت دوم موسى اين بود كه «ايّام اللَّه» را به مردم يادآورى كند. منظور از ايّام اللَّه يا روزهاى خدا، همان روزهايى است كه در طول تاريخ در آنها اتفاقاتى افتاده كه خداوند قدرت خود را نشان داده است مانند روزهاى ويژه اى كه اقوام خاصى به خاطر تكذيب پيامبرشان گرفتار عذاب و بلاى الهى شدهاند يا روزهايى كه در آن مؤمنان به پيروزى چشمگيرى رسيده اند و يا روزهايى كه پيامبران در آن متولد و يا مبعوث شده اند و بالاخره هر روز خاطره انگيزى كه در آن كارى به نفع جبهه ايمان يا به ضرر جبهه كفر انجام گرفته است.
از اين آيه فهميده مىشود كه يادآورى روزهاى خاصى كه در آنها چنين اتفاقاتى افتاده و برگزارى مراسم ويژه مانند جشن و سرور در سالروز ميلاد يا مبعث پيامبر يا ميلاد بزرگان دين و اوليا و صلحا، كار پسنديدهاى است و باعث مى شود كه خاطره آن روزها و آن شخصيتها زنده شود و اين، اثر تربيتى فراوانى در مردم دارد.
جالب اينكه در آيه شريفه پس از اين فرمان كه روزهاى خدا را به آنان يادآورى كن، مى فرمايد: همانا در اين كار نشانه هايى براى هر فرد صبر كننده و سپاسگزار وجود دارد، منظور از اين نشانه ها همان آثار تربيتى و پند و عبرتى است كه در يادآورى روزهاى خدا وجود دارد و اينكه صبر كننده و شكرگزار را مخصوص به ذكر مىكند براى آن است كه صبر و شكر دو نشانه مهم ايمان است و كسى كه اين اوصاف را داشته باشد، به مرحلهاى از ايمان رسيده كه مى تواند از ايام اللَّه پندآموزى كند و يادآورى اين روزها بر ايمان و معرفت او بيافزايد.
گاهى در بعضى از روايات، ايام اللَّه به روزهاى خاصى مانند روز قيامت يا روز قيام مهدى (ع) يا روز رجعت يا روزهايى كه خدا در آن نعمتى داده يا بلايى فرستاده تفسير شده است كه همه آنها از باب بيان مصداق است و «ايام اللَّه» شامل همه روزهايى مى شود كه خداوند در آن قدرت خود را به صورت خاصى نشان داده يا خواهد داد.
گردآورنده:طیبه فدوی
منبع اصلی: كوثر، ج5، ص586(نرم افزار جامع التفاسیر)
بازدیدها: 2265