پاسخ در دو بخش زیر بیان میشود:
الف. بر اساس برخی از منابع تاریخی؛ تنها یک خانم از جمع بانوانی که در روز عاشورا حضور داشتند، شهید شد (نه دو تا)، که این زن یا امّ وهب (مادر وهب) است و یا همسر وهب. البته درباره شهادت امّ وهب نیز نقلهای متفاوتی وجود دارد. نقلهای موجود در منابع تاریخی و حدیثی کربلا چنین است:
1. وقتی عبد اللّه بن عمیر کلبى، همسر امّ وهب، شهید شد؛ ام وهب نزد جنازه همسر آمد و خاک را از صورت او پاک کرد و گفت: «بهشت بر تو گوارا باشد»، در این هنگام شمر بن ذی الجوشن به غلام خود دستور داد که با عمود بر سر امّ وهب بزند، او هم این جنایت را انجام داد و ام وهب در اثر این ضربه به شهادت رسید.[1]
2. در برخی از منابع آنچه در بالا ذکر شد را درباره خود وهب فرزند عبد الله کلبی نقل کردهاند؛ یعنی وقتی وهب شهید شد، مادر او نزد جنازه پسر آمد و امّ وهب به وسیله ضربه عمود شهید شد.[2] اما در برخی از منابع نقل شده است که مادر وهب شهید نشد،[3] بلکه وقتی همسر وهب آمد و خون را از صورت وهب پاک کرد، شمر به غلام خود دستور داد تا با عمودى که در دست دارد بر آن زن ضربه بزند که او هم این کار را انجام داد و همسر وهب در اثر این ضربه بر سر او به شهادت رسید.[4]
ب. بدون تردید در طول تاریخ اسلام و به ویژه تشیع؛ زنان از سهم بهسزایى برخوردار بودهاند و عاشورا نیز برههاى از همین تاریخ سراسر صبر و ایثار و مقاومت و خودآگاهى است. مهمترین آثار حضور زنان در کربلا -چه از اولاد امام على(ع) و چه از بنى هاشم یا دیگران- «همدلى و همراهى با نهضت مردانه امام حسین(ع)» و «آموزش صبر و روحیه مقاومت و پایداری» بود.
اما آنچه مسلّم و قطعی بوده این است که؛ در عاشورا و نیز دیگر جنگهای پیامبر اکرم (ص)، امام علی(ع) و … بنا نبود که بانوان حضور مستقیم در نبردها داشته باشند. و مانند مردان بجنگند، و همانطور که نقل شد، شهادت ام وهب و یا همسر وهب به جهت جنگیدن نبود. به علاوه؛ امام حسین(ع) در عاشورا مانع جنگیدن ام وهب همسر عبد اللّه بن عمیر کلبی بود (بنا بر نقل اول) شد که در ابتدا میخواست همراه شوهر خود به میدان برود که عبد اللّه از همسرش خواست به جمع زنان برگردد ولى او نمیرفت، لذا امام حسین(ع) به سراغ أمّ وهب رفت و آنان را دعا کرد و فرمود که به سوى زنان برگردد و با آنان بنشیند؛ زیرا زنان موظّف به جنگ نیستند و أمّ وهب برگشت.[5] همچنین در برخی از مقاتل معاصر نقل شده که مادر عمرو بن جناده پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت و مردى را به وسیله آن کشت، سپس شمشیرى گرفت و با رجزخوانى به میدان رفت، که امام حسین(ع) او را به خیمهها برگرداند.[6]
[1]. نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج 20، ص 450، دار الکتب و الوثائق القومیة، قاهره، چاپ اول، 1423ق.
[2]. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین علیه السلام، ج 2، ص 15 – 16، انوار الهدی، قم، چاپ دوم، 1423ق.
[3]. سید ابن طاوس، اللهوف على قتلى الطفوف، ص 105 – 106، انتشارات جهان، تهران، چاپ اول، 1348ش.
[4]. کرکی حائری، سید محمد، تسلیة المجالس و زینة المجالس، ج 2، ص 286، مؤسسة المعارف الإسلامیة، قم، چاپ اول، 1418ق؛ مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 45، ص 17، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[5]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج 5، ص 430، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق.
[6]. مقرّم، عبد الرزاق، مقتل الحسین علیه السلام، ص 264، مؤسسة الخرسان للمطبوعات، بیروت، 1426ق.
منبع: اسلام کوئست
بازدیدها: 126