ناگفته هایی از بازگشت آزادگان به میهن اسلامی

خانه / انقلاب و دفاع مقدس / ناگفته هایی از بازگشت آزادگان به میهن اسلامی

صحنه های زیبائی خلق می شد که حتی برای نیروهای سازمان ملل و حتی عراقی ها هم دیدنی بود. گروه خبرنگاران ایرانی که همراه ما بودند، در شکار سوژها و صحنه های زیبا از هم سبقت می گرفتند.

یکی از دستاوردهای استقامت و پایداری رزمندگان اسلام و آحاد مردم شهید پرور ایران اسلامی در  هشت سال دفاع مقدس بویژه پس از عملیات افتخارآفرین کربلای پنج که منجر به صدور قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل شد، تبادل اسرا و آزادی آزادگان عزیز پس از دوسال از پذیرش قطعنامه توسط ایران در تاریخ 26 مرداد 1369 بود.

130

البته با پافشاری مسؤلان جمهوری اسلامی ایران مبنی بر مبنا قرار گرفتن عهدنامه 1975 الجزایر که صدام قبل از شروع جنگ تحمیلی آن را بی اعتبار اعلام و در مقابل دوربین های خبرنگاران پاره کرده بود و اجرائی شدن تمام بندهای قطعنامه 598 بویژه تبادل همه اسرا، صدام در آخرین نامه خود در هشتم اوت 1990 مطابق با 8 مرداد 1369 به رئیس جمهوری وقت ایران چنین اظهار داشت:

«با این تصمیم ما. دیگر همه چیز روشن شده و بدین ترتیب همه آنچه را می خواستید و بر آن تکیه می کردید تحقق می یابد و دیگر اقدامی جز مبادله اسناد باقی نمی ماند…»

129

پس از اعلام خفت بار صدام مبنی بر مبنا قرار گرفتن عهد نامه 1975 که اعلام رسمی شکست در جنگ تحمیلی و حقانیت و پیروزی قطعی جمهوری اسلامی ایران بود، اولین تبادل اسرای جنگ تحمیلی در تاریخ 26 مرداد 1369 آغاز شد و آزدگان سرافراز و عزیز ایران اسلامی که مردانه در اردوگاهها، زندان ها و شکنجه گاههای ارتش بعث عراق مقاومت کرده بودند و حسرت بریدن از نظام را بر قلب کثیف بعثیون گذاشته بودند، سرافراز و پیروز به آغوش خانواده و ملت ایران برگشتند.

نگارنده به همراه فرماندهان و مسؤلان در منظریه عراق و در نزدیکی شهر مرزی خسروی برای تحویل و انتقال آزادگان عزیز و تحویل اسرای عراقی حضور داشت، صحنه های زیبا و بیاد ماندنی را مشاهده کرده که به گوشه ای از آنها اشاره می شود:

همه چیز برای تحویل و انتقال آزادگان در منظریه عراق فراهم شده بود. نمایندگان سازمان ملل، نمایندگان عراق و نمایندگان ایران اسلامی در کنار چادرهائی که آزادگان ایران نگهداری می شدند، مستقر بودند.

چادرهائی به سبک و سیاق عشایر و بادیه نشینان عرب در ضلع جنوب غربی منظریه برپا شده بود، بین سقف و بدنه چادرها باز بود به گونه ای که آزدگان عزیز مشاهده می شدند.

131

اتوبوس های سپاه برای انتقال آزادگان ایران وارد منظریه عراق شدند و در کنار چادرها و نزدیکی محل تبادل اسرا توقف کردند. آزادگان به مجرد مشاهده همرزمان دفاع مقدس خود آن با لباس مقدس پاسداری آنچنان به وجد آمدند که می خواستند بال دربیاورند و مرتب دست تکان می دادند و صبر نداشتند که مراحل قانونی صورت گیرد و تعدادی از آنها می خواستند از دیوارهای چادرها خود را به ما برسانند که مامورین ارتش بعث عراق با آنها برخورد می کردند.

مراسم تحویل آزدگان ساعت 9 صبح آغاز شد. آزدگان به نوبت از چادرها خارج می شدند با لباس متحدالشکل و بی کیفیت و ساکی بر دوش. نیروهای بعثی عراق مقداری خوراکی و نوشیدنی تحویل آزدگان می دادند و آزدگان با اکراه می گرفتند و سپس خود را به میز نمایندگان سازمان ملل می رساندند و پس از تطبیق اسامی با لیست، دفاتر آنها را امضا می کردند. همانند پرندگانی که عاشقانه پرواز می کردند و خود را به آغوش فرماندهان و پاسداران حاضر در محل می انداختند و اشک شوق می ریختند و با صدای بلند گریه می کردند و پاسداران و مسؤلان هم از شدت خوشحالی اشک می ریختند.

صحنه های زیبائی خلق می شد که حتی برای نیروهای سازمان ملل و حتی عراقی ها هم دیدنی بود. گروه خبرنگاران ایرانی که همراه ما بودند، در شکار سوژها و صحنه های زیبا از هم سبقت می گرفتند.

آزادگان پس از تشریفات به اتوبوس های سپاه منتقل می شدند. این اتوبوس ها برای آزادگان خاطرات زیادی داشت. همان اتوبوس هایی که آنان را به جبهه برده بود. همان اتوبوس هایی که رزمندگان را از مقرها به نقطه رهایی عملیات رسانده بودند… تمام این خاطرات از ذهن و خاطر آنها عبور می کرد.

آزدگان عزیز با استقرار در اتوبوس های سپاه به اطمینان می رسیدند که واقعا آزاد شده اند.

132

اولین گروه آزدگان از مرز خسروی وارد خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران شدند و پس از عبور از پیچ مرزی و مشاهده استقبال کنندگان سراسیمه از اتوبوس ها پائین آمدند و سجده شکر بجا آوردند و بر خاک مقدس ایران اسلامی بوسه زدند و سپس به سمت استقبال کنندگان رفتند و در حالی که گریه می کردند و در فراق امامشان، خمینی کبیر(ره) بر سر و سینه می زدند می گفتند کو رهبرم خمینی؟… و خود را در آغوش پدران و برادران شهدا می انداختند.

تعدادی از فرماندهان ارتش بعث عراق که برای تحویل اولین گروه اسرای عراقی به خسروی آمده بودند، با مشاهده این صحنه ها به خیال خام خود می خواستند کپی برداری کنند و اسرای عراقی هم در منظریه این صحنه ها را پیاده سازی کنند.

اولین گروه اسرای عراقی با کت و شلوارهای شیک که هدیه جمهوری اسلامی ایران بود و حال بسیار خوب سوار بر اتوبوس های ایران شدند، در هر اتوبوس چند افسر بعثی قرار گرفتند و عازم منظریه عراق شدند ما هم به همراه عکاسان و فیلمبرداران همراه آنها رفتیم. افسران عراقی اسرای عراقی را توجیه کردند که باید بر خاک عراق بوسه بزنید و به نفع صدام شعار بدهید. اتوبوس ها ایران در نزدیکی اتوبوس های عراقی در منظریه توقف کردند و افسران عراقی پرچم های کوچک عراق را به اسرای خودشان می دادند و آنهارا مجبور می کردند که روی خاک بیفتند و سجده کنند. برخی از اسرای عراقی با اکراه اقدام می کردند  و چون این حرکات مصنوعی بود، خبرنگاران خارجی رغبتی برای فیلمبرداری و عکاسی نداشتند.

آزادگان عزیز ایران اسلامی در میان استقبال بی نظیر و گرم آحاد مردم بویژ عشایر منطقه از شهرهای قصرشیرین، سرپل ذهاب، به پادگان الله اکبر اسلام آباد غرب منتقل می شدند و پس از مراحل قانونی و استراحت و آمادگی کامل به سمت استانها، شهرها و روستاهایشان حرکت می کردند و در میان استقبال مردم قهرمان ایران اسلامی در آغوش گرم خانواده های خود قرار می گرفتند.

استقامت و پایداری رمز مقاومت و پیروزی است که اگر بخواهیم در برابر توطئه ها و نیرنگ های استکبار جهانی به سرکردگی آمریکای جنایتکار پیروز شویم، رمز آن فقط مقاومت و ایستادگی در برابر زیاده خواهی های آمریکا و تسلیم نشدن در برابر تهدیدات است.

بازدیدها: 240

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *